۱۴۰۱ آبان ۸, یکشنبه

جنبش رهایی زن با صدای بلند فریاد میزند: این آخرین پیام است ، هدف کل نظام است



http://www.rahaizan.tv/2022/10/blog-post.html


ناگهان همچون یک زلزله ده ریشتری ستونهای ساختار نظام اسلامی بلرزه درآمد.  دادخواهی قتل حکومتی مهسا امینی همچون جرقه ای بر انبار باروت خشم مردم از نظام گندیده و متعفن اسلامی در سراسر ایران شعله ور شد و در بیش از دویست شهر جهان زبانه کشید.

مبارزه ای که زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب در اولین هشت مارس سال 57 در مخالفت با حجاب اجباری آغاز کردند و طی چند دهه بطور آشکار و پنهان تداوم پیدا کرد هم اکنون پژواک رهائی زن که همانا معیار رهائی جامعه از چنگال یک رژیم متجاوز است را در سراسر کره زمین پیچیده است.

رژیم مرتجع و منفور اسلامی چهل و سه سال مشغول تجاوز سیستماتیک به حقوق زنان، دانشجویان، فرهنگیان، کارگران و دیگر اقشار تحت ستم جامعه است. این رژیم مالیخولیائی با اصل زندگی در تضاد است. مردم و بخصوص نسل جوان برای دستیابی به یک زندگی عادی در شان انسان امروز هیچ راهی بجز عبور از روی نعش رژیم اسلامی، لغو کلیه ای قوانین زن ستیز و ضد بشری ندارد.

ساختن یک جامعه آزاد و برابر وقتی میسر است که حتی یک خشت از این نظام قرون وسطائی باقی نمانده باشد. نسلی که در خیابان و مدرسه به میدان آماده و این رژیم تابه دندان مسلح را به مبارزه میطلبد دیگر حاضر نیست به حیات نباتی تحت حاکمیت اسلام ادامه دهد، فریاد میزند "زن، زندگی، آزادی" و نهیب این شعار لرزه بر اندام زن ستیزان پوسیده مغز انداخته است.

رژیم فاشیست اسلامی بسوی معترضین آتش میگشاید و از تهران تا شهرهای کردستان و بلوچستان و اصفهان، شهرهای شمالی، تبریز و اردبیل، اهواز ، شیراز، و قم و مشهد و دها شهر بزرگ و کوچک مردم و بخصوص جوانان را به خاک و خون کشیده است و در عین حال دربرابر اراده راسخ نسل دهه هشتادی کمرش خم شده و بسیاری از نیروهایش دیگر حاضر نیستند در سرکوب مردم شرکت کنند.

همبستگی سراسری مردم در داخل ایران باعث همگامی حمایت ایرانیان مقیم کشورهای خارج شده و شرکت و همراهی مردان و زنان آزاده کشورهای دیگر را نیز بهمراه داشته است.

در برنامه امشب با فعالین جنبش رهائی زن از انگلیس، نروژ و سوئد بگفتگو مینشینیم تا ابعاد این همبستگی جهانی با مبارزه حق طلبانه مردم و بخصوص زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب ایران، را مورد بررسی قرار دهیم.

مینو همتی: دیانا نامی، فریبا رشیدی و سحر صامت عزیز به برنامه رهائی زن خوش آمدید.

مایلم قبل از هر چیز از احساس خود در این ایام تاریخ ساز بگوئید.

دیانا نامی : ممنونم از فرصتی که به من دادید مینو عزیز و تلویزیون رهایی زن . سلام به تمام بینندگان عزیز و به کسانی که واقعا در خیابانها هستند. درود میفرستم به جوانان جسور و زنان و مردانی که دارند تن به تن مبارزه میکنند. در واقع این وضعیت تازه ای که پیش آمده برای من و همه نسل های من 42 سال است که منتظرش هستیم. اجازه دهید از محل کارم چیزی تعریف کنم تا شاید احساسم را بیشتر بیان کند. ما در سازمان آکرو جلسات هفتگی داریم و جلسات را بقولی من رهبری میکنم. روزی یکی از بچه ها به من گفت: شما هر وقت که جلسه را شروع میکنید میپرسید " چه خبر تازه ای ؟" گفتم ما در کنسولر تعدادی دکترهای روان درمان داریم، مگر آنها جواب بدهند. من همیشه منتظر یک خبر تازه ای بودم. مگر اینکه شما بگید من منتظر چی هستم! ولی این جریانات که پیش آمد باید بگم همان جرقه ای بود که در قلبم هست. همان چیزی که منتظرش هستم. این اتفاقات و این خیزشهای مردمی نشان میدهد که این انتظار به پایان میرسد. چیزی که منتظرش بودم پیدا کردم چیه . این منو خیلی خوشحال کرده و به من انرژی داده . هر چند که منو یاد انقلاب 57 میندازه که من آنوقت در کردستان بودم و در تظاهرات فعال بودم و جز سازماندهی اش بودم. یادمه ما آنوقت شعار میدادیم که جمهوری اسلامی را نمیخوایم. و این بختک جمهوری اسلامی اومد و وسیله ای برای شکست دادن انقلاب شد و این انقلاب شکست خورد و آخوندها این انقلاب رو گرفتند با حمایت کشورهای غربی مثل آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان. این بختک 42 ساله که داره به مردم فشار میاره. اذیت میکنه ، سرکوب میکنه و اعدام میکنه. زنان را به جنس دوم ، سوم و به یک غیر انسان تبدیل کرده که فقط  وظیفه اش تولید مثل و بزرگ کردن بچه ها باشه و خدمات مالی و جنسی.... نقش زن را تا اینقدر تقلیل داده. من از این خوشحالم این انقلاب و خیزشی که روی داده زنان پرچم دارش هستند و معلومه که با کشتن مهسا امینی شروع شد ولی شعار زن ؛ زندگی ؛ آزادی دنیا را فرا گرفته و حالا توی تمام دنیا اسم مهسا را میشناسند. همه موقعیت زنان ایران را میدانند و زن ، زندگی ، آزادی ، مساله همه آنهاست. این شعار خیلی جالب و جامعی است که شما برابری را به آن اضافه کردید و من خیلی با آن موافقم. آرزوی ما آزادی و برابری برای تمام مردم جامعه است. خیلی خوشحالم از این وضعیت و امیدوارم موفق بشن و حمایت کل مردم را داشته باشند.

فریبا رشیدی  : من هم سلام دارم به شما مینو جان و بینندگان برنامه و تلویزیون رهایی زن و درود میفرستم به زنان و مردان و قشر جوان و مبارز در سراسر ایران و کردستان و خوشحالم که شما را هم داریم. این وظیفه خودم هست که فعال باشم. من یک احساسی دارم . هم خوشحالم از یک نظر و هم ناراحتم از این نظر که می بینم جوانان کشته میشن در کف خیابان و چطور سینه هاشونو در برابر گلوله دشمن سپر کردند. خوشحالی من از اینه که واقعال این مردم مبارز چگونه می ایستند در برابر یک رژیم جنایتکار 44 سال مبارزه میکنند. 44 سال رژیم ایران خواسته که اینها رو سرکوب کنه. جنایت کرده ، اعدام کرده ، شکنجه کرده . زنان را سرکوب کرده با حجاب اجباری . چه زنانی که در کف خیابان کشته شدند. چه دانشجویانی که کشته شدند. چه جوانانی که اعدام که اعدام کردند. الان خوشحالم که زنان و مردان در کنار هم مبارزه میکنند. به امید پیروزی آنها و ما هم حامی هستیم. پشتیبانی میکنیم و هم صدای آنان هستیم. اگر مبارزات اینطور پیش برود مسلما پیروزی از آن مردم و ملت است و این کابوس باید تمام بشه . میدانم همه مثل من در آرزوی این هستیم که روز ازادی و دموکراسی ملت مون را جشن بگیریم و ببینیم که زنان و دختران در کنار هم به دموکراسی رسیدند. به آزادی و برابری .

 

سحر صامت: درود میفرستم بر مردم مبارز ایران به خصوص زنان و مردم مبارز کرد. ژینا مهسا امینی دختری اهل کردستان بود و این اعتراضاتی  که امروز ما در ایران شاهد اش هستیم در کردستان شکل گرفت و از همانجا آغاز شد. ایران سالهاست که درگیر چنین اعتراضاتی بوده است. سالها حقوق زنان به صورت سیستماتیک و از طریق قانون اساسی که مبنی بر قوانین اسلامیست مورد خشونت قرار گرفت. سالها صدای زنان در ایران به گوش مسئولین نرسید و هزاران مانع برای رشد و  حضورش در جامعه سر راهش قرار گرفت. در طول این سالها زن تبدیل به کالا شد. از لحاظ قانونی زن و حقوق انسانی و شهروندی اش نصف یک مرد محسوب شد. یادی کنیم از ندا آقا سلطان که چند سال پیش در همچین جو سیاسی قربانی خشونت های دولت ایران شد. مردم خشمگین شدند، صدای اعتراض خود را بلند کردند اما رژیم سرکوبگر حاکم صدای اعتراض مردم را خفه کرد. بارها و بارها همین اتفاق برای مردم در ایران افتاد. اما اینبار مردم در کردستان به خاطر قتل یک دختر توسط نیروهای سرکوبگر دولت واکنش تندی نشان دادند. فرصتی می خواهم تا از طریق همین دریچه درود بفرستم بر زنان مبارز کرد که همیشه در مطالبات پیشقدم بوده اند. چه در خط مقدم جنگ، چه با قلم و چه از طرق دیگر. پدیده همبستگی در مردم کرد بود که شور و اشتیاق اعتراض به آنچه که امروز بر زنان در ایران میگذرد یکبار دیگر زنده کند و همه با هم یک صدا خواهان فروپاشی حکومت فاشیستی و ضد زن در ایران شوند. همین فریادهای بلند مردم سقز بود که دیگر مردم ایران را تشویق به دادخواهی کرد. برای منی که تعلقات به ایران و افغانستان دارم و میبینم که در طول این چهل سال چه بر زنان در این دو کشور گذشته است و حضور گروه های اسلامی در صحنه سیاست چه آسیب هایی زنان وارد کرده است حس های خیلی عجیبی را تجربه می کنم. اعتراضات در ایران حس مبارزه طلبی را در من بیشتر کرده و همچنان انزجار از حکومت های مرد سالار و اسلامی بیشتر از پیش در وجودم ایجاد شده است. همزمان برای از دست دادن جوانان و نوجوانان مبارز به شدت غصه می خورم و سوگوارام و هم از طرف دیگر شجاعت این جوانان را که آگاهانه در میدان مبارزه پا می گذارند می ستایم. اینگونه انقلاب ها با بهای خیلی سنگینی به نتیجه رسیده است و خون جوانان زیادی به صرف اعتراض ریخته شده است. فقط میخواهم بگویم که حس های درونی من به آنچه که در صحنه سیاست ایران در این شبانه روز می گذارد توام با غم و امید است. خیلی خوشحالم از اینکه سطح شعور نسل جوان اینقدر بالا رفته و چنان مطالبات خود را بلند فریاد می زنند که نسل های قدیمی تر نیز با آنها همصدا و هم نوا شده اند. امروز نوجوانان ۱۵ و ۱۶ ساله در مقابل رژیم ایران ایستاده اند, نسلی که با جهان تبادل نظر میکنند و مطالبات و مبارزاتشان را در سطح جهان فریاد می زنند. قطعا  دولت ایران دیگر نمی تواند طناب استعباد و بردگی را بر گردن نسل جوان بی اندازد تا بتواند بر آنها حکومت کند. نسل جوان نسل پرورش یافته با تکنولوژی و تبادل افکار با هم نسلان خود در جهان است. نسلی که امکانات و رفاه اجتماعی که حق مسلم اش است را با جوانان دیگر در چند کیلومتری سرزمین خود مقایسه میکند و راحتتر متوجه می شود که چه ظلمی به صورت سیستماتیک بر او و هم نسلانش در ایران توسط حکومت روا داشته شده است.

 

مینوهمتی: با توجه به تجمعات  وسیع و گسترده ایرانیان مقیم خارج برای همبستگی با معترضین در داخل، چه تحولاتی را در ذهنیت مردم کشور محل اقامت خود نسبت به خواسته های مردم و بخصوص زنان در ایران مشاهده میکنید؟

دیانا نامی: میتونم بگم بعد از انقلاب 57 این اولین باری است که مردم و جوانان جسور تا این حد ریختند تو خیابون و دارند مبارزه میکنند. در مقابل توپ و گلوله و زندان و کتک زدن ، مقاومت میکنند. و حالا 3 هفته گذشته و این خیلی مهمه. در دنیا سرو صدا کرد و چشم دنیا مخصوصا انگلستان به ایران هست که ببیند وضعیت ایران چی میشه. مخصوصا زنان که پرچم دار این مبارزات و این تظاهرات و اعتراضات هستند. جالبه که در این خیزش یا انقلاب اینکه چقدر مردان دارند با احترام به زنان نگاه میکنند اینکه آنان پرچم دار این مبارزات هستند. با قدردانی از زنان صحبت میکنند. این خیلی مهمه و نکته جالبیه! و نکته دیگر اینکه درباره شعارهاست. یادمه در دفعات خیلی قبل مردم شعار الله و اکبر می گفتند یا پوشش زن و یا فقر . اما شعارها خیلی بالاتر از همه اینها شده و همه گیرتر و همه جانبه تر شده . شعار نابودی جمهوری اسلامی و مرگ بر خامنه ای و دیکتاتور نمی خواهیم ، چه شاه باشه ، چه رهبر . شعارها خیلی جامع و روشن هست و همه میدانند که تنها مساله ی حجاب نیست. مهسا را بخاطر اینکه چند تار موی آن بیرون بود کشتند و ظرف 2 ساعت جنازه ی بی جانش را تحویل بیمارستان دادند. فکر میکنم این مساله مثل جرقه ای شد که نه تنها تو ایران دل مردم را واقعا تکان داد . توی تمام جهان و توی انگلستان هم همینطور. هر روز ما تظاهرات داشتیم. در تمام شهرها مخصوصا توی لندن یا دم درب سفارت یا کنسولگری ایران بوده و بیشتر در مرکز شهر بوده .

مینو همتی : در مدیاها چه افکاری داشتند ؟ آیا مردم فهمیدند که مساله فقط حجاب نیست بلکه هدف کل نظام هست؟

دیانا نامی در ادامه گفت: از حجاب شروع شد اما حالا کل نظام مورد حمله ی مردم است و تمام دنیا اینو میدونه. خیلی از مردم با سازمان کوچک ما تماس میگیرند و میپرسند که باید چکار کنند یا چه کمکی میتوانند به ایران بکنند. اینها میان تو تظاهرات و پشتیبانی میکنند. ما خیلی از دولت خواستیم . من در جلسه هفته قبل که مربوط به حزب دولت بوده شرکت داشتم. از طرف سازمانهای زنان اینجا دعوت شده بودم که در یک کنفرانس جانبی شرکت کنم که خود وزیر هیات قضایی هم انجا بود. من درباره وضعیت زنان در ایران صحبت کردم و اینو مطرح کردم که چرا دولت انگلیس و نخست وزیر آن سکوت کردند. چرا پیام نمیده.  چرا هیچ حمایتی نمیکنند. این بختک 44 ساله باید از بین بره و اینو شما میبینید که جوانان و زنان ایران در خیابانها هستند و شما باید از این اعتراضات مردم حمایت کنید که اون حتی تاکید کرد و گفت : منم موافقم. دولت ما سکوت کرده . یعنی توقع ما این بود که رئیس دولت کاری بکنه . نه تنها وزیر خارجه . ولی مردم خیلی راضی هستند. خیلی خوشحالن از این اتفاق تو ایران افتاده . مرتب حمایت میکنند. و راستش همینطور که میگن واقعا زن ، زندگی، آزادی . خیلی از مردم در خیابانها اینو میگن. خیلی جالبه که این شعار سر زبانها افتاده . شعار با معنایی است و در همه جا دارند اینو میگن و این نوعی حمایت است از تظاهرات مردم در ایران که من در انگلستان اینو شاهد بودم.

فریبا رشیدی: در نروژ هم انعکاس خیلی خوبی داشته . مدیاها و تلویزیونهای رسمی هر شب گزارشی داشتند. مسئول پارلمان نروژ که آقایی ایرانی هست واقعا ملت اش را حمایت میکند و دلسوز، همصدای مردم بوده که آزادی و دموکراسی را میخواهند. امنستی اینترنشنال 2 گزارش داشتند با خانواده ژینا امینی و دیروز که جمعه بود حزب های مختلف سخنرانی داشتند که وزیر سابق نروژ هم آنجا بود که از زنان و دختران ایران حمایت کرد و همینطور هفته ای 3 یا 4 بار آکسیون داشتند جلوی پارلمان و جلوی سفارت ایران که یکی دو بار منجر به خشونت شد که به سفارت ایران حمله شد و آنها را دستگیر و بعد آزاد کردند.

چون مردم آنقدر خشمگین اند نمیتوانند جلوی خشم شان را بگیرند. در واقع میشه بهشون حق داد. شما در اول حرف تان اشاره کردید که حجاب بهانه است. بله ، درست است . مردم در ابتدا بخاطر کشتن مهسا و حجاب اجباری معترض بودند. اما الان مردم نسبت به کل نظام جمهوری اسلامی تنفر دارند . این استبداد 44 ساله باید تموم بشه . این کابوس باید تمام بشه. در کل مردم از این متنفرند مخصوصا قشر جوان . این همصدایی که از کردستان شروع شد مثل یک جرقه بود اما الان مثل یک آتشفشان داره فوران میکنه و تمام دنیا را گرفته و این شعار را همانطوری که دیانا جان گفتند:" ژن ، ژیان، ئآزادی " تمام دنیا را گرفته . الان این شعارها خیلی همگانی شده ، نروژی ها هم با یک پلاک می ایستند. امروز من در یک جلسه ای بودم ، خیلی حمایت کردند. هفته گذشته در شهر خودمان یک آکسیون بود و مردم خیلی حمایت کردند. به حرمت کرد بودنم خواستند که کردی صحبت کنم و صحبتهای منو به نروژی کردند. ولی در کل خیلی حمایت شد.

سحر صامت: برگزاری تظاهرات علیه رژیم حاکم در ایران در سویدن بسیار به صورت برنامه ریزی شده و دقیق پیش می رود. ما نه تنها شاهد برگزاری تظاهرات در کلان شهر های سویدن مانند پایتخت, گوتنبرگ و یا مالمو, بلکه حتی در شهر های کوچکتر مانند بورس هم مردم ایران و حامیان حقوق زنان در ایران به صورت منظم گردهمایی و تظاهرات برپا می کنند. منتها در کلان شهر ها تقریبا هر چند روز درمیان اما در شهر های کوچک هفته ای یک بار این تجمعات برپا می شود. مردم سویدن هم با مردم ایران هم نوا هستند در کنار ایرانیان ایستاده اند. از اوقات کار و تفریح خود می کاهند تا صدای مردم در ایران باشند. سیاستمداران سویدن ابراز با مردم ایران ابراز همدردی کرده اند. دانشگاه ها بنر های حمایتی از مردم ایران را به نمایش میگذارند, رسانه سویدن نقش مهمی را در آنچه که در ایران می گذرد برای اطلاع رسانی به شهروندان خود ایفا کرده است. تلویزیون ایران یک مستند را به نام انقلاب چاکر که ساخته ناهید سروستانی پرشون است نشر کرد تا مردم را از آنچه که در ایران بر سر دیگر انسان ها می گذرد مطلع  کنند.  تمام این واکنش ها مبنی بر یک کنش است, آنهم همبستگی مردم ایران برای دادخواهی از حقوق زنان و مطالبه آزادی شان. مردمی که یکپارچه برای سقوط رژیم ایران فریاد میزنند. رژیمی که نه تنها بر زن آن جامعه, بلکه بر اقلیت های قومی, مذهبی, اقلیت های جنسیتی, اقلیت های سیاسی و غیره ظلم و آنها را سرکوب کرد. امروز اگر شما به تجمع های برپا شده در سویدن مراجعه کنید میبینید که گروه های سیاسی با پرچم های خود گرد هم شدند و یکپارچه خواهان نابودی جمهوری اسلامی ایران اند. از سلطنت طلب گرفته را حزب های کارگری و سکولار خواهان همه دست به دست هم داده اند تا صدای مردم ایران باشند. این صدا ها چنان توجه غربیان را به خود جلب کرد که امروز از جوان ترین تا معروف ترین هنرمندان غربی با وجود اینکه آشنایی خاصی از زبان, فرهنگ و آنچه که رژیم ضد انسانی ایران  بر مردم تحمیل می کند, عکس مهسا امنیتی را در مانیتور ها در کنسرت خود به نمایش میگذارند, به احترامش سکوت می کنند, با مردم ایران ابراز همدردی میکنند و از سیاستمداران کشور خود انتظار دارند تا حامی مردم ایران باشند. مردم غرب به صورت اتومات سه کلمه زن, زندگی, آزادی که رمز این مبارزات است را بر زبان می آورد. نام مهسا چندین میلیون بار توویت شد این طوفان توییتری زنگ خطری جدی برای دولت ایران است.  دیگر دنیا میداند چگونه ملت ایران توسط جمهوری اسلامی ایران سرکوب می شود,  چگونه مسولین از ترس خشم معترضین آنها را به رگبار می بندند, چگونه یک تعداد بسیج می شوند که به صورت تک تیر انداز مردم حتی کودکان و نوجوانان به قتل برسانند.

 

مینو همتی: بنظر شما این نسل جوان بخصوص دختران جوانی که شیشه عمر هیولای اسلامی را بر سنگ فرش مدارس خود سوزاندن و تمامی نمادهای برده داری اسلامی را زیرپاهای خود خرد کرده اند، آیا به کمتر از آزادی و برابری در تمامی شئون رضایت میدهند؟

 

سحر صامت: این نسل تاریخ ۴ دهه قبل را به دقت خوانده و تحلیل کرده است. برای همین نمی خواهند که راه بزرگتر های خود را ادامه دهد. دهه ای هشتاد و نود ایران نسلیست که بسیار آسیب های اجتماعی را تجربه و تحمل کرده است. با قرص های آرام بخش روز خود را سپری کرده اند. با قرص های خواب شب سر خود را روی بالش گذشته اند. به خاطر فشار های سیاسی, تحریم ها و فشار های اقتصادی و  اجتماعی بارها دست به خودکشی و خودزنی زده اند. اگر قرار بود خشم پس از به قتل رساندن مهسا فروکش شود, پس از برگزاری چندین گردهمایی و با تجربه  خشونت های وحشیانه دولت ایران مردم دوباره مهر سکوت بر لب می زدند. اما اینبار آگاهانه ایستاده اند تا این غده  سرطانی را ریشه کن کنند.

دیانا نامی: به نظرم این نسل رضایت نمیده چون این نسل در دورانی به دنیا آمده که از حالا با تمام حقوق خودش آشناست. یک نسل با اعتماد به نفس و آگاه هست. نسلی نیست که تسلیم سنت های قدیمی ملاهای دو هزار و چند ساله باشه. این نسل آزادی و مدرنیته خودش را میخواد. برابری میخواد و دیگه تسلیم نمیشه. من بر این امیدم که این نسل از پا نمیشینه . برای رفتن رژیم تاریخی نمیشه گفت ولی این رژیم باید بدونه که زیر پاهاش خالی شده و هیچ راهی نداره. جوانان امروز به هیچ چیز کمتر از آزادی و برابری واقعی قانع نیستند و خوشبختانه نسل های قدیمی از این نسل حمایت میکنند. در نتیجه من فکر میکنم چیزی که شروع شده استاپ نداره و ادامه داره و این راه حتما به نابودی رژیم ختم میشه.

فریبا رشیدی: جوانان قطعا خواهان امنیت ، آزادی و دموکراسی هستند. آنها خودشان را با بیرون مقایسه میکنند با کسانیکه در اروپا و آمریکا هستند. الان عصر اینترنت و تکنولوژی است . هر چه در مدرسه به ما گفتند ما قبول میکردیم. مقنعه سر کردیم ، حجاب اجباری و حتی مورد خشونت معلمان قرار گرفتیم. الان عصر پیشرفته است. جوانان امروز نمیخواهند مقنعه و عبای سیاه سر کنند. جوانان بیدار شدند. آنها حق و حقوقشان را میشناسند. میفهمند که چه میخواهند. آنها میخواهند که آزاد باشند. به این نسل باید گفت " نسل مبارز". آنها به این خشونت ها تن نمیدهند. رژیم جمهوری اسلامی هم خودش خوب میفهمه که چاره ای جز این نداره که بره و گم بشه. الان پدرها و مادرها هم همصدای فرزندان خود شده اند و همه عینک بدبینی را برداشته اند و خواهان دموکراسی و آزادی هستند.

 


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و هفت با یاد مهسا، نیکا و مهرشاد هایمان منتشر شد


http://rahaizanorg.blogspot.com/2022/10/rahaizan-shomareh-107-nika.html

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر