۱۴۰۱ فروردین ۱۷, چهارشنبه

تحلیل کوتاهی بر تبعیض جنسیتی در ایران


نویسنده: نوری شریفی

فعال حقوق زنان

 

تبعیض جنسیتی، نه تبعیض نژادی است، نه تبعیض قومی-قبیله ای، نه زبانی و نه تبعیض براساس اعتقادات. تبعیض جنسیتی بمعنای انکار و نادیده گرفتن جنسیت نوع انسان است و بر همین مبنا نیز انسانی بخاطر زن بودنش از یکسری حقوق انسانی محروم میشود و یکسری از قوانین شامل حال او نمی گردند. تبعیض جنسیتی یعنی بخاطر زن بودن نیم یک مرد ارث ببری، شهادتت نیم یک مرد ارزش داشته باشد، دیه نیم یک مرد به زن تعلق بگیرد، حق حضانت و طلاق با مرد باشد، زنان با اجازه مرد میتوانند تحصیل کنند، به سفر داخل یا خارج کشور بروند، شغل انتخابی شان و محل اشتغال آنان باید با مرد هماهنگ باشد در غیر اینصورت از آن منع می شود، و موارد دیگری از این قبیل که در ادامه می آید.


ماده یک کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، واژه تبعیض را اینگونه تعریف میکند :

«عبارت تبعیض علیه زنان بمعنای قائل شدن هرگونه تمایز، استثنا، یا محدودیت براساس جنسیت است که بر به رسمیت شناختن حقوق بشر زنان، و آزادیهای اساسی آنها و بهره مندی و اعمال آن حقوق برپایه مساوات با مردان، صرف نظر از وضعیت تاهل آنها در تمام زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و دیگر زمینه ها اثر مخرب دارد یا اصولاً هدفش از بین بردن این وضعیت است.»

من در این مقاله سعی کرده ام با یک دیدگاه خردگرایانه  زن ستیزی و زیر پا گذاشتن حقوق اساسی زنان را توسط حاکمیت ایدیولوژیک جمهوری اسلامی ایران از طریق خط مشی مذهبی آن نشان دهم. خط مشی که ساختار فرهنگی، و سیاسی کشور بر اساس آن قرارگرفته است.

قرآن ، سوره بقره، آیه ۲۲۱؛

«زنان مشرکه را تا ایمان نیاورده اند، به زنی نگیرید و کنیز(برده) مؤمنه بهتر از زن آزاد مشرکه است».

این آیه برخلاف ماده  ۲؛ رفع تبعیض، و ماده ۴ منع بردگی می‌باشد.

دراین آیه زن مسلمان نسبت به زن نامسلمان، برتر خوانده شده و برده داری هم مذموم نمیباشد.

قرآن ، سوره بقره، آیه ۲۲۳

زنانتان کشتزار شما هستند. هرجا که خواهید به کشتزار خود درآیید. و برای خویش از پیش چیزی فرستید و از خدا بترسید و بدانید که به نزد او خواهید شد. و مومنات را بشارت ده.

کشتزار نامیده شدن زنان مسئله ای کاملاً جنسی بوده است. در این آیه به مرد مسلمان اجازه داده میشود تا در هر کجا و در هر زمان و از هر طریق با زن خود رابطه جنسی برقرار کند. آنچه که باعث میشود مرد مسلمان این اجازه را داشته باشد این نیست که زن جزو مایملک مرد بحساب می آید و شرط رضایت مرد است، و زن با در اختیار قراردادن بدن خود به مرد بدون قید و شرط حتی اگر راضی هم نباشد، وظیفه خود را نسبت به مالک خود انجام داده است.

سوره بقره آیه ۲۳۰؛

«پس اگر باز(مرد) زن را طلاق داد دیگر بر او حلال نیست مگر آنکه به نکاح مرد دیگری درآید . اگر مردی سه بار همسرش را طلاق دهد و بخواهد برای بار چهارم با او ازدواج کند باید آن زن با شخص سومی ازدواج کند و با او همبستر شود.»

این آیه تضاد مستقیمی با ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر دارد،حق تصمیم گیری برای ازدواج و انتخاب همسر. جایی که زن بدون اینکه حق تصمیم گیری در مورد سرنوشت خود داشته باشد باید به این خواسته شریعت و اصول قرآن گردن نهد.

سوره نساء، آیه ۱۵؛

 « و از زنانی که مرتکب فحشا می شوند از ۴ تن از خودتان برضد آنها شهادت بخواهید، اگر شهادت دادند آنها را در خانه محبوس کنید تا مرگشان فرارسد یا خدا راهی در پیش پایشان نهد.»

چنین خشونتی آنهم در یک کتاب راهنمای دینی از کجا سرچشمه می گیرد؟ و آیا این دستورات خشونت آمیز دینی تا کجا میتواند در رفتار و فرهنگ رهروان این دین تاثیر بگذارد؟ نمونه این خشونت را میتوان در عصر ما القاعده، طالبان، داعش و حکومت شیعی جمهوری اسلامی ایران نام برد.

این آیه برخلاف بند ۱ هدف ۵ سند ۲۰۳۰ یونسکو است. 

« ریشه کنی همه اشکال و انواع خشونت علیه زنان و دختران»

سوره نساء، آیه ۳۴؛

«مردان از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است و از آن جهت که از مال خود نفقه می دهند بر زنان تسلط دارند. پس زنان شایسته فرمانبردارند و در غیبت شوهر خود عفیفند و فرمان خدا را نگاه می دارند و آن زنان را که از نافرمانی شان بیم دارید، از خوابگاه شان دوری کنید و آنها را کتک بزنید. اگر فرمانبرداری کردند از آن پس راه بیداد پیش نگیرید.»

در این آیه بسیار آشکار میتوان تحت انقیاد بودن  و فرودستی زنان را مشاهده کرد.‌ زنان باید فرمان ببرند از انسانی دیگر که جنس مرد نام دارد ، چراکه الله (خدای اسلام) آن را برتری داده  و برای او حق هرگونه رفتاری را در مقابل زنها قایل شده است. برای مثال: تحریم جنسی و خشونت جسمی، از جمله ابزاری است که مرد در اختیار دارد تا در صورت نافرمانی و مخالفت از جانب زنان، بر علیه آنها و برای رام کردنشان بکار گیرد.

نقض هدف ۵ سند ۲۰۳۰ یونسکو، و ماده های ۱,۲,۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر.

قرآن، سوره نور، آیه ۶

" و کسانی که زنان خود را به زنا متهم می کنند اگر نتوانند ۴ شاهد پیدا کنند، خود می توانند ۴ بار شهادت دهند."

در اینجا این سؤال پیش می آید که آیا یک زن با ۴ بار شهادت می تواند مرد را محکوم کند؟  

طبق ماده ۷۴ قانون مجازات اسلامی : " زنا چه موجب حد جلد ( شلاق) و چه موجب رجم ( سنگسار) بشود با شهادت چهار مرد عادل یا سه مرد عادل و دو زن ثابت می شود."

و یا ماده ۷۶ قانون مجازات اسلامی اینطور می گوید: " شهادت زنان به تنهایی یا به انضمام شهادت یک مرد عادل زنا را ثابت نمی کند و حد نصاب قذف جاری می شود که ۸۰ ضربه شلاق است."

در واقع در مسایل کیفری همانند موارد دیگر در قوانین مدنی و کیفری، زن اصلا به حساب نمی آید. در اینجا به وضوح میتوان دید که چگونه جرمی فقط با شهادت مردان ثابت می شود.

اینها تنها چند سوره و آیه از کتاب دینی مسلمانان، قرآن است که مردان را به خشونت و تبعیض برعلیه زنان تشویق میکند و عجیب اینجاست که اسلامگرایان از آنها دفاع هم می کنند و آن را جزو گستردگی و  پیشرفتهای این دین می دانند.

تبعیض جنسیتی از اهداف نظام مردسالاری دینی است. در این نظام مردان با کنترل نیمی از جامعه که زنان هستند ،  افکار خود را به زنان و مادران که آموزگاران فرزندان خود هستند، دیکته می کنند  با این تفکر که جامعه  نسلی مطیع خواهد داشت. با کنترل  زنان در  خانواده ، با سهولت بیشتری قادر خواهند بود به کنترل آنان در جامعه بپردازند. در این صورت مردان اجازه می یابند که قوانین خود را اجرایی کنند و در نهایت، مردان منافع خود را از امکانات و منابع نامحدودی که در اختیار دارند براحتی تامین می کنند. در حالیکه زنان در بسیاری از موارد زندگی خود محدودیت دارند. علاوه بر محدودیتهایی که از جانب پدر، برادر و یا شوهر در خانواده با آن درگیر هستند، از نظر قوانین و حقوق شهروندی نیز با محدودیتهایی همچون  رشته های تحصیلی، رشته های ورزشی، بعضی مناصب مدیریتی، عدم انتصاب آنها بعنوان قاضی ( ماده ۲ قانون حمایت از خانواده "

- دادگاه خانواده با حضور رئیس یا دادرس علی البدل و دو مستشار تشکیل می شود که حتی المقدور یکی از مستشاران دادگاه از بانوان دارنده پایه قضایی می باشد.")

در اینجا زنان نه بعنوان قاضی بلکه بعنوان مشاور آنهم در دادگاه خانواده بکار گرفته می شوند و حق دادن حکم نهایی را هم ندارند.

 و یا عدم انتصاب آنها بعنوان  رییس جمهور ( اصل ۱۱۵ قانون اساسی " رئيس جمهور بايد از ميان رجال مذهبي و سياسي كه واجد شرايط زير باشند انتخاب گردد: ايراني الاصل٬ تابع ايران٬ مدير و مدبر٬ داراي حسن سابقه و امانت و تقوي٬ مومن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي ايران و...مواجه می باشند.")

در قانون اساسی که قانون مادر هر کشور است  به صراحت از رجال بعنوان منتخبین ریاست جمهوری نام برده است. زنان در این سالها بسیار تلاش کردند که بتوانند باعث تغییر این اصل بشوند اما علما و فقهای اسلامی به ضعیف بودن جنس زن که در کتابها و روایات اسلامی آورده شده، اشاره می کنند و قایل به مدیریت زن در سطح کلان نیستند.

 

  حکومت مستبد دینی جمهوری اسلامی سعی دارد با نقش های اسلامی و سنتی از زن برده جنسی بسازد و آن را هم مدام تبلیغ میکند. با قوانین صیغه و چند همسری، فرزندآوری اجباری، و....شکل قانونی و شرعی به آن داده است  تا هرکس کوچکترین اعتراضی به آن کرد، ضد اسلام و دین خوانده شود. در واقع تبعیض جنسیتی از جانی حکومت طبیعی قلمداد شده و مطالبه حقوق اساسی زنان توسط آنان که معمولا با مبارزه و تلاش بدست می آورند را، مطالبات غیر قانونی و افراطی می خوانند. به طوری که از هیچ تلاشی برای منزوی کردن زنان فروگذار نکرده اند و با تمام توان سعی در سرکوب مستقیم و غیرمستقیم آنان داشته اند. بیش از چهار دهه است که زنان، این قشر عظیم پیشرو همواره با جنبش های بیشمار خود علیه قوانین تبعیض آمیز و زن ستیز و کلیت جمهوری اسلامی، بدون کوچکترین مصالحه در جبهه های مختلف چه در مقابله با خشونتهای خانگی و چه با بی حقوقی هایی که در جامعه با آن مواجه می شوند، برای از بین بردن کامل تبعیض جنسیتی و برابری ، مبارزه کرده اند.

 

 

 

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و سه منتشر شد

http://rahaizanorg.blogspot.com/2022/04/rahaizan-shomareh-103.html
 

 

 

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر