۱۳۹۶ بهمن ۱۱, چهارشنبه

جای تربیت جنسی در مدارس ابتدایی ایران خالی است! - شهلا رضائی



علی در گوشه ای ایستاده و به گریه و التماس های دوستش که ناظم مدرسه او را مورد آزار و اذیت قرار می دهد نگاه می کند و به حال او زار می زند، اما او نمی داند ناظم مدرسه با او چه می کند به خیال خود این هم جزء یکی از تنبیهات آقای ناظم است!. 
فاطمه دختری که مورد آزار جنسی برادر خود قرار گرفته با تشویق همکلاسی ها و دوستانش بالاخره به مشاور اعتماد می کند و از اوکمک می خواهد، مشاور مدرسه برای حمایت از او خانوداه را به مدرسه فرا می خواند و از آن ها می خواهد که حمایت و توجه بیشتری به او داشته باشند. اما بعد از چندی از طرف حراست آموزش و پرورش مورد مواخذه قرار می گرد و فاطمه نیز بی سر و صدا به مدرسه ی دیگری منتقل می گردد.
نرگس دختری که 2 سال تمام مورد تجاوز پدر خود قرار گرفته است بعد از مدت ها کلنجار رفتن با ترس هایش بالاخره شهامت آن را پیدا می کند که مشکلش را با مشاورش درمیان بگذارد. مشاور از مادر کمک می خواهد تا دخترش را به منزل خودش ببرد و با تاکید اینکه مراقب دخترش باشد. اما بعد از چندی نرگس بخت برگشته از طرف شوهر مادر مورد آزار و و اذیت جنسی قرا رمی گیردو مادر برای حفظ زندگی خود از پدر می خواهد که پرونده های او را از مدرسه بگیرد.
مشاور برای حمایت از نرگس نزد حراست منطقه می رود و مشکل را با او درمیان می گذارد و از آن ها می خواهد که پرونده را به پدر ندهند و برای او کار می کنند، حراست پاسخ می دهد فرزند مال پدر است و بخشنامه آمده است که فقط پدر می تواند پرونده فرزندش را از مدرسه بگیرد!.
سالانه ما شاهد مسایل اینجنینی هستیم و لزوم آموزش مسایل جنسی در مدار از سوی کارشناسان مختلف تاکید می شود و ناامنی فضای غیراخلاقی برای دانش آموزان و کودکان رقم می خورد، درحالیکه کودکان قربانی، از ابتدایی ترین آموزش های لازم پیرامون حفظ حریم خصوصی خود برخوردار نیستند.
از سوی دیگر مقامات مسئول درمواردی اینچنینی به جای روشنگری و حمایت از قربانیان یا تحت فشار قرار دادن والدین آن ها برای جلوگیری از آگاهی رسانی تمامی تلاش خود را می کنند. متاسفانه ما، در جامعه ی معلمان هم افرادی را می بینیم که با این آموش ها مخالفت می کنند و معتقدیند که آموزش جنسی باید هنگام ازدواج صورت گیرد که با کمال تاسف آنان هم بخاطر عدم آگاهی تفاوتی را بین تربیت جنسی و آموزش جنسی قائل نیستند.
تحقیقی در سال 80 انجام شد که در آن گفته شده بود20% از دانش آموزان و در برخی مدارس 60% از آن در جریان رابطه جنسی مخالف با یک یا چند نفر قرار می گیرند.
آمار جدید و رسمی تری هم از تجربه رابطه جنسی دانش آموزان وجود دارد که در سال 1364 مرکز پژوهش های مجلس در اقدام بی سابقه گزارش درباره مسائل جنسی در ایران با نام ازدواج موقت و تاثیر آن بر تعدیل روابط نامشروع جنسی منتشر کرد!.
براساس تحقیق دیگری بر روی 141 هزار و 555 دانش آموز دختر و پسر دوره متوسطه درسال تحصیلی 87/86 اعلام کرد که 105 هزارو 46 نفر دانش آموز یعنی نزدیک به 75% دارای رابطه غیرمجاز با جنس مخالف است و کارشناسان نسبت به پایین آمدن سن ابتلا به ویروس ایدز و هپاتیت دراثر رابطه جنسی ابزار نگرانی کرده اند.
درحالیکه با این معضلات در جامعه مواجه هستیم، خامنه ای رهبر انقلاب می گوید آموزش و تربیت جنسی براساس قانون 2030 (اهداف دستور کار مبانی توسعه پایدار یونسکو براساس یکپارچگی کشورها در آموزش با اهداف برابری جنسیتی، فراگیر بودن آموزش و رایگان بودن آموزش و...) موجب دگرگونی های زیادی در کشور می گردد از جمله حذف کلیشه های جنسیتی و ارائه آموزش های جنسی به کودکان موجب حذف برخی مفاهیم قرآنی و ارزش می گردد. او می گوید: استفاده ابزاری از معلمان برای آموزش تربیت جنسی به دانش آموزان با هدف پیگیری از اعتیاد و ایدز نوعی به سخره گرفتن مقام و شأن معلم و تنزل جایگاه والای امور تربیت نسلی سالم و صالح و اسلامی است.
مسئول دیگری می گوید برانگیختن احساسات جنسی در کودکان ونوجوانان خیانت با پایمال کردن حقوق جنسی، تقوای جنسی و حیای کودکان و نوجوانان است و این رد شدن از خطوط قرمز آموزش های مناسب اسلامی در مسایل تربیتی کودک مسلمان است.
درگیرودار چنین سخنانی هستیم که سعیدطوسی قاری قرآن بیت رهبری که مدعی تربیت کودکان و نوجوانان براساس آموزه های دینی است به 10 تا 19 نفر از شاگردانش را مورد آزار و اذیت جنسی قرار می دهد و با جرم فسا و فحشا و تحریک نوجوانان راهی دادگاه می گردد که با دوستی با رهبر جمهوری اسلامی تبرئه می گردد.
در همین کشور ناب اسلامی رئیس بهزیستی می گوید 98% از کودکان کار مورد آزارجنسی قرار گرفته اند.
آمار رسمی و دولتی ایران حاکی از این است که سالانه 10 هزار دختر و پسر زیر سن 15 سالگی توسط خانوده هایشان وادار به ازدواج می شوند که شمار واقعی این کودکان در حقیقت بالتر از این آمار است. که علاوه بر مشکلات اقتصادی عدم حمایت دولت و ... یکی از علل های عمده آن بخصوص در دختران کنترل مسایل جنسی آن ها به این شیوه است.
ضعف آموزش های جنسی کودکان و نوجوانان و فقدان مرجعی قابل اعتماد برای پاسخگویی به سوال آنان و همچنین عدم آموزش والدین و دین گریزی و عدم حمایت دولت در زمینه های آموزش به کودکان در مدارس باعث بروز رفتارهای نابهنجار جسنی گردید و در نهایت به وقوع جرم ختم خواهد شد. که قتل ستایش ها و آتنا یکی نمونه بارز آن است.




نسخه پی دی اف





از وضعیت زلزله زدگان چه خبر؟ - مصاحبه شراره رضائی با بهنام ابراهیم زاده فعال حقوق کودکان و کارگر




با سلام خدمت ببیندگان و شنوندگان عزیز سازمان رهایی زن، من شراره رضائی هستم که با موضوع وضعیت زلزله زدگان با شما در میان میگذاریم.  متاسفانه این روزها  خبارهای ناگواری از منطقه زلزله زدگان به گوش میرسه ،  حتی امروز متاسفانه باخبر شدیم که نوزاد 2 ماهه ای از سرما و عفونت ریه جان باخت ضمن تسلیت از طرف خودم و سازمان رهایی زن به خانواده هایی که علاوه برتحمل سخت شرایط زندگی غم از دست دادن عزیزانشان از سوی دیگر سختی و تحمل زندگی را دو چندان میکند .
 با این مقدمه ،  مصاحبه ای داریم با آقای بهنام ابراهیم زاده از فعالین سرشناس حقوق کودک و کارگری. آقای ابراهیم زاده عزیز ضمن عرض سلام، خوش آمدید به برنامه سازمان رهایی زن.
بهنام ابراهیم زاده .
............
شراره رضائی. می دونم که این روزها خیلی پرکار هستید و هر روز در مناطق زلزله زدگان مشغول خدمت رسانی هستید. سوال م را اینطور شروع می کنم. در دوم بهمن در برنامه ی  زنده تلویزیونی"حالا خورشید"  آقای روحانی رئیس جمهور در پاسخ به سوال  مجری که درباره زلزله کرمانشاه مطرح کرد، مدعی شدند که، در همان شب زلزله و ساعات اولیه ، یک تیمی برای کمک به مردم زلزله زده برای درمان اعزام کردند. همچنین سریعا برای اسکان موقت و اسکان اضطراری و برق رسانی تمهیداتی درنظرگرفتند و بودجه ی لازم تخصیص داده شده است. ولی شواهد گواه چیز دیگری ست. با توجه به صحبت های ایشون، لطفا مشاهدات خودتون را از مناطق زلزله زده کرمانشاه، سرپل ذهاب و روستاهای اطراف  برامون بگید مردم در چه  وضعیتی هستند ؟
بهنام ابراهیم زاده. من هم سلام عرض می کنم خدمت شما و ببندگان برنامه و منم تسلیت عمیق خودم و همکارانم به خانواده هایی که این اواخر کودکان خودشون را از دست دادند. بله ما حدود دو ماه که در روستاهای سرپل ذهاب و روستاهای ازگله مستقر هستیم و کمپ ما همچنان در این مناطق دایر است و الان هم سعی می کنم که کمپ را برگردانیم به سرپل ذهاب. متاسفانه رسانه های جمهوری اسلامی و مسئلان همیشه می خواهند واقعیت ها را پنهان کنند و واقعیت ها را طوری وارانه جلوه بدهند که صدای مردم را بلند نکند ولی آنچه که واقعیت است و ما مشاهده کردیم یک تراژدی تلخی ست که داره اتفاق می افتد. الان ما دوماه انجا هستیم و مردم هنوز به اسکان دایم و حتی همون موقت هم دسترسی پیدا نکردند. خیلی از خانواده های پرجمعیت هستند که هنوز نتوانستند کانکس دریافت کنند. می توان گفت که 60% از خانواده ها هنوز هیچ کانکسی دریافت نکردند. خیلی از خانواده ها چادر که هیچی توی کپر و نایلون دارند زندگی می کنند. وضعیت خوراک و پوشاک و با توجه به رسیدن فصل سرما قطعا نیازها هم فرق کرده با دوماه پیش و مردم هنوز گله مند هستند  نیازهای اساسی شون رفع نشده است. موضوع خیلی مهم اینکه خیلی مردم دسترسی به حمام و دستشویی ندارند. ما به جاهایی سرزدیم که مردم می گفتند در روستاها  ما برای دستشویی و حمام باید داخل شهر برویم.
موضوع دیگر اینکه دولت در بعضی جاها خیلی تبعیض آمیز رفتار کرده که میان الحق ها و دیگر مردم که مذهب شیعه یا سنی دارند تبعیض قایل شده و گله داشتند که دولت به اینها هیچ کمکی تاکنون نکرده است. در مجموع می خواهم بگویم که مردم با تلی از مشکلات روبرو هستند. مسئولین کمیته امداد یا هلال احمر کاملا ناعادلانه عمل کردند. همین الان که با شما صحبت می کنم اقای بهرامی مسئول کمیته امداد به سفر خارج رفته است. خانم کرسی، اموال هلال احمر را در اختیار یک عده خاصی قرار داده و هیچکس پاسخگوی مشکلات مردم نیست. الان فقط نیروهای بومی و مردمی ،ان جی او ها ، کمپ حیات ازگله و دیگر دوستان مون در منطقه حضور دارند و کمک رسانی می کنند.

شراره رضائی. با گذشت دو ماه از زمان زلزله گذشته ولی انطور که شما توصیف می کنید و از تصاویر و شنیده ها  نشون می دهد که مردم وضعیت اسفناکی دارند و مردم در وضعیت بدی بسر می برند و یک خبری که در دنیای مجازی که می خواست از شما که شاهد عینی هستید و در آنجا حضور دارید برای ما توضیح بدید که  امار خودکشی داره روز به روز افزایش پیدا می کنه. چرا اینطور؟ درحالی که اقای رئیس جمهور می گه دولت درقبال مردم متعهد است. آیا تاکنون دولت مسئولیتی را در قبال کودکانی که از سرما می میرند یا مردم به استیصال می رسند که دست به خودکشی می کنند. این تناقض را چطور شما می بینید؟
بهنام ابراهیم زاده. بله همانطور که خود شما گفتید این از استیصال مردم است و اینها واقعا ناامید شدند از مسئولان حکومتی و هیچ آینده روشنی نمی بینند و الان هم اگر نهادهای مردمی نباشد وضعیت از این هم که هست بدتر خواهد شد. بله آمار خودکشی بالاست و آماری که تاکنون ما داریم حدود 20 نفر دست به خودکشی زده اند.
در کنار خودکشی مرگ کودکان زیر 4 ماهه همانطور که خودتون اشاره کردید. همین جمعه نوشین محمدی و سارینای 2 ساله که  بخاطر نبود کانکس و سیستم گرمایشی ریه هاش عفونت کرد و متاسفانه جانش را از دست داد حتی دولتمردان همدردی هم نکردند و این اوضاع همچنان برای مردم وخیم است.  آتش سوزی های گسترده داره اتفاق می افتد امکانات خیلی خیلی محدود است و ما وقتی به منطقه رفتیم همه دارند از ما خواهش و التماس می کنند که به دادشان برسیم. یعنی هیچ انتظاری از دولت ندارند و فقط رو به مردم درخواست می کنند  و انتظارشان از مردم است.

شراره رضائی.  شما اشاره کردید که تنها کمک های مردمی است و کودکان در اثر یک سرماخوردگی ساده ریه هاشون عفونت می کند و می میرند و وضعیت مردم بسیار اسفبار است ولی فکر می کنید تا کی می شود به این وضعیت ادامه داد و از مردم انتظار داشت که به داد هم نوعان خودشون برسند و اگر این کمک های مردمی روزی کم یا اصلا نرسد شما چه وضعیتی رو پیش بینی می کنید؟
بهنام ابراهیم زاده. بله من فکر می کنم مردم را مطالبه گر و به این سمت بروند. باید طومار جمع کنند و درجلوی فرمانداری و نهادهای دولتی به صورت گسترده از حکومت بخواهند که ما این نیازها را می خواهیم. متاسفانه با گذشت زمان باعث شده داغی این موضوع کنار برود و مردم زلزله زده درسرمای شدید زمستان در محرومیت رها شوند. به نظرم باید کارزار حمایت از زلزله به راه انداخت باید وسیعا دولت را زیر فشار گذاشت که همین الان کانکس، دارو و درمان، امکانات آموزشی برای کودکان زلزله زده، امکانات گرمایشی و هرآنچه نیازاست باید توفان تویتری براه انداخت. همانطور که روزهای اول زلزله موج حمایت های مردمی براه افتاد الان هم باید همان کار را کرد به نظر الان هم خیلی دیر هست باید دولت را وادار کرد. الان که ما درمنطقه هستیم خیلی از سالخوردگان و کودکان هستند که نیاز مبرم دارند که به پزشک مراجعه کنند و به بیمارستان یا تهران و یا کرمانشاه منتقل شوند. متاسفانه هیچگونه رسیدگی نمی شوند و امکانات مالی محدودی هم دارند. ما با بسیاری برخورد کردیم که قسم می خورند که پول  سونوگرافی و آزمایش ساده را هم ندارند.  هنوز به ما تلفن می شود که کفش و لباس و پوشاک و خوراک و نیازهای اولیه شان را می خواهند.

