برای بعضی از همجنسگرایان و دوجنسگرایان آشکارسازی دشوار است اما برای بقیه به آن حد هم دشوار نیست. خیلی وقت ها این افراد وقتی کهپی به گرایش جنسی خود که با نرم جامعه فرق دارد می برند احساسترس,متفاوت بودن وتنهایی می کنند. این مسئله به خصوص برای کسانیکه در کودکی یا نوجوانی پی به گرایش جنسی خود برده اند صادق است وبستگی به مدل خانواده آنها و اجتماع اطراف آنها ممکن است از پیشداوری و کم اطلاعی نسبت بهمجنسگرایی رنج ببرند.
برای بعضی از همجنسگرایان این احساس شکنندگی به وجود می آيد کهدر نتیجه اثرات مخرب تعصب و کلیشه است. آنها حتی ممکن است ازطردشدن توسط خانواده,دوستان ,همکاران و اماکن مذهبی بترسند. و یکعده ای از همجنسگرایان هم از این می ترسند که اگر گرایش جنسی شانآشکار شود ممکن است کار خود را ازدست دهند و یا در مدرسه یا محیطکار مورد سواستفاده قراربگیرند
متاسفانه همجنسگرایان ودوجنسگریان در مقایسه با دگرجنسگرایان بیشتردر معرض ریسک سواستفاده فیزیکی وخشونت قراردارند. تحقیقاتی که دراواسط 1990 در کالیفرنیا انجام شد نشان دادکه یک پنجم لزبین ها-زنانهمجنسگرا- و بیشتر از یک چهارم گی ها-مردان همجنسگرا- که در اینتحقیق شرکت کرده بودند مورد خشونت ناشی از تنفر نسبت به گرایشجنسی شان قرار گرفته بودند.
در یک تحقیق دیگر در کالیفرنیا که روی تقریبا 500 نفر جوان انجام شدهبود ,نصف مردان شرکت کننده اعتراف کردند که ضد-همجمنسگرا هستندو اعمال آنها در قبال ضد همجنسگرایی از فحشهای رکیک دادن بههمجنسگرایان تا خشونت بدنی دسته بندی شد
و حال درجوامع مسلمان و به
خصوص جامعه ايران كه اين أصل در صورت مشخص شدن با احكامي همچون
اعدام ، شكنجه ، و سوء استفاده قرار گرفتن روبه روست و اين امر
از طرف نظام حكومتي ، مردم و حتي خانواده هاي اين افراد مورد قبول نيست
ميپردازيم
فردي كه همجنسگراست در جامعه
ايران با در نظر گرفتن تمامي اين مشكلات به سه شكل اصلي به زندگيش ميپردازد.
اول اين كه تمامي اين
مشكلات را ناديده ميگيرد و مورد تمامي اين ازار و اذيت هاي مختلف قرار ميگرد
وجز قبول چيزي كه نيست ادامه ميدهد كه مشخصاً اينده براي او همچون روحش مرده
است وتبديل به فردي زائد ميشود. دوم اين كه در خفقان و ترس و
تنهايي از انچه كه كوچكترين حق اوست يعني حق وجوديتش در جامعه فرار و ان را
پنهان ميكند. دست و پا ميزند كه باز همچون مثال اول بدون اينده و تمركز بر زندگي
ادامه ميدهد و در اخر خود را به دست تقدير تاريكي كه براي خود ساخته ميسپارد
كه اين تقديردر اخر يا به لو رفتن هويتش مي انجامد يا از بي هويتي و
سكوت در گذر زمان از بين ميرود.
و سوم اين كه در نهايت
مجبور به تبعيد اجباري خود از جايي كه متعلق به انجاست ميشود و
تمامي سختي ها و روح صدمه ديده اش را به اجبار وارد بازي جديد فرار
و زندگي جديد در مكاني كه فقط و فقط فكر ميكند ميتواند اسوده و ارامش را
تجربه كند ميشودوبه همه سختي ها تن ميدهد.
گذر عمر و تلاش در راستاي
فرار از جامعه اي كه در ان هويت جنسي افراد و روابط احساسي ان ها انچنان
اهميت دارد كه موجب اين گونه فجايع در ان ميشود شايد به هيچ
عنوان مورد اهميت نباشد بسي اين كه افراد با هويت هاي جنسي متفاوت در كشور
هاي پيشرفته غربي بدون ترس و خفقان مشغول پيشرفت و پيش برد اهدافي
كه ميخواهند هستند و دولت و مردم هم بدون در نظر گرفتن افكار متفاوت به
انها با دادن هويت انساني و حقوقي و علمي كمك ميكنند تا در جامعه داراي
برابري و در راه رسيدن به اهدافشان موفق و مفيد باشند..
آشكار سازي در جوامعي
همچون ايران جز طرد شدن از تمامي حق و حقوق انساني و در نهايت
مرگ چيزي به دنبال نخواهد داشت و اين باعث شده كه بيشتر افراد
همجنسگرا و دوجنسگرا از اشكار سازي در ايران فرار و تن
به تبعيد اجباري دهند / هر چند تبعيد هم گزينه اخري نيست چون بعد
از فنا شدن عمرشان و فراموش كردن همه چيز حال همگًون شدن با جامعه
غربي و بدست اوردن شايد كمي ارامش انچنان راحت نباشد اما تنها گزينه ايست كه
اين افراد پيش روي خود دارند تا بتوانند به هويت سوخته خود در جايي ديگر جان
دهند.
ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و یکم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر