بیست و پنجم نوامبر به عنوان روز جهانی برای رفع خشونت علیه زنان
انتخاب شده است تا به یاد سه خواهر میرابال باشد. این سه خواهر، فعالان سیاسی از
جمهوری دومینیکن بودند که در سال 1960 به دستور دیکتاتور حاکم، رافائل تروخیو، به
طرز وحشیانهای به قتل رسیدند. این تاریخ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال
1999 به عنوان روز جهانی برای رفع خشونت علیه زنان اعلام شد. روز 25 نوامبر فرصتی
است تا به مبارزه با خشونت علیه زنان در سراسر جهان، از جمله " میرابال های ایران"،
توجه بیشتری شود.
جمهوری
اسلامی در ابتدا با تحمیل حجاب
اجباری و سپس با اجرای محدودیتهای آموزش و اشتغال و قانونی کردن تبعیضات زن
ستیزانه، تلاش کرد نیمی از جامعه ایران را از صحنهی زندگی اجتماعی شان حذف کند.
این تبعیضات از قانون اساسی جمهوری اسلامی که در راس آن "علی خامنه ای" است و ریاست دولت آن
که " ابراهیم رئیسی "( جلاد و عضو هیات مرگ تابستان خونین 67 ) است را
فقط برای مردان در نظر گرفته است شروع میشود. در کنار قوانین مبتنی بر احکام
شریعت که به خودی خود ناقض حقوق بشر و ضد زن هستند، اظهارات مقامات روحانی و
غیرروحانی جمهوری اسلامی نیز دست افراد نادان و ناآگاه مانند حزباللهیها و آتشبهاختیارها
را برای ارتکاب خشونت علیه زنان باز گذاشته است. همچنین مقامات و مدیران نظام،
تعدی و تجاوز به حرمت زنانی را که در دستگاههای خود جمهوری اسلامی با آنها به کار
مشغولند، در عمل، حق قانونی و شرعی خود میدانند! از سوی دیگر، چندهمسری، صیغه،
کودکهمسری، حق ارث ، تعدی ، آزار جنسی و تجاوز در قوانین کیفری تحت عنوان "
تمکین" در زندگی زناشویی، همگی مصداق بیحرمتی و خشونت علیه زنان محسوب
میشوند. در جرائم عادی نیز قوانین جزائی که بر اساس احکام شرعی تنظیم شدهاند،
زنان قربانی را از نظر حقوقی مجرم میداند و به مردانی که به نام" غیرت " مرتکب هر
نوع قتل شوند اجازه میدهد تا با تحمل مجازاتی بسیار کمتر از قتل عمد، دختران و
خواهران و همسران خود را سر ببُرند! علاوه بر آن ، گشتهای انتظامی و ارشاد اسلامی،
حجاب بانان و آتش به اختیاران در کوچه و خیابان مزاحم زنان و دختران شده و با بیاحترامی
به حقوق انسانی زنان و دختران ، به ضرب و جرح و دستگیری آنها به دلیل " بدحجابی"
میپردازند.
مفهوم
"کنترل بر بدن" نقش مهمی در تولید خشونت علیه زنان در ایران دارد. در
طول تاریخ همواره بدن زنان، احساسات، تمایلات جنسی و فرزندان آنها تحت تملک شوهرانشان قرار داشته است. با گذشت زمان
و تشکیل حکومت ها، سیستمهایی با تفکر پدرسالارانه شکل گرفتهاند تا زنان را تحت
ستم و استثمار خود قرار دهند. این رابطه
قدرت و خشونت میان زن و مرد، به انقیاد و کنترل بدن زن و تبدیل آن به مثابه ماشینی
که وظیفه تولید مثل را بر عهده دارد انجامیده و نهادینه شدن تفکر کنترل بر بدن
زنان در جامعه را به دنبال داشته است. پس از به روی کار آمدن جمهوری اسلامی، عصاره
اعمال قدرت و کنترل بر بدن زنان تحت لوای حکومتی مذهبی در " حجاب اجباری
" تبلور یافت تا به نماد و پرچم
ایدئولوژیک این نظام تبدیل شود. جمهوری اسلامی با اعلام رسمی اجباری بودن " حجاب
" در حقیقت اساس ساختار نابرابر خود را به تمامی به رخ کشید و پایههای
سرکوب، تبعیض و خشونت را در تمام عرصه های سیاست، اقتصاد و اجتماع و خانواده کوفت. از آن پس، راه برای تصویب
قوانین نابرابر که بر اساس قوانین مردسالارانه مذهبی و اسلامی بود هموار شد. به
بیانی دیگر نظام سیاه و فاسد جمهوری اسلامی با اجباری کردن " حجاب " ،
گام اول خود را برای به اطاعت کشاندن زنان با توهین و تحقیر به حقوق انسانی آنان
برداشت. در اجرای قانون " حجاب
اجباری " ، نیروی انتظامیِ را به خدمت گرفت تا با اعمال زور و فشار در
تمام عرصه های عمومی و خصوصی، زنان را با
بدن خود و جامعه را با کرامت انسانی زنان، بیگانه ساخت. با به تصویب رسیدن هرچه بیشتر
قوانین ضد زن در جهت تسلط بر بدن زنان، خشونت علیه زنان هرچه بیشتر گسترش یافت و خود را در بسیاری از عرصههای دیگر اشاعه داد.
نظام غیرانسانی جمهوری اسلامی با
پروپاگاندای اسلام شیعی ، فرهنگ
مردسالارانه مذهبی را تبلیغ کرد و جایگاه برتر قانونی و سنتی را بیش از پیش به مردان
اعطا کرد. با هر چه عمیقتر شدن این نابرابری ها، کنترل زنان در دست مردان قرار
گرفت و در حقیقت بدن زنان جز املاک خصوصی مردان شد.
از
آغاز شکلگیری حکومت زن ستیز جمهوری اسلامی تاکنون، به شکل های مختلف خشونت های
خود را علیه زنان در ایران گسترش داد. در زندان ها با تحقیر ، شکنجه و تجاوز ، در
خیابانها با حضور گشتهای ارشاد و حجاب
بان های حکومتی و آتش به اختیارهای اسیدپاش ، در مدارس و نظام آموزش و پرورش هم با محتوای ضد
زن با القای نقشهای فراتر و فروتر به مردان و زنان، همچنین در دادگاهها با انواع
توهینهای جنسیتی ، تحقیرکننده و قوانین
تبعیض آمیز همچون طلاق ، حضانت و در خانواده و عشیره زیر سایه مردان خانواده بودن و ... بسیاری دیگر از اشکال
مختلف سرکوب و کنترل بر بدن زنان که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم در همه جا اعمال میگردد. بنا براین "حجاب
اجباری " را میتوان یکی از مهمترین خشونت علیه زنