بمناسبت روز مبارزه با هوموفوبیا
به مناسبت روز مبارزه با هموفوبیا برنامه یی ترتیب داده شده است حقوق
بشر و حفظ حرمت انسانی افراد به دور از هرگونه دسته بندی وظیفه ی همگانی است تبعیض
و آزار و اذیت آزار همجنسگرایان در جوامع مذهب زده از ایالات جنوبی آمریکا گرفته
تا قلب تهران همگی نقض پایه یی ترین حقوق انسانی شهروندان است. در این برنامه به
مناسبت فرا رسیدن روز مبارزه با هموفوبیا با شادی امین یک تن از مدافعین سرسخت
همجنسگرایان به گفتگو می نشینیم.
با درود و خوش آمدید به برنامه ی
رهایی زن
سپاسگزار و سلام بر شما
اولین سوال را اینگونه مطرح می کنم قبل از هر چیز هموفوبیا را برای مخاطبان ما توضیح بدهید و همچنان در مورد روز مقابله و مبارزه با آن از چه اهمیت خاصی برخوردار می باشد؟
شادی: ضمن تشکر از اینکه به این موضوع اهمیت دادید و برنامه ی امشب
را اختصاص دادید که سالهاست تلاش ما بر این بوده که رسانه های گوناگون به ویژه
رسانه هایی که بین مردم از محبوبیت خاصی برخوردارند و قدرت تاثیر گزاری بر تغییر و
تحول فرهنگ ما دارند بتوانند به این موضوعات بپردازند و در زمینه ی اطلاع رسانی ما
را یاری کنند. به هر صورت سپاسگزارم از اینکه به این موضوع توجه نشان می دهید.
موضوع هموفوبیا یا همجنسگرا هراسی یا همجنسگرا ستیزی مساله ایست که بارها طرح
کردیم و فکر میکنیم هر چقدر که بگوییم کم است زیرا اینقدر روی این موضوع با تاسف
کمکاری شده است و گفتمان جامعه ایران بسته است سیستم سانسور اجازه نمیدهد که این
موضوع به خوبی مطرح شده و مردم آگاهی کافی را از این مساله به دست بی آورند. شادی
اشاره می کند : هر چه به این موضوع بپردازیم کم است وی می افزاید: به نظر ما همجنسگرا
هراسی و همجنسگرا ستیزی یک بیماری اجتماعی است جامعه یی که قادر به پذیرش اعضای
خود را صرفا به دلیل گرایش جنسیشان یا سبک متفاوت زندگیشان بپذیرد این جامعه بیمار
است. شادی افزود: تصور کنید در زمانی که مساله ی نژاد پرستی مطرح بود و افرادی که
دارای پوست سیاه بودند از مزایا و حقوق شهروندی برخوردار نبودند در حالی که سفید
پوستان همان کشور از یک سری مزایا و حقوق شهروندی برخوردار بودند. در نتیجه
جامعه با این گونه مسایل برخورد کرده است و جنبش رنگین پوستان علیه نژاد پرستی
مبارزه کرده است و تا امروزه تا حدود بسیار زیادی هر چند نه کامل مساله ی نژاد
پرستی مذموم و محکوم شمرده می شود کسی نمیتواند به سادگی در جمعی که ادعای
روشنفکری و آزادی می کند تبلیغ نژاد پرستی کند. شادی امین می گوید: در رابطه با
همجنسرایی هنوز با تاسف این مساله رخ نداده است. همانگونه که شما در مقدمه ی صحب
های خود اشاره کردید در جوامع مذهب زده و در جوامعی که از تربیت و آداب
مذهبی پیروی میکند یا اینکه گفتمان مذهبی در آن قالب است به غلط برداشتی جا افتاده
که گویا هر گونه فرا رفتن از این که رابطه ی عاشقانه یا رابطه ی جنسی صرفا می
تواند میان مرد و زن باشد گناه محسوب می شود. او اشاره می کند: نه تنها به عنوان
یک گناه بلکه انحراف اخلاقی نیز میان مردم محسوب می شود. طبیعتا چنین نگاهی باعث
می شود که افرادی که اینگونه زندگی می کنند از جامعه و حتی از خانواده ترد شوند.
همجنسگرا هراسی بدین معناست که کسی ادعا می کند همه چیز را راجع به موضوع
همجنسگرایی می داند اما زمانی که بدانید یکی از افراد خانواده و یا نزدیک به
شما همجنسگرا است وحشت وجود شما را فرا بگیرد. وی افزود: من اینگونه مثال می زنم
متاسفانه در جامعه ی ایران شما به کسی بگویید که کامپیوترم خراب شده به شما توصیه
می شود که حتما به یک متخصص مراجه کنید
اما کافی است که شما بگویید من شنیده ام فلان نفر همجنسگراست همه
ادعا دارند که اطلاعات کافی را راجع به همجنسگرایی می دانند و همه شروع می
کنند به نظر دادن در نتیجه فرد همجنسگرا را یک بیمار تصور کرده و شروع به اظهار
نظر و قضاوت کردن می کنند. بدین معناست که شما اجازه نمیدهید افراد آنگونه
که دلشان می خواهد باشند و با چنین اظهار نظرها و قضاوت هایی عرصه را برای زندگی
آنها تنگ میکنید. بدین معناست که شما هراس دارید از اینکه چیزی به جز دگرجنس گرایی
جا افتاده که توسط جمهوری اسلامی در جامعه ما تبلیغ میشود وارد مناسبت شما شود. با
تاسف ما معتقدیم که همجنسگرا هراسی یک عارضه اجتماعی است. امین می گوید: تحقیقات
نشان می دهد که تا چه میزان روی فرد و روی روابط اجتماعی اش تاثیر منفی می گذارد .
در واقع بسیاری از همجنسگرایان متاسفانه در کشورهای گوناگون بیشتر در کشور های
آسیایی و به خصوص در خاورمیانه از دسته محرومین جامعه محسوب می شوند به دلیل اینکه
جامعه به آنها اجازه نمیدهد در پروسه های مختلف رشد اقتصادی اساسا اشتراک ورزند و
همچنان مانع تحصیل غیره می شود. امیدوارم که با این گونه بحس ها یاد بگیریم که
تفاوت بین انسان ها را به رسمیت بشناسیم بنابرین بتوانیم تا حدود زیادی از فشار بر
این افراد همجنسگرا و ترنس کم بکنیم.
روز مبارزه با هموفوبیا و مقابله با آن از چه اهمیتی برخوردار است؟
شادی : از سال ۱۹۹۲ سازمان ملل یک روز
را به نام مقابله با همجنسگرا ستیزی عنوان کرده است و در حال حاضر فکر می کنم حدود
یک الی دو سالی می شود که این موضوع بروز است " همجنسگرا و ترنس ستیزی
"بدل شده است. علت اینکه یک همچین روزی وجود داشته باشد و تمام جهان روی این
مساله متمرکز شوند. از این جنبه اهمیت دارد که مانند روز زن، شما یک روز را شاخص
می کنید که تمام بحث ها و محوریت اخبار روی این موضوع متمرکز می شود. ما فکر می
کنیم که اهمیت این روز برای جنبش همجنسگرایان از این زاویه است که اولا به صورت
متحد شروع به عمل می کنند " اخبار را با هم باری دیگر رد و بدل کردن "
گزارش دادن راجع به وضعیت کشورهایشان به عبارتی بیشتر شنیده می شوند. این
روزهای خاص در واقع ما را وادار می کند در یک تقویم جهانی به موضوعات مشترک فکر
کنیم . از این جنبه هست که نیازی نیست ما در ایران به روزهای دیگری برای مقابله با
همجنسگرا هراسی فکر کنیم ۱۷ ماه می برای من مثل روز ۸ مارس و روز اول می که مطابق با روز جهانی مبارزات کارگر است این روز
هم میبایست در تقویم ما درج شود به این روز بپردازیم و همانگونه که گفتم
متمرکز به این موضوع شویم که چگونه یک گروه اجتماعی به دلیل گرایش جنسی و هویت
جنسیتی اش ترد می شود، محروم می شود از حقوق و مزایای اجتماعی در واقع بهره مند
من یک موضوع را در ادامه ی سوال شما یادآور شوم. روز مقابله با
همجنسگرا ستیزی روزیست که ما می بیست از صبح که از خواب بیدار میشویم به رفتار های
خود فکر کنیم. من معتقدم بد نیست که این حرف را نیز اضافه کنم که این روز ها در
واقع روزهای جهانی هستند که تمام سازمان ها نهاد ها و مکانیزم های جهانی به این
موضوع می پردازند مانند سازمان ملل متحد سازمان عفو بین الملل سازمان های دفاع از
ترنس ها و همجنسگرایان ولی بسیار خوب میشود که همه ما نیز به گونه ی فردی جداگانه
به این موضوع بپردازیم و بنده نیز امیدوارم که بینندگان و شنوندگان برنامه ی شما
به این موضوع فکر کنند و ببیبند در کجا علیرغم مخالفتشان با یک مجموع سیستم موجود
در ایران با جمهوری اسلامی کجا گفتمان جمهوری اسلامی را در این رابطه ما باز تولید
میکنیم این یک امر بسیار مهمی است
.فشارهای حکومت و برخوردهای پلیسی به همجنسگرایان در ایران در چه ابعادی است؟
شادی : در این پیوند سرکوب نیروی انتظامی و یا دستگاه اطلاعتی و
امنیتی کشور باید بگویم جنبه های گوناگون وجود دارد. از خیابان ها گرفته که
به خاطر لباس پوشیدن و رفتار متفاوت که بیشتر شامل حال مردان می شود با باعث
می شود که دستگیر شده و مورد توهین و تحقیر و آزار قرار بگیرند حتی مورد آزار جنسی
در هنگام بازداشت تا لزبین ها ترنس جندر زن که در واقع به خاطر موی کوتاه و یا به
خاطر اینکه دست در دست با دوست دختر خود می گردند ممکن است لحظه یی در خیابان مورد
دیده شده و مورد توجه دیگران قرار بگیرند و یا اینکه در محیط های خاص مانند محیط
های ورزشی دانشگاه و غیره مورد توجه دیگران قرار بگیرند که این اشخاص رفتار
متفاوتی دارند به طور مثال افراد جامعه متوجه شوند که به طور مثال فلان نفر ارتباط
عمیقی با هم جنس خود دارد همه ی این مسایل باعث می شود که همجنسگرایان در جامعه
مورد آزار و اذیت قرار بگیرند. ما نمونه های بسیار زیادی داریم به ویژه در مورد
مردان همجنسگرا که مورد آزار تجاوز و خشونت قرار میگیرند پرونده هایی را
داریم زمانی که پلیس و نیروی انتظامی متوجه این مساله می شوند به زور از آنها
شماره تلفن می گیرد و همچنان همجنسگرایانی را می شناسیم که هنگام به سر بردن در
بازداشتگاه به آنها تجاوز شده است.همجنسگرایان و ترنس ها در واقع بی صداترین سرکوب
شدگان جامعه ما هستند به این دلیل که زمانی این گروه انسان ها در ایران دستگیر می
شوند چه به دلیل فعالیت هایشان در این رابطه و چه در مورد مسایل شخصی شان"
هویت شان" ما نمیتوانیم اطلاعیه یی راجع به آنها بدهیم زیرا زمانی که خانواده
ی آنها نمیداند که فرزندشان یا خواهر و یا برادرشان همجنسگرا یا ترنس است چگونه ما
میتوانیم اعلامیه منتشر کنیم که فلان شخص به دلیل این مساله دستگیر شده است. ما
تجربه های زیادی در این زمینه به خصوص در این ۲ سال اخیر داشته ایم، زمانی که یک روزنامه نگار یک فعال جنبش زنان و
یا حتی فعال کارگری را در ایران دستگیر کنند، زمانی که سازمان ها یا مدافعین اعلام
می کنند که فلان شخص به چنین دلیلی یا اتهامی دستگیر شده است و در زندان است این
گونه مسایل هیچ جرمی به حساب نمی آید اگر بگویم چنین شخصی فعال جنبش زنان یا
کارگران است. در رابطه با همجنسگرایان و یا ترنس جندرها این مساله متفاوت است
زمانی که آنها از سوی پلیس دستگیر می شوند ما نمیتوانیم اعلام کنیم در واقع ما یک
جرم را به آنها منتصب می کنیم به همین دلیل ما در قسمت اطلاع رسانی به علت سرکوبی
که به این افراد صورت می گیرد در واقع آنها تنها گذاشته می شوند. شادی به عنوان یک
فعال در زمینه ی دفاع از حقوق همجنسگرایان و ترنس جندر ها از خانواده ها خواهش می
کند تا برای مقابله با این مساله راهی را که آنها به عنوان یک مدافع به افراد
جامعه و خانواده ها توصیه می کنند این است که عشقشان را به فرزند یا دیگر افراد
خانواده فراتر از کنش ها و واکنش های افراد جامعه به طور مثال مساله یی که برای
همه مهم است به نام ابرو میان دوستان، آشنایان و یا همسایگان قرار داده و اجازه
ندهند فرزندانشان در تنهایی مورد چنین سرکوبی قرار بگیرند.
لطفا در مورد بیانیه یی که به مناسبت روز مبارزه با هموفوبیا منتشر کرده اید کمی مختصاد بیانیه برای ما توضیح دهید؟
. شادی: مطرح کردن این مساله برای من خیلی مهم است، تمرکز ما امسال
روی موضوع وضعیت معافیت پزشکی برای مردان همجنسگرا است، گزارشی که توسط تلویزیون
شش رنگ یا لزبین ها و ترنس جندر ها ایرانی منتشر شده که روند معافیت پزشکی برای
مردان همجنسگرا را توضیح می دهد. قانونی که در مرداد ماه سال ۱۳۹۳ از سوی معافیت نظام وظیفه اجرایی شده
است به شما تحمیل می کند زمانی که برای تقاضای معافیت داده و توضیح می دادند که
همجنسگرا هستند, در گذشته بدین روال بود که طبق ماده ی ۳۳ بند ۸ مورد عفو قرار می گرفتند. در واقع بند ۸ شامل بیماریهای اعصاب و روان می شد
شامل ترنس سکشولیتی می شد و همچنان شامل همجنسگرایی هم می شد. در واقع طبق بند ۸ آن شخص هنوز جزو یک گروه اجتماعی است
" یعنی تحت بیماریهای اعصاب و روان " زمانی این معافیت را برای
درخواست کار به جایی ببرند یک سری محدودیت شامل حال آن شخص می شود. با این وجود از
لحاظ امنیتی برای فرد مشکل ایجاد نمی کرد. حال تغییری در این قانون داده شده است
همان گونه که اشاره کردم از مرداد ماه سال ۱۳۹۳ اجرا شده است و شاید سوالی برای شما پیش بیاید که حال در سال ۱۳۹۵ زندگی می کنیم چرا اکنون به این
موضوع پرداخته شده است " به دلیل اینکه این پروسه را همجنسگرایان طی کرده اند
و حدود یک سال طول می کشد تا برگه ی معافیت را دریافت کنند" پرسه یی بوده که
زمان زیادی برای طی شدن در برگرفته و ما اکنون می توانیم روی نتایج عملی شدن
اجرایی این قانون تحقیق کنیم گزارش تهیه کرده و عواقب آن را در نظر گرفته و در
موردش گفتگو کنیم. اتفاقی که اکنون از نظر قانونی رخ داده این است که قانون
همجنسگرایی را جدا کرده اند و در ماده ی ۵ بند ۷ روی کارت معافیت پزشکی همجنسگرایان
به ثبت می رسد. در واقع این معافیت که مختص همجنسگرایان است به سادگی دریافت نمی
شود. در حقیقت ضمن اینکه شخص در پروسه ی گرفتن این معافیت قرار دارد مجبور به
توضیح بعضی از مسایل است به طور مثال " با معذرت این واژه هایی را که استفاده
می کنم از گفتمان حاکم عاریه می گیرم از شخص پرسیده می شود که مفعول است یا
فاعل؟ چند پارتنر یا شریک دارد؟ نام دوست پسر شما چیست؟ تا چه میزان با یکدیگر
همبستر می شوید؟ این سوال ها بیانگر آن است که به شخصی ترین حیطه ی آن فرد نه تنها
وارد شده بلکه از آن فرد هنگام پاسخ دادن به سوال ها دریافت امضا می کنند. علاوه
بر آن شخص مورد آزمایشی قرار می گیرد به نام " تست مینه سوتا " که یک
تست روانشناسی شخصیت است تحت نام "ام ام پی آی" این تست شامل ۵۶۷ سوال می باشد، سوال هایی که تمام
شخصیت و شیوه ی رفتاری فرد را برای یک روانشناس آشکار می سازد، برخی ها مجبورند ۴ الی ۵ مرتبه این تست را ظرف شش ماه معافیت اولیه انجام دهند. این تست توسط
یک عده روانپزشکان ایرانی از تست اولیه تغییر پیدا کرده و به گفته ی خودشان با
توجه به فرهنگ مقداری تحول در آن آمده است و یک سری سوالاتی در آن اضافه شده که به
نظر ما از لحاظ امنیتی مهم است. سوالاتی که نشان می دهد شخص چقدر مقاوم است و چقدر
به کارهای گروهی علاقه دارد و چقدر تا چه میزان با بی عدالتی مبارزه می کنید و
غیره. زمانی که این مجموع را کنار هم قرار دهیم با توجه به اینکه همجسگرایی در
قانون مجازات اسلامی جرم محسوب می شود " از شلاق تا اعدام" به عنوان حکم
مجازات صادر می شود، اینجاست که شخص متوجه می شود که با چه خطری روبرو است.
این بدین معناست که فرد رسما اعلام می کند عمل همجنسگرایانه را مرتکب شده است یعنی
عملی که در قانون جرم محسوب می شود. شادی می افزاید: برای ما جای نگرانی اینجاست
که چرا امروز با وجود اینکه شخص را رها کرده و به آن برگه ی معافیت را هم می دهند؟
ما به این فکر می کنیم که سیستم جمهوری اسلامی در حال جمع آوری یک بانک اطلاعتی از
مردان همجنسگرایی که در ایران به سر می برند است. بیشترین نگرانی ما این است که در
زمانی و در مقطعی امکان به سرکوب کردن این افراد چه به گونه ی انفرادی و چه به
صورت گروهی به اصطلاح با این اعترافات به صورت حاد از سوی دولت قرار گیرند. به نظر
من مهم ترین نکته این است که می توانند به آنها اعمال فشار کنند. شادی افزود:
خریدن آدم ها بدین ترتیب و فشار هایی که باعث تباهی زندگی این دسته از افراد شود
یا مجبور به ترک ایران شوند از دسته مسایلی هست که دلمان می خواهد توجه جامعه را
جلب کنیم به طور مثال از خانواده ها تقاضا می شود که آنها را حمایت کنند و به
دنبال راه حل های جدی تری بگردند و این نکته را نیز یادآور شوم که طبیعتا هر کسی
که این مساله را بشنود خواهد گفت که به هر شکل وقتی یک نظامی می خواهد برای افرادی
حکم معافیت را صادر کند تلاش می کند تا بداند و برایش ثابت شود که شخص واقعا
اینگونه است یا نه ، کاملا در این مورد حق با آنهاست به طور مثال اگر کف پای کسی
صاف است و قرار است به وی معافیت داده شود باید تحت نظر یک دکتر مورد آزمایش پزشکی
قرار بگیرد اما بحث اینجاست که صاف بودن کف پا در قانون مجازات جمهوری اسلامی جرم
محسوب نمی شود، زمانی که همجنسگرایی جرم محسوب می شود و قرار است اثبات شود و این
به مانی پذیرش عمل همجنسگرایانه است به نظر ما این تناقض بین قانون مجازات اسلامی
و معافیت پزشکی برای زندگی و آینده ی همجنسگرایان خطرناک است ضمن اینکه زمانی که
در کارت معافیت نظام وظیفه ی شخص درج شده که طبق کدام ماده و بند است از محل تحصیل
افراد گرفته تا صاحب کار و حتی اگر بخواهید به عنوان افراد ترنس که با بند ۱۲ معافیت دریافت می کنند زمانی که
تصمیم به ازدواج را بگیرند باز هم با چالش هایی روبرو می شوند. خواست ما این است ،
آنچه که به نظر من راه حل است لغو جرم انگاری در قانون مجازات اسلامی است و تلاشی
که باید در این راستا صورت گیرد، بنا بر همین خواست ما این بیانیه را در اختیار
تمام سازمان های حقوق بشری و بین المللی و نهاد های مرتبط " نهاد هایی که می
توانند با دولت ایران برخورد جدی کرده و دولت را زیر فشار قرار دهند" قرار
خواهیم داد. اما فکر می کنیم که خود افرادی که قرار است تقاضای معافیت کنند باید
با دقت هوشمندانه به نوع جواب دادن سوال ها توجه کنند و اجازه ندهند که
اطلاعات خصوصی شان که می تواند در آینده برایشان دردسر ساز شود در دسترس دولت قرار
گیرد.
نگرش و اعمال مردم نسبت همجنسگرایان در ایران چگونه است؟
شادی: ما با یک پیشرفت نامحسوسی روبرو هستیم، این دستاورد را من
نتیجه ی مشاوره هایی که افرادی که در ایران به سر می برند و تماس هایی که ما با
این دسته از افراد و همچنان عکس العمل برخی از خانواده ها داریم. طبیعتا زمانی که
می بینند رسانه ها راجع به این موضوع حرف می زنند، آدم هایی که دارای احترام و
محبوبیت اجتماعی هستند دارند نیز همجنسگرا هستند. زمانی که شروع به معرفی
انسانهایی که از درک بالایی برخوردار و درک از همجنسگرایی به عنوان یک انحراف از
ذهن افراد بیرون رود و ببیند انسان های سالمی که دارای تفکر و تاثیرگذاری اجتماعی
هستند اما به هم جنس خود عشق می ورزند و با همجنس خود زندگی می کنند کم کم آن
ذهنیت طبیعتا می شکند زمانی که خانواده فرزندانشان موفق هستند یا اینکه در زندگی
خوشحال هستند با عشقی که به همجنس خود دارند. بحث هایی از رسانه ها طی این سالها
منتشر شده بسیار تاثیرگزار بوده است. شادی فردی را از یکی از شهر های شمالی ایران
مثال می زند. یک روز صبح زود که از خواب بیدار شدم دیدم پیامی در شبکه ی اجتماعی
فیس بوک با من تماس گرفته است. این شخص در پیام خود نوشته بود شب گذشته من برنامه
یی که شما در آن اشتراک کرده بودید را مشاهده کردم و می خواهم با شما صحبت
کنم. شادی گفت مخاطب پس از دیدن برنامه " میزگرد تلویزیون" شروع به جستجوی
من کرده بود و در پیام خود نوشته بود من دختری ۱۲ ساله دارم که علاقه یی به پوشیدن روسری ندارد و به زور پوشیدن روسری
را قبول می کند موهای دخترم کوتاه است من نیز به همین دلیل با وی درگیر بودم تا
اینکه گفتگو های شما را در برنامه شنیدم با خود فکر کردم چه اشکالی دارد دختر من
اینگونه باشد در آخر دخترم فردی مانند شادی امین می شود. شادی با خرسند گفت: من با
این بانوی نازنین تماس گرفتم و حرف هایش را راجع به دخترش شنیدم. زمانی که او شروع
کرد به حرف زدن من متوجه شدم دختر این خانم در بسیاری از جاها از آن چارچوبی
که او انتظار دارند فاصله دارد و دلش نمی خواهد آنگونه رفتار کند. رهنمود من به
مادر این دختر و همه ی خانواده ها این است که اجازه بدهند فراندانشان آنگونه که
هستند و دوست دارند زندگی کنند و رفتاری که دوست دارند مادامی که به کسی آزار نمی
رسانند و خود را خوشبخت احساس می کنند را انجام دهند. طبیعتا زمانی که ما جامعه را
داشته باشیم که انسان ها بتوانند فردیت شان را زندگی کنند آن جامعه سالم تر است.
به این معنی زمانی که می بینید مادری که با من تماس گرفت و حدودا یک سال از این
تماس می گذرد دایم عکس از تولد و یا هر اتفاق ویژه که در زندگی این کودک رخ می دهد
برایم ارسال می کند و من از جریان زندگی این بچه آگاه ام و در واقع به گونه یی من
خاله ی آن کودک حساب می شوم. خب به نظر من این یک گام مثبت است جامعه این مسایل را
کم کم دارد یاد می گیرد. حتی اگر یک نفر هم از فشار های خانواده خلاص شود با
توجه به اینکه خانواده ی آن فرد با این مساله شناخت پیدا می کنند حرکتی بسیار مثبت
است. خود آگاهی افراد در ایران خیلی افزایش پیدا کرده است اعتماد به نفس شان
افزایش پیدا کرده است به خصوص زنان لزبین و ترنس ها در سالهای اخیر با بحث هایی که
در تلویزیون ها و رسانه ها مطرح شده است بحث هایی که در فضای مجازی صورت گرفته است
به این گونه افراد کمک کرده تا اعتماد به نفس خود را رشد دهند و به گونه ی علنی
راجع به مسایل خود حرف می زنند و به همین میزان آشکار سازی بیشتر شده و خانواده ها
با این مسایل برخورد می کنند. خوشبختانه این مساله به سوی تفاهم اجتماعی به ویژه
در محیط های اولیه ی بچه ها ایجاد شود نسبی سوق داده می شود اما همچنان مبارزه
برای این افکار راه درازی را باید بپیماید تا اینکه بتوانیم یک جامعه یی که نگاه
برابر به گرایش های جنسی داشته باشد را ایجاد کنیم. وی اشاره می کند به یک این
موضوع فردی در خیابان مورد لت و کوب قرار می گیرد و به قتل می رسد و می گوید ما
چندین مورد داشتیم که ترنس جندرها در ایران توسط خانواده ی خویش به قتل رسیده اند.
همچنان وی به لت و کوب توسط افراد خانواده و خشونت ها رایج به ویژه از سوی مردان خانواده
اشاره می کند. وی می افزاید: مردانی وجود دارند که زمانی می فهمد خواهرشان لزبین
است او را مجبور می کنند تا تمام حقوق ماهیانه ی خود را به عنوان حق السکوت به
برادر بدهد. این امر بیانگر آن است که این طبقه از افراد فشار زیادی را از سوی
خانواده متقابل می شوند و این بدین معناست که همجنسگرایان و ترنس جندر ها احساس
ناامنی در خانه می کنند حس می کنند که گویا میان گروهی از افراد نیروی انتظامی که
در خانه شعبه باز کرده" تحت نام خانواده" زندگی می کنند. خانواده نیز به
میزان نیروی انتظامی به آنها فشار وارد می کنند و آنها نیز نمی توانند به جایی
رجوع کرده واین مساله را بازگو کنند. به گفته ی شادی هیچ نهاد و ارگان
حمایتی نیست که از همجنسگرایان حمایت ومانع خشونت های خانوادگی در ایران شود
وی ادامه می دهد هیچ قانونی برای جلوگیری از خشونت علیه این افراد وجود ندارد. با
تاسف به همین دلیل در بدترین شکل می تواد دایم تداوم پیدا کند. با توجه به تمام
این مسایل ما پرونده های مثبت و خوب نیز داریم که من طی این سالها شاهد این مساله
بودم و امیدوارم که تعداد این افراد زیادتر شود.
در خارج از کشور، برای بهبود وضعیت همجنسگرایان در داخل ایران چه اقداماتی میشود در دستور گذارد؟
شادی: برای من چند مساله بسیار مهم است زمانی که از یک کشور که در
واقع با این مساله بسیار عادی و نرم برخورد می کنند و همجنسگرایان در جلسات جزو
سازماندهان هستند و یا اینکه خودشان سخنرانی برنامه ها را به عهده دارند و به گونه
یی در جامعه تنیده شده اند به کشوری سفر می کنم که در آنجا جامعه با این قضیه
روبرو نبوده و به زور بحث هایی صورت گرفته و یا اینکه به اجبار یک سخنرانی در این
رابطه ترتیب داده شده به وضوح تفاوت فضا ها احساس می شود.مثل اینکه از ناگهانی آدم
را به ۱۵ سال قبل می برند. به طور مثال در
جلسات سوال هایی مطرح می شود که سالهاست دیگر با آنها مواجه نشدیم این تفاوت وجود
دارد.در واقع جامعه ی ایرانی خارج از کشور نمیشود به طور کلی در موردش صحبت کرد
اما در شهرها و کشورهای مختلف به میزانی که با این مساله روبرو بودند یا به عقب
مانده اند یا رشد کرده اند. اما مهم ترین نکته یی را که من به فعالین سیاسی و جنبش
های گوناگون توصیه می کنم این است که فراموش نکنند همانگونه که ما سالها تلاش
کردیم تا نشان دهیم زنان جایگاه و باید برابری با مردان در مبارزات سیاسی و
اجتماعی شان را اشغال کنند و تا اینکه جامعه یاد گرفت و پذیرفت که زنان فقط برای
فروش بلیط و تهیه ی سالن و غذای برنامه ها نیستند بلکه توانایی این را دارند که
سخنرانان مجری برنامه خوبی باشند و کارهای اصلی را پا به پای مردان پیش ببرند. ما
باید یاد بگیریم که هم ملیت های گوناگون می بایست در میزگرد ها سخنرانی ها و جاهای
گوناگون که در مورد کشور ایران مباحثه صورت می گیرد نماینده داشته باشند و هم یکی
از مسایلی که به نظر من باید در موردش دقت صورت گیرد ترکیب نماینده ها از گروه های
اجتماعی گوناگون است که یکی از این گروه های اجتماعی همجنسگرایان و ترنس ها هستند.
بنا به گزارش سازمان بهداشت جهان اگر بپذیریم که بین ۳ تا ۷ درصد انسانها در ایران را همجنسگرایان و ترنس ها تشکیل می
دهند در واقع کل جامعه ی " ال جی بی تی " یا همان اقلیت های جنسی بعد
باید بپذیریم که صحبت از ۷ الی ۱۰ میلیون انسان از جامعه این کشور می کنیم. نمی شود این جامعه را
نادیده گرفت. مساله ی مهم اینجاست که در بحث هایشان به این موضوع نظر بی اندازند و
البته تاکید می کنم و دلم می خواهد که این اتفاق نیفتد که هر فردی راجع به این
موضوع از موضع ترحم یا ناآگاهانه یک بحث را بازتولید کند . تلاش کنیم تا راجع به
این گروه از افراد اطلاعات بیشتری کسب کنیم " مطالب مرتبط به این موضوع
را بیشتر مطالعه کنیم" و از حقوق همجنسگرایان حرف بزنیم و از همه
مهمتر اینکه زمانی که دگر جنسگرایان وارد گفتگو می شوند از مزایای خود صحبت کنند،
مانند اتفاقی که در جنبش زنان افتاد " از دیدگاه من مردانی موفق شدند به این
جنبش کمک کنند یا مورد استقبال قرار گرفتند که در مورد امتیازات مردان سخن بگویند
و خواهان لغو امتیازات ویژه برای مردان شنود و خواستار این باشند که امتیازات
عمومی شود. مردانی که از موضع ناجی زنان وارد می شوند هنوز به این درک نرسیده اند.
بنابرین مهم است افرادی که در رابطه با جنبش همجنسگرایان و دفاع از حقوقشان
صحبت می کنند نه از موضع اینکه جایگاه بالاتری ایستاده اند و از یک گروه محروم
دفاع می کنند. بهتر است که به همجنسگرایان و ترنس ها تریبون بدهند خود این افراد
راجع به مسایل از روایت ها و درد ها و رنج ها گرفته تا اعتراض ها و مطالبات خود
صحبت کنند. و دوم اینکه زمانی که راجع به این مسایل گفتمان صورت می گیرد که به نظر
ما بسیار خوب است از امتیاز هایی که جامعه ی دگرجنسگرا دارد ، از محرومیتی که
تحمیل می کنند به افرادی که با گرایش های جنسی متفاوت حرف زده شود و به امید اینکه
این سد ها شکسته شود و روزی فرا رسد که ما به داشتن فعال حقوق زنان فعال حقوق
کارگری و همچنان فعال حقوق همجنسگرایان و ترنس جندرها نیازی نداشته باشیم. در واقع
این امری بدیهی و معمول در جامعه باشد..
شادی عزیز با سپاس از اینکه نظراتت را با بینندگان ما درمیان گذاردید.
با تشکر از سحر صامت جهت پیاده کردن متن مصاحبه
ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و نهم