شراره رضائی. دقیقا باید روی دولت فشار بیارند و پافشاری کنند تا  دولت موظف باشد که در قبال جان مردم احساس مسئولیت بکند. حال اگر کسی بخواهد از هرجای کمکی بکند جایی که مردم مطمئن باشند چون در روزهای اول مردم نگران بودند که دولت این کمک ها را برمی دارد و انبار می کند و کمااینکه در زلزله های گذشته ما شاهد این بودیم که پتوها بعدها در بازار فروخته شد ولی  از چه طریق مطمئنی و چهره های شاخص و مطمئنی مثل خود شما می تونند کمک هاشون را برسونند و باید با کجا تماس بگیرند؟
بهنام ابراهیم زاده. من در اوایل صحبت هام هم گفتم که ما با محدودیت های بسیاری مواجه بودیم. در سر پل ذهاب منطقه کاملا ملیتاریزه و امنیتی بود و ما نتونستیم در سرپل ذهاب مستقر بشویم و ما مجبور شدیم بریم در روستای ازگله. هنوز هم نیروهای امنیتی مانع کار ما می شوند و چند روز پیش من و همکارم آقای حافظ کریمیان که ما را به مدت  چند ساعت بازجویی کردند و حتی ماشین های ما رو متوقف کردند که تا چند روز نتونستیم کار کنیم . ولی الان همچنان در کمپ ازگله هستیم و مردم به ما الان اعتماد زیادی دارند.
 در ضمن باید بگویم که ما برای کمک از قبل نیازسنجی کردیم. اینکه ما وسایلی که بدستمان می رسد همینطور فله ای پخش نمی کنیم ما اول می گردیم و خانواده ها براساس نیازهاشون وسایل بین را بین آنها پخش می کنیم. حتی خانم هایی که نیاز به لباس کردی داشتند اینها را هم براشون تهیه کردیم ولی این کمک ها کم است. کسانی که می خواهند کمک کنند چه نقدی و چه غیرنقدی، البته خانواده ها بیشتر به کمک های نقدی احتیاج دارند. ما همینطور کانال کودکان کار و خیابان زلزله را داریم و تلفن های ما همه جا و فضای سایبری هست و شماره تلفن ما 09124208141 در شبانه روز 24 ساعته در اختیار مردم  کرمانشاه هست. نکته دیگری که باید اشاره کنم کار ما ساخت چادر هست  و وسایل کم داریم. مردم می توانند وسایل اولیه ساخت چادر مثلا لوله و پارچه هاشون را می توانند اهدا کنند. برای کمک های دیگر مردم می توانند کمک هایشان را برسانند به کرمانشاه و در آنجا ما همراهی شان می کنیم تا واقعا بدست خانواده های نیازمند برسد.  حتی با عکس و فیلم هم می توانیم به مردم اطمینان بدیم که کمک ها بدست نیازمندان می رسد و یا خود خانواده هایی که کمک رسانی می کنند می توانند در همانجا چندروز در کنار ما مستقیما با کمک ما به دست خانواده ها برسانیم.
فعلا ما در کمپ ازگله هستیم ولی تلاش می کنم که به سرپل ذهاب نقل مکان کنیم چون آنجا هنوز امکانات اولیه هم نیست و خانم ها در این سرما با آب سرد، شستشو می کنند.

شراره رضائی. ما مطلع هستیم که فرزند شما متاسفانه به شدت مریض است. می تونید کمی از وضعیت جسمانی فرزندتون برامو بگویید  با وجود اینهمه  فشارو بیماری که  فرزندتون داره و خودتون مسئولیت های سنگین  فعالیت های گذشته و فرزندتون، چطور می توانید  اینطور مسئولانه و انسان دوستانه به یاری زلزله زدگان و خصوصا کودکان زلزله زده بشتابید و بازتاب صدای آنها باشید؟
بهنام ابراهیم زاده. اول این را بگم که من واقعا عاشق کار با کودکان هستم. من اینطور نگاه می کنم که اینجا یک فرزند بیمار است ولی در آنجا هزاران کودک به من نیاز دارند که باید امروز در کنارشون باشم. به وضعیت پزشکی شون رسیدگی کنیم تا بتوانند به بیمارستان منتقل و بستری بشوند .
متاسفانه نیما(پسرم) الان در بدترین وضعیت ممکن که  پیوند مغزواستخوان رفته است و بیمارستان شریعتی هنوز نتوانسته دهنده ای برای نیما پیدا کند. تنها دهنده در اروپا پیدا شده که ما امکانات مالی نداریم تا نیما را به خارج از کشور انتقال بدیم هرچند که داریم الان با دوستان مون در خارج و داخل کشور تماس می گیریم و امیدواریم که دوستان در خارج از کشور بتوانند ما را کمک کنند. نیما انقدر وضعیت ش وخیم است که الان دیگر هیچ سرمی و یا خونی دیگر بهش تزریق نمی شود و باید فورا به خارج از کشور منتقل بشوند که از نظر وضعیت مالی برای ما امکان پذیر نیست.
فراخوانم واقعا به تمام کسانی ست که قلب شون برای انسانیت و خصوصا کودکان می تپد و من همین یک فرزند را هم دارم. کسانی که صادقانه می توانند به ما کمک کنند و خصوصا در کشور آلمان بتوانند .  نیما تا  یک ماه و نیم دیگر برای  تکمیل پروتکل درمانی باید در ایران درمان را ادامه بدهد و بعد از باید سریعا در یکی از بیمارستان های کشور آلمان برای درمان پذیرش بگیرد. این تنها خواهش من است.  


شراره رضائی. آقای ابراهیم زاده خیلی ممنونم که دعوت ما را پذیرفتید و وقتتون را در اختیار ما و بینندگان و شنوندگان سازمان رهایی زن قرار دادید.


بهنام ابراهیم زاده. منم از شما ممنونم که این وقت را به من دادید که صدای کودکان زلزله زده سر پل ذهاب باشم . امیدوارم که از همین امروز شاهد مرگ هیچ کودکی و هیچ عزیزی نباشیم . خواهش می کنم در تمام رسانه ها صدای مردم نیازمند زلزله زده سرپل ذهاب باشیم.



نسخه پی دی اف



علیه حجاب اجباری - طرح سیاح قلم از: مریم (رونیا) رمضانی




در دفاع از ”دختر خیابان انقلاب“
ویدا موحد

که در خیابان انقلاب به دلیل اعتراض به حجاب اجباری دستگیر شد و تاکنون از وضعیت او اطلاعی در دسترس نیست





نسخه پی دی اف


صفحه خبری

ضرب و شتم آتنا دائمی و گلرخ ایرایی و انتقال به زندان قرچک 
 ‏بنابر اخبار رسیده به کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، امروز پنج شنبه ۵ بهمن ماه ۹۶ ، اتنا وگلرخ با دستور دادستانی و رییس بند دو الف بعد از ضرب وشتم توسط ماموران دو الف به قرچک منتقل شدند.این انتقال بدنبال طرح شکایت آفرین چیت ساز که از اصلاح طلبان است، علیه آتنادائمی و طرح تشکیل پرونده جدید میباشد.
این خبر همچنین حاوی خبری مبنی بر ضرب و شتم و آزار فیزیکی و روحی آتنا دائمی و گلرخ ایرایی توسط چهار مرد با لباس شخصی و اسلحه بمدت دو ساعت در بند دو الف میباشد.
در همین راستا سهیل عربی و آرش صادقی در اعتراض به ضرب و شتم آتنا و گلرخ و در خواست برگشت آنها به زندان اوین  دست به اعتصاب غذا زده اند.

 دختر خیابان انقلاب کیست؟
نام دختر خیابان انقلاب «ویدا موحد» است.او زنی ۳۱ ساله است و یک دختر ۱۹ ماهه دارد او به دلیل اعتراضش به حجاب اجباری هم‌اکنون زندانی است.
صدای او باشیم!






رونده سعید طوسی که به اتهام آزار جنسی شاگردان خرود چرنردی پریرش در فضرای مجازی جنجالی شده بود باالخره به پایان خود رسید و رای دادگاه تجدید نظر صرادر شد  




 ضرب و شتم دانش آموز توسط مدیر مدرسه
مدیر مدرسه «شهید سعد الله فاریابی» جیرفت در اقدامی عجیب یک دانش‌آموز پایه هشتم را مورد ضرب و شتم قرار داد طوری که دماغ و دندان دانش‌آموز شکسته و روانه ی بیمارستان شده است ! 







نسخه پی دی اف



اساسنامه رهایی زن



با سپاس از ارسال مطلب برای درج در ماهنامه رهائی زن توجه شما را به نکات زیر جلب مینمایم

سیاست ماهنامه رهائی زن در قبال مقالات و مطالب دریافتی به قرار زیر است: 

1. صرفا مطالب و مقالاتی برای درج در نشریه بررسی میشوند که بنحوی به مسئله بیحقوقی و مبارزات زنان و کودکان مرتبط باشد.
2.  فقط مقالات اُرژینال برای انتشار پذیرفته میشوند و  نویسنده متعهد میشود تا پس از انتشار نشریه، مطلب مورد نظر را در سایت ها و یا نشریه های دیگری به چاپ نرساند.
3.  انعکاس مطالب و مقالات در سایتها یا نشریات دیگر صرفا با ذکر ماخذ . نویسنده مقالات نیز شامل این تعهد می شود.
4. از آنجا که نشریه رهایی زن مستقل  و در راستای آزادی و رهایی و برابری است و برای آزادی و رهایی هر انسانی تلاش می کند. چاپ مقالاتی که تبلیغ مذهب، ملیت ، قومیت را می کند . در نشریه منتشر  نخواهد شد.
5. مقالات دریافتی نباید از یک صفحه A4  با فونت 12 کمتر باشند و نباید بیشتر از 3 صفحه باشد.
6.  مطالب و نوشتارها تنها در فرمات مایکروسافت وورد  Wordپذیرفته میشوند.
7.  نشریه رهائی زن بنا به تشخیص خویش مقالات و مطالب منتشره دیگر رسانه ها را با ذکر ماخذ منتشر خواهد کرد.
8. به دلایل محدودیت صفحات  نشریه، مطالب ارسالی بنا به تشخیص اولویت بندی خواهد شد و در مطالبی رسیده باقی مانده در نشریه شماره های بعدی  چاپ خواهد شد.
با سپاس از مشارکت شما در غنی بخشیدن به ماهنامه رهائی زن

          سردبیر                        مدیر مسئول نشریه
          مینو همتی                     شراره رضائی




۱۳۹۶ بهمن ۹, دوشنبه

توده های گرسنه ی نان و تشنه آزادی و برابری - مصاحبه رهایی زن با ثریا شهابی فعال سیاسی


توده های گرسنه ی نان و تشنه آزادی و برابری، خیابانها را زیر گامهای خویش لرزانده و رژیم اسلامی را در کوچه های بن بست تاریخ به تله انداخته اند. کشتی اقتصاد را آقایان به گل نشانده اند و آقازاده هایشان مشغول خالی کردن جیب و سفره مردم هستند و آینده  خود ونوادگانشان را فراسوی مرزها بناگذارده اند. برای بررسی اوضاع کنونی با ثریا شهابی از فعالین سیاسی مارکسیست و مدافع حقوق زنان به گفتگو مینشینیم.


رهائی زن: ده روزی که ایران را لرزاند و سران رژیم اسلامی را ترساند، چگونه توصیف میکنید؟
ثریا شهابی: ده روزی که به قول شما ایران را لرزاند را اگر بشود در یک جمله توصیف کرد، آن جمله این است که دشمنان واقعی نظام، اپوزیسیون واقعی نظام که ما کمونیستها همیشه گفتیم اپوزیسیون طبقاتی اش است. محرومین، بخشی از طبقه کارگر به میدان آمده اند، شورش گرسنگان است، فریاد و انفجار اعتراض میلیونها نفری است که با چشم خود می بینند که بانی و منشأ فقر و نداری و اعتیاد و تن فروشی و کلیه فروشی شان، این حاکمیت تا دندان مسلح، فاسد، استثمارگر، مذهبی، ضد زن و وحشی است. این تقابل طبقه ای است که بیش از هر چیزی، بیشتر از هر بخشی از جامعه، از حاکمیت اسلامی رنج می برد. استثمار می شود، به فقر و فلاکت و خانه خرابی و کلیه فروشی و تن فروشی و اعتیاد کشیده می شود. صف به میدان آمدن گرسنگان بود، صف به میدان آمدن محرومین بود، صف اعلام جنگ دشمن طبقاتی حاکمیت است. محرومین و گرسنگان جامعه ایران، به تمامیت جمهوری اسلامی اعلام جنگ دادند. از مقام معظم رهبری، تا روحانی، تا مساجد، تا تکیه تا بسیج، تا سپاه و به همه اینها.
و این گویاترین توصیفی است که اگر بشود کرد که همه دارند در موردش صحبت می کنند. اینقدر عیان است که هیچ کس نمی تواند بگوید که پشت این، تحریک عربستان است یا تحریک آمریکاست یا تحرک قومی است یا تحرکی است برای اینکه موسوی، جای احمدی نژاد را بگیرد و یا برای " رأی من کو؟" است و یا برای دموکراسی است. برای نان ، آزادی و رفاه است. و این واقعیتی است که هیچ کس نمی تواند آن را بپوشاند، هیچ کس نمی تواند آن را انکار بکند.

رهائی زن: عبور مردم معترض از دو جناح حکومت اسلامی، رشته های عوامفریبی آقایان را پنبه کرده است. بنظر شما این وضعیت بر روی سرمایه گذاری خارجی در ایران که مایه حیات نظام سرمایداری است، چه تاثیری خواهد گذاشت؟
ثریا شهابی: تأثیری که روی سرمایه گذاری های خارج دارد بی تردید آنها رو بخاطر بی ثباتی سیاسی محافظه کارتر خواهد کرد. علاوه بر ثباتی قبلی که ناشی از کل تحولات منطقه و خود وضعیت جمهوری اسلامی بود، این وضعیت سرمایه گذاری ها رو قطعا محافظه کارتر خواهد کرد منتها از این سوال من می خواهم برگردم به  اینکه اگر این اتفاق هم نمی افتاد، جمهوری اسلامی راه رشد سرمایه دارانه ندارد.شکوفایی اقتصادی با جمهوری اسلامی و با سرمایه داری الآن در ایران اصلا خوانایی ندارد. نه فقط بخاطر وضعیت اقتصادی، به علاوه به خاطر اینکه طبقه کارگر و یک جامعه ده ها میلیون خانواده کارگری داریم که متوقع، انقلاب کرده است. ظاهرا حکومت مستضعفان امده بود که حق شان را بدهد و امروز علیه این حکوت مستضعفان شوریده است.حقش را می خواهد، این کارگر را نمی شود برگرداند و تبدیل کرد به کارگری که توی حکومت شاه بود و ساکت بود، ساکت و برده وار کار می کرد، همچنین اتفاقی نمی افتد. برای ایران که اساسا سرمایه داریش متکی است به کار ارزان و شکوفایی اقتصادی، وقتی می تواند معنی داشته باشد که این کار ارزان، کارگر ساکت وجود داشته باشد. که بشود استثمار بی حد و حصر ازش کرد، اینچنین اتفاقی نمی افتد.
سرمایه گذاری های خارجی الآن، حتما بخاطر این وضعیت بی ثباتی موجود در ایران محافظه کارتر می شوند ولی اگر اعتماد به نفس هم داشته باشند و باز هم می آمدند و سرمایه گذاری می کردند بعید است که بخاطر وضعیتی که در منطقه خاورمیانه و ناامنی موجود در آن و با وضعیتی که خود سرمایه هم در غرب دارد، بحران دارد، توی خود آمریکا مشکل دارد توی اروپا مشکل دارد، خودش راه رشد ندارد. نمی تواند مبشر رشد برای بقیه کشورهایی باشد که قرار است با سرمایه اینها نجات پیدا کنند. در نتیجه این اقتصاد ایران راه رشد سرمایه داری ندارد و جمهوری اسلامی راه برون رفت از این وضعیت اقتصادی را ندارد و این شورش گرسنگان، فقط فروپاشی جمهوری اسلامی، فروپاشی از بی پاسخی به اقتصادش را دارد توأم می کند با تعرض سیاسی طبقه ای که پاسخ اقتصادی دارد.
به هر حال برگردم به سوال شما، سرمایه گذاری های خارجی حتما مشکل پیدا خواهند کرد. منتها، بیشتر از اینها، خود وضعیت اقتصادی جامعه است که بی جوابی سرمایه داری، توی وضعیت امروز ایران و جواب داشتن اقتصاد سوسیالیستی هست که جنبش سیاسی اش، گوشه ای از قدرتش را، منتها نه همه قدرتش را به میدان آورده است.

رهائی زن: میدانیم که فقر و فلاکتی که حکومت اسلامی به مردم تحمیل کرده دلیل اصلی خیزش مردم استکه به هزارو یک دلیل منجر به تظاهرات برای نفی کلیت رژیم اسلامی شده است. آیا رژیم برای حفظ خود هم که شده، قادر است به نیازهای مردم معترض پاسخ مثبت گوید؟
ثریا شهابی: به نظرم جمهوری اسلامی قادر نیست به کمترین خواست معترضین جواب بدهد، حتما سیاست سرکوب و شل کردن سر کیسه را پیش می برد. منتها جمهوری اسلامی قادر نیست به کمترین خواست اکثریت مردم ایران، خواست اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شان جواب بدهد. و این جنگ آخرش هست که رودرروی مدعیان واقعی اش، همان صف به اصطلاح محرومین و مستضعفانی که بیش از سه دهه عوام فریبی کرد که برای مستضعفین دارد حاکمیت می کند، ایستاده و به جنگ شان آمده است. راه حل ندارد، حتما عقب نشینی می کند. سعی می کند که با فریب، با سرکوب، با کمی شل کردن سر کیسه، کمی عمر طولانی تری برای خودش بخرد. منتها نتیجه و راه حل ندارد. به هر درجه که به خواست معترضین تن بدهد، یک قدم جنبش اعتراضی جلوتر میاید و این را میداند. در نتیجه، تاکتیکی هم شده، تلاش می کند که عقب نشینی نکند. بلکه با سرکوب و با حربه هایی از قبیل اینکه، دشمن خارجی هست و اگه عربستان سعودی نانی توی سفره اش بیندازد و یک عملیات نظامی ایذایی بکند، شانسی پیدا می کند که از پاسخ دادن به نیازهای معترضین سر باز بزند. ولی جوابی برای این اعتراض ندارد. این اعتراضی نیست برای صندوقهای رأی و برای اینکه موسوی و یا کروبی جای احمدی نژاد بنشینند و یا آقای خاتمی بیاید که آقا اعتراض داریم چون می بایست ایشان را از حصر در بیاورید. یا می خواهیم رفراندوم بکنیم یا صندوق رأی بگذارید. این اعتراض رودرروی محرومینی است که مطالبات آنها خوانایی با جمهوری اسلامی ندارد و مطالباتشان وقتی متحقق می شود که جمهوری اسلامی سرنگون شده باشد.

رهائی زن: آینده این جنبش اعتراضی را چگونه میبینید؟
 ثریا شهابی: آینده این جنبش، سرشار از امید و آرزو، نه فقط برای ایران، بلکه برای کل جهان است. دریچه ای است که می شود در آن یک انقلاب سوسیالیستی دید که کل ورق را در جهان برمی گرداند. نه تنها ایران و نه تنها خاورمیانه، این منجلابی که در سراسر جهان حاکم است را برمی گرداند و می تواند روند انقلابات سوسیالیستی در همه جا  شروعش از ایران باشد. این امیدها، امیدهای واقعی هست که می شود از این جنبش داشت اگر که پیشروی بکند اگر که متکی بشود به ابزار اعمال اراده خودش، ابزار اعمال قدرت خودش از پایین، شوراها و کمیته هایش را در محل کار بخصوص و محل زندگی بسازد و به میدان بیاید و تمام قد به میدان بیاید و دشمن را به عقب بزند و به شکست نهایی اش بکشاند و پیروز بشود. این می تواند شروع یک انقلاب سوسیالیستی در ایران باشد. شروع انقلاب سوسیالیستی که کل چهره جهان را می تواند عوض بکند. ایران می تواند توی صحنه جغرافیای جهان بیاید. این بار نه بخاطر اسلام سیاسی و به اصطلاح دعوای تروریزم دولتی و یا ترویزم اسلامی، بلکه به عنوان اولین شیپور به صدا در آمده انقلابات سوسیالیستی در سراسر جهان.
این امید واقعی است، این امید را محرومینی که امروز به میدان آمده اند که شورش شان، شورش کور نیست. حقشان را از طبقه ای می خواهند و می گویند که خرج سفره من را بریدی و خرج تبلیغات نظامی و حفظ نظام خودت می کنی. داری عمیلیات میلیتاریستی می کنی  توی منطقه و خرج دم و دستگاه بساط ارزشهای اسلامی و مسجد و فیضیه و قم می کنی، و این با این ادعا به میدان آمده و سهمش را می خواهد. رفاه می خواهد، آزادی می خواهد و نان می خواهد . این جنبش، جنبش طبقه کارگر اسست بخشی از جنبش طبقه کارگر است . بخشی از ان به میدان آمده است و آن هم  مستقیما طبقه حاکم و نماینده طبقه حاکم بر قدرت را نشانه گرفته است.
اگر به پیروزی برسد سوسیالیسم به پیروزی رسیده است. اما از جنبه دیگر، نقاط ضعف این جنبش این است که این جنبش خود به خودی است بی رهبر است. هنوز سازمان ندارد وهنوز بخشهای مهمی مثل کارگران در محیطهای کار هنوز ساکت اند، هنوز آنطور که باید نپیوستند متشکل و متحد نشده اند. و وقتی که رهبری ندارد برایش رهبر می تراشند، سعی می کنند که رهبر بتراشند. سعی می کنند که به انزوایش بکشانند، سعی می کنند که امیدشان را به استیصال تبدیل بکنند و شورش امیدوار کننده محرومین ، اگر به استیصال کشیده بشود، می تواند فجایع انسانی بسیار بزرگی به بار بیاورد. این جنبش را می توانند به شکست بکشانند. شکستش بی تردید آسان نیست. یکی از سناریوهایی که یک عده ای به این جنبش می بندند سناریو سوریه ای شدن است و رکن سناریوی سوریه ای شدن در خود حاکمیت جمهوری اسلامی و باندهای مختلفش است. از احمدی نژاد و شریعتمداری تا سپاه و و بسیج و تا مراجع تقلید، هر کدام می توانند منشأ فروپاشی جامعه ایران در شکست این جنبش بشوند. و یا از میدان به در شدن بخش امیدوار و بخش مدعی، که این حرکت را شکل داده و این حرکت را سازمان داده است منزوی شدن این حرکت ، و به میدان آمدن دستجات حاشیه ای و قومی ، مثل مجاهد و میداندار شدن آنها، وقتی که این جنبش فروکش بکند. اینها نقطه ضعف هایی هست که جای نگرانی هایی هست که  بطور واقعی وجود دارد.
آینده اش چه می تواند باشد آینده خوشبینانه اش، سرآغاز انقلابات سوسیایستی است و آینده بدبینانه اش این است که در فقدان پیشروی و در فقدان متشکل شدن و متحد شدن و به میدان آمدن اش در محیط های کار و زندگی، بخصوص محیط های کار کارگری و بخصوص با فقدان تحرکات کارگری که  بتواند نقش رهبری و هدایت کننده این اعتراضات را داشته باشد. می تواند سرکوب بشود، می تواند منزوی  بشود، می تواند به بیراهه کشیده بشود و می تواند برایش به دنبال آلترناتیوهای گمراه کننده و آلترناتیوهای مخربی در صف دشمنان باشد. یک کودتایی توسط یک ارتشی، از یک جایی که بیایند لباس سپاه را عوض بکنند و اختناق مطلقی را حاکم بکنند و خون به جامعه ایران بپاشند و بتوانند سرکوبش بکنند و بگویند که این تمام شد و نظام تغییر کرد. شکوفایی اقتصادی و جواب اقتصادی ندارد ولی سرکوب ساسی و به انزوا کشیدنش یک خطر است یک خطر واقعی است که بخش اعظم کسانی که از این جنبش دارند حمایت می کنند، در عین حال کمبودهایشان را می بینند و دارند تلاش می کنند که این کمبودها را برطرف بکنند. تا جایی که به الآن برمی گردد تا الآن خوب پیشروی کرده، حاکمیت را آنقدر عقب زده، که همه ظاهرا توافق دارند که مردم حق دارند و ظاهرا بهانه کردند  که بر سر شیوه اعتراض مساله داریم و این خودش، تسلیم شدن به خواستهای محرومین هست تسلیم شدن به توقعات محرومین هست.
به هر حال کوتاه کرده باشم، آینده اش بستگی دارد به پیشروی جنبش کمونیستی، به جنبش سوسیالیستی، و کلا به بخش کارگران کمونیست، که بتوانند در موقعیت رهبری اعتراضات محرومین و شورش گرسنگان قرار بگیرند. بتوانند نیروی طبقه کارگر را به میدان بیاورند. بتوانند نیروی طبقه کارگر را در محل های کار، در محل های زندگی  به میدان بیاورند و جنبش شان را مستحکم بکنند و قدرتمندتر به میدان بیاورند تا نه مورد سوءاستفاده کسی قرار بگیرد و نه بتوانند که، به انحرافش بکشانند و نه بتوانند به شکستش بکشانند. به هر حال من به آن رگه خوشبینانه تعلق دارم که امید اینکه این حرکت بتواند در ادامه اش تبدیل بشود به یک جنبش سوسیالیستی عظیمی، که بورژوازی ایران را به زیر بکشد و بتواند سر آغاز انقلابات سوسیالیستی  درسراسر جهان باشد. این یک امید واقع بینانه است اگر نیروها و کمونیسم طبقه کارگر بتواند آن نقش تاریخی خودش را ایفا بکند یکبار شاید در یک قرن، اینچنین اتفاقی بیفتد و می تواند چهره ایران و چهره جهان را تغییر بدهد. به هر حال آینده خیلی خوشبینانه و امیدوار کننده ای دارد و درعین حال کمبودها و ضعفهای نگران کننده ای هم دارد.


با سپاس از کامیل همتی برای پیاده کردن متن این مصاحبه تلویزیونی



جان بازداشت شدگان اعتراضات اخیر در زندان های رژیم در خطر است


مصاحبه رهایی زن با سولماز اسکندری





مینو همتی: از کوزه همان برون تراود که در اوست، از کوزه حکومت اسلامی به جز ریا و تزویر، سرکوب و زندان، سرپوش گذاری بر  چپاول نان  سفره میلیونها شهروند تحت ستم چیز دیگری برون نخواهد آمد. در هفته های اخیر ما شاهد پیش لرزه های یک لرزه عظیم اجتماعی،ناشی از تحرک گسل های عمیق طبقاتی و گسترده در کشوری پهناور بودیم 
رژیم عقب مانده ارتجاع اسلامی با به کار گیری پیشرفته ترین امکانات سرکوب بر سازمانهای عریض و طویل اطلاعاتی نیز از بروز عصیان خشم مردم در ابعاد گسترده غافلگیر شد.مردم در کف خیابان رشته های خیالی حاکمان را پنبه کردند و نشان دادند که وعده های توخالی حکام اسلامی از هر دو جناح شکم گرسنه فرزندانشان را سیر نمیکند و یارانشان را از زندانهای رژیم آزاد نخواهد کرد.نشان دادند که حکام اسلامی نه برای پاسخگویی به نیازهای مردم بلکه فقط برای چپاول اموال عمومی و سرکوب معترضین بر مسند قدرت نشسته اند.
نشان دادند که رهایی از این وضعیت ناهنجار فقط با همبستگی مبارزاتی  آحاد مردم و برای برقراری نظمی نوین مبتنی بر آزادی و برابری ممکن است. بودجه تقدیمی جناب رییس جمهور در صحن مجلس فرمایشی به راستی صحنه تقسیم اموال به سرقت رفته توسط علی بابا و چهل دزد بغداد را لیکن این بار در تهران به نمایش گذاشت 
دیگر حنای اصلاح طلبی هم رنگی ندارد و مردم با حضور در خیابانها و با شعارهایشان رای خود را از آقای روحانی هم پس گرفتند و تنفر خود را از کلیت نظام ظالمانه و چپاول گر اسلامیون به وضوح نشان دادند و اما کوزه صبر و تحمل مردم لبریز شد و به جهانیان نشان دادند که دیگر چپاول گری های یک درصدی ها و تحمل گرسنگی و زندان به 99 درصدی ها را تحمل نخواهد کرد. در برنامه امشب با مهمان برنامه  در مورد بررسی علل بروز اعتراضات مردمی در سراسر کشور و علل ناتوانی رژیم به پاسخ گویی به ابتدایی ترین نیازهای مردم میپردازیم. اما قبل از آن نخست ضروری است که از وضعیت عزیزانی که در این مدت زندانی و ناپدید گشته اند جویا شویم .به همین دلیل سری می زنیم به بلژیک و با فعال حقوق زنان ، مدافع حقوق زندانیان سیاسی "سولماز اسکندری" به گفتگو مینشینیم 
سلماز عزیز به برنامه رهایی زن خوش آمدید 
س: سلام مینو جان خدمت شما و همه بینندگان برنامه رهایی زن 
م: سولماز عزیز میدانم که دست اندرکار یک سری از هماهنگی ها و برنامه ریزی هایی هستی که در این ارتباط خسته نباشید اولین سوالم را بدین گونه آغاز میکنم :" آخرین اطلاعات شما از وضعیت دستگیرشدگان اعتراضات مردمی چیست؟"






س.ا: آخرین آماری که دقیق در دست داشته باشیم را نداریم به خاطر اینکه خیلی از خانواده هایی که فرزندان و عزیزانشان در تجمعات دستگیر شده اند به علت مشکلات ارتباطی که در ایران به وجود آمده منجمله  قطع اینترنت، فیلترینگ شبکه های مجازی یا ارتباط نداشتن با رسانه ها برای اینکه بتوانند این مسائل را خبررسانی کنند، خیلی ها ممکن است هنوز آماری ارائه نداده باشند و همچنین خیلی از خانواده ها از ترس اینکه خبررسانی در مورد فرزندشان باعث شود که اتفاقی برای وی بیفتد سکوت کرده باشند 
اما طبق آمار خود رسانه های جمهوری اسلامی و مشخصا نماینده های مجلس و چهره های اصلاح طلب مجلس که  تاکنون ارائه شده است ، نزدیک به 3700 نفر بازداشتی در تجمعاتی اعتراضی تا کنون داریم
و طبق یک آمار دیگر که نماینده اصلاح طلب دیگر مجلس "پروانه سلحشوری" ارائه داده است بیشتر از 100 دانشجو بازداشتی تا کنون وجود دارد  و همچنان شاهد احضارهای مکرر فعالین کارگری و مدنی و اجتماعی و بعضی از دانشجویان هستیم 
و این روند همچنان ادامه دارد لذا نمیتوانیم از تعداد بازداشتی ها آمار دقیقی ارائه دهیم . 
م.ه : همان طور که اشاره کردید تعداد زیادی در زندانها و در حالت بازداشت به سر میبرند و خاناده های آنها اطلاعی از وضعیتشان ندارند، آیا شما مطلع هستید که تلاش خانواده ها برای شناسایی محل بازداشت عزیزانشان به کجا رسیده ؟
س.ل:_ قبل از اینکه به این سوال جواب دهم لازم است گریزی به سوال اول بزنم و به سوال دوم شما ربطش بدهم. توجه به چند نکته الزامی است ، در دستگیری های حوادث اخیر در ایران ما با دو رویکرد در زمینه بازداشت معترضین مواجه هستیم . اول افرادی هستند که در تجمعات دستگیر شده اند، مکان نگهداری تعدادی مشخص شده ولی تعدادی هم هنوز اطلاعی از محل نگهداری شان در دست نیست. دسترسی به خیلی از خانواده ها برای گرفتن اطلاعات جامع امکان پذیر نیست ، همچنین بسیاری از خانواده ها به دلایل امنیتی حاضر به همکاری با رسانه ها نیستند. نمیدانیم که این خانواده ها اصلا اطلاع دارند که فرزندانشان کجا به سر می برند یا خیر. بیشترین آمار تا کنون از شهرهای بزرگی مثل تهران و اهواز به دست ما رسیده است. اما در خصوص شهرستانهای کوچک متاسفانه اطلاعی در دست نیست 
به عنوان مثال طبق آمار رسیده در قهدریجان اصفهان تعداد زیادی دستگیر شده اند، درود همین طور و خیلی جاهای دیگر. ایذه به تازگی لیستی متشکل از اسامی 36 نفر از بازداشتی ها به دستمان رسیده 
این اطلاعات صرفا در خصوص افرادی است که در تجمعات بازداشت شده اند اما هنوز لیست اسامی بازداشت شدگان تا کنون از مجموع کل 3700 نفر بازداشتی، به 150 نفر هم نرسیده است. 
پس نمیتوانیم با قطعیت بگوییم آیا خانواده ها از محل بازداشت عزیزانشان با خبر هستند یا خیر. 
اما در خصوص دستگیری دانشجویان و فعالین در ایران : اگر اشتباه نکنم شروع این موج دستگیری ها از روزهای 9 و 10 دیماه بود. خیلی از این دانشجویانی که در بازداشت به سر میبرند هنوز خانواده هایشان اطلاع ندارند که کجا نگه داری میشوند. فقط چون این افراد از خانه ، دانشگاه، اطراف دانشگاه و محل کار ربوده شدند و کسانی شاهد بودند و توانستند اطلاع رسانی کنند اما اینکه در حال حاضر در چه وضعیتی به سر می برد، کجا نگه داری میشود و به کجا منتقل شده بعضا اطلاعاتی وجود ندارد. 
در مورد بازداشت دانشجویان توجه به این نکته ضروری است که اگر از چهره ها و اسامی شناخته شده این دانشجویان ردپایی را دنبال کنیم به جایی میرسیم که نشان میدهد این ربوده شدن با برنامه ریزی قبلی صورت گرفته و گویا به نوعی تسویه حساب با دانشگاه و دانشجویانی است که از مدتها پیش تحت نظر بوده اند و ارتباطی به تجمعات و حوادث اخیر در ایران ندارد بلکه بستری فراهم شده تا از آب گل آلود ماهی بگیرند و دانشجویانی که تا کنون تحت نظر بودند را  به بازداشتگاهها منتقل کنند 
روز 16 آذرماه سال جاری در چند دانشگاه بزرگ ایران شاهد تجمعات بسیار رادیکالی در دانشگاهها بودیم. مشخصا دانشجویان در تجمعات 16 آذر بلند شدند و با طبقه فرودست و کارگر جامعه اعلام همبستگی کردند، شعارهای رادیکال "نان، کار، آزادی" سر دادند و با شعار "دانشگاه زنده است" و " کارگر، دانشجو، اتحاد اتحاد" به میدان آمدند . 
و مشخصا سیاست های نئولیبرالی دولت را هدف قرار دادند که منجر به خالی شدن سفره کارگران و اقشار فرودست جامعه شده است. بعد از قیام مردمی که در ایران اتفاق افتاد روز 9 دیماه در دانشگاه تهران شاهد تجمعی بودیم که دانشجویان در کنار مردم شعارهای یک دستی را دادند و اتحاد خود را با قیام مردمی اعلام کردند . 
همان شب در کوی دانشگاه تهران تجمعی اتفاق افتاد و دانشجویان با شعار " دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد" گرد هم آمدند و اعلام همبستگی کردند. 
بعد از آن در تاریخ 9 و 10 دیماه موج دستگیری ها شروع شد. ابتدای این دستگیری ها، ربودن 4 نفر از دانشجویانی بود که مشخصا جزو دروایش گنابادی به شمار میآیند. 
این دانشجویان را از" بیمارستان دی" و طبق گفته شاهدین محلی با ضرب و شتم و شلیک تیرهوایی ربودند. 

   

چند روز بعد جمعی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در اعتراض به دستگیر شدن یکی از هم دانشگاهی خود به نام "فائزه عبدی پور" که جزو همان 4 دانشجوی ربوده شده در بیمارستان دی بود، جلسه ای را با ریاست دانشگاه برگزار کردند و خواهان آزادی هم دانشگاهی خود شدند اما زمانی که از اتاق ریاست دانشگاه خارج شدند نیروهای امنیتی آنها را در محوطه دانشگاه یا خارج از  دانشگاه بازداشت و به زندان منتقل میکنند. یعنی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به جای اینکه پاسخگوی بازداشت خودسرانه دانشجو باشد و در ارتباط با امنیتی شدن و پادگانی شدن فضای دانشگاه پاسخ روشنی دهد جمعی از دانشجویان را که تنها خواسته شان آزادی هم دانشگاهی شان بوده دستگیر و به زندان منتقل میکند. سپس مشابه همین اتفاق در دانشگاه تهران هم رخ می دهد. 20 تن از دانشجویان دانشگاه تهران و از اعضای فعال شورای صنفی دانشگاه در نشست مشابهی با ریاست دانشگاه و با همین مطالبه آزادی دانشجویان دستگیر شده پس از خروج از دفتر ریاست، در محوطه دانشگاه و خیابانهای اطراف دانشگاه بازداشت میشوند. 
از این تعداد دانشجویان بازداشت شده تا کنون تعدادی آزاد ولی از وضعیت تعداد دیگری اطلاعی در دست نیست. 
به عنوان مثال ما اطلاع نداریم لیلا حسین زاده، سها مرتضایی و دانشجویان دیگری که هم اکنون در بازداشت به سر میبرند مشخصا کجا هستند. 

تنها اطلاعات دریافتی تا کنون این است که این دانشجویان در زندان اوین نگهداری میشوند اما در کدام بند هنوز مشخص نیست. در بین چهره های دانشجویی دستگیر شده شما دانشجویانی را میبینید که همیشه فعال بوده اند، دانشجویانی که هیچ گاه در مقابل شرایطی که در جامعه میگذرد بی تفاوت نبوده اند، حملات بیشتر به سمت دانشجویان چپ است. ما نمیتوانیم نسبت به اتفاقات اخیر بلاخصوص در مورد دانشگاه بی تفاوت باشیم چرا که دانشگاه در تمام سالهای حکومت جمهوری اسلامی نشان داده که در برابر سیاست های دولت های مختلف،دولت سازندگی، اسصلاحات، مهرورزی و اعتدال که سیاست هایشان همیشه بر خالی کردن سفره کارگر و قشر فرودست جامعه استوار بوده سکوت نکرده و همیشه موضع مشخص داشته است. در  
بیانیه شورای صنفی دانشجویی و نامه ای که به وزیر علوم نوشته شده در اعتراض  به موج دستگیری دانشجویان در سراسر کشور  ( دستگری ها فقط مختص دانشگاه های تهران نبوده و در دانشگاه های تبریز، ارومیه ، اراک ، همدان و کرمانشاه و ... نیز این موج دستگیری ها وجود داشته است) 
 دو خواسته مشخص وجود دارد :
1. رسیدگی تا آزادی فوری، بدون وثیقه و بدون تشکیل پرونده قضایی برای دانشجویان
2. خروج نیروهای امنیتی و لباس شخصی از فضای دانشگاه ها و خوابگاه ها، پایان دادن به بازداشت خودسرانه دانشجویان و تهدید آنها 
اما متاسفانه دانشجویان با قید وثیقه های سنگین آزاد میشوند و برای کسانی که آزاد شده و تفهیم اتهام شده اند اتهام " تبلیغ علیه نظام" و " اقدام علیه امنیت ملی" عنوان شده است 
فلذا اطلاعات ما خیلی اطلاعات کامل و جامعی نیست، از خیلی از نقاط ایران اطلاعی در دست نداریم، آمارهایی که در دست داریم آمارهایی است که از رسانه های جمهوری اسلامی منتشر می شود . همه ما میدانیم که رسانه ملی ایران رسانه متعهدی نیست و هیچ گاه واقعیت ها را در اختیار مخاطب خود قرار نمیدهد اما اگر به همین آمار منتشر شده توسط خود آنها کفایت بکنیم آمار بسیار آمار وحشتناکی است و متاسفانه خبرهایی که از بازداشت گاه ها میرسد، ضرب و شتم وحشیانه بازداشت شدگان حین دستگیری و اتفاقات ناگواری که در بازداشت گاه ها رخ می دهد همگی اخبار نگران کننده ای است که در حال حاضر ما فقط شاهد آنها هستیم. 

م. ه : تا کنون از جانباختن چند نفر از زندانها باخبر شدیم آیا اسامی این جانباختگان مشخص شده است ؟
س. ا: هویت سه  نفر از این جانباختگان تا کنون مشخص شده ، خود مسئولین جمهوری اسلامی کسانی که در حال حاضر در این زمینه موضع گیری میکنند این اخبار را تایید کردند. اما نسرین ستوده در مصاحبه اخیر خود اعلام کرده که شمار بازداشت شدگان تا کنون به 5 تن رسیده که هویت دو نفر دیگر هنوز معلوم نیست. اما از این 3نفر، یکی از آنها "سینا قنبری" جوان بیست و سه ساله ای است که در قرنطینه زندان اوین به قتل رسیده و اعلام میکنند که خودکشی کرده اما این ادبیات برای ما ادبیات نا آشنایی نیست، ما تجربه سال 88 و کشته شدن شماری از مردم در کهریزک را داریم که در مورد آنها هم گفته میشد که در اثر مننژیت، سکته قلبی ، خودکشی و .. جان باختند. اعلام کردند که سینا قنبری خودکشی کرده اما کسی که زندان رفته باشد میداند که وسیله ای برای خودکشی وجود ندارد زیرا همه وسایل زندانی را از او میگیرند و لباس زندان به تنش کرده و روانه قرنطینه میشود. اینکه طنابی برای حلق آویز کردن وجود داشته باشد مطلقا نمیتواند صحت داشته باشد. از دیگر جانباختگان "وحید حیدری" جوان دستفروشی است که در بازداشتگاه اراک کشته شد و در مورد این زندانی هم اعلام شد که خودکشی کرده و برای کاهش فشار افکار عمومی اتهام حمل مواد هم به وی زده شد. "محسن عادلی" هم در زندان دزفول به همین شیوه کشته شد 
 چگونه باور کنیم جوانانی که برای بهتر شدن زندگی خودشان و دیگران برپاخاستند، کسانی که آنقدر امید به زندگی داشتند که به خیابانها آمدند و ایستادگی کردند و بین مرگ و آزادی دست به انتخاب زده اند، جوانانی با این روحیه انقلابی میتوانند به خاطر یک شب بازداشت شدن دست به خودکشی بزنند؟
همچنین شماری از کشته شدگان در خیابانها در حین تجمعات اعتراضی را داریم که در این بین کوکان و نوجوانان هم از شلیک گلوله مستقیم نیروهای امنیتی در امان نبوده اند. 


م. ه: اخیرا اعتراضی در مقابل زندان اوین صورت گرفته که مادر "سهیل عربی" زندانی سیاسی هم در بین معترضین دیده میشد که در اعتراض به این دستگیری ها آنجا جمع شده بودند. لطفا از جزیات این تجمع توضیح دهید.
س.ا: در اعتراض به بازداشت های خودسرانه روزهای اخیر که بخشی از آنها دانشجویان و دراویش گنابادی بودند شاهد ده روز تحصن دراویش گنابادی مقابل زندان اوین بودیم . طی فراخوانی که برای تجمع و اعلام همبستگی با خانواده بازداشت شدگان و دروایش گنابادی تحصن کننده مقابل زندان اوین داده شد شاهد حضور بسیار خوب مردم بودیم که با شعار "زندانی سیاسی آزاد باید گردد"، " دانشجوی بیگناه آزاد باید گردد" در مقابل زندان اوین دست به تجمع زدند و خوشبختانه خبرهای به دست آمده با وجود جو امنیتی مقابل زندان اوین و محاصره حلقه تجمع کنندگان توسط نیروهای امنیتی و حتی ضرب و شتم و شلیک گاز اشک آور حاکی از این بود که از تجمع کنندگان کسی بازداشت نشد و خبرهای خوبی مبنی بر آزادی دروایش گنابادی و چند تن از فعالین مدنی و دانشجویان بودیم 
این اتفاق نشان داد که اتحاد مردم در کنار یکدیگر و استمرار آنها بر خواسته های به حقشان می تواند سیستم امنیتی حکومت اسلامی را یک قدم به عقب براند و اگر در روزهای آتی این اتحاد را حفظ کنیم و کنار هم بمانیم مسلما ختم به پیروزی خواهد شد. 

م. ه: آیا مرکزی برای ثبت نام ناپدیدشدگان و پیگیری وضعیت آنها دایر شده است؟
س. ا: از روزی که موج دستگیری ها شروع شد برای حمایت از بازداشت شدگان تجمعات و دانشجویان و فعالین بازداشت شده کمپینی را راه اندازی کردیم به نام " برای آزادی دستگیرشدگان به میدان بیاییم" 
و از همان روز اول اخبار مبتنی بر دستگیری ها و احضارها را به صورت دقیق ثبت میکنیم. همه اخبار با چند منبع  معتبر و موثق چک میشود، و به این تلاش تا زمانی که درب زندانها شکسته شود و تمام زندانی آزاد شوند ادامه خواهیم داد. 
این اخبار در اختیار تمام دوستانی که در رسانه ها فعال هستند نیز قرار داده می شود
و خوشبختانه تا الان توانسته ایم تعدادی از بازداشت شدگان را شناسایی و صدای آنها را بلند کنیم چرا که تجربه نشان داده هر چقدر صدای یک زندانی بیشتر شنیده شود هزینه نگهداریش برای سیستم جمهوری اسلامی سنگین تر میشود و احتمال اینکه آسیب بیشتری در زندانها به وی برسد کمتر خواهد شد. 
م.ه : جهت اطلاع از طرف جنبش رهایی زن همکاران ما هر خبری که در رابطه با بازداشت شدگان چه از سمت شما و چه از سمت عزیزان دیگری به دست ما میرسید را تماما منعکس کرده اند مسلما انعکاس این صداها به جهانیان بسیار حائز اهمیت است. 
شماره و راه ارتباطی که شما می توانید در اختیار ما بگذارید تا از طریق آن با شما ارتباط بگیرند را لطفا اعلام کنید تا بر روی صفحه تلویزیون هم نوشته شود تا مردم بتوانند با شما تماس بگیرند. 

س. ا: این صفحه فیس بوکی و کانال تلگرامی که شما زحمت میکشید و آدرس آن را از تلویزیون پخش میکنید امکان کوچکی است برای شنیده شدن و بلند کردن صدای انسانهایی که هیچ رسانه ای ندارند و صدایشان به جایی نمیرسد. یک کمپین مردمی بدون وابستگی به هیچ نهاد یا حزب خاصی است و امیدواریم که از طریق تریبون شما دیده شود و امکانی فراهم بیاید تا خانواده هایی که عزیزانشان در بازداشتگاه ها هستند با مراجعه به ما امکان بلند کردن صدای عزیزانشان را فراهم کنند. 
وقتی یک کارگر، دستفروش یا یک فرد عادی که چهره شناخته شده ای ندارد دستگیر می شود این امکان برای حکومت سرکوبگر اسلامی فراهم می شود که هر اتفاقی بر سر این فرد در بازداشت گاهها و در سکوت و بیخبری رسانه ها بیاورد. فلذا بسیار اهمیت دارد که صدای بازداشت شدگان را بلند کنیم و به حکومت سرکوبگر اجازه قتل عام بیشتر را ندهیم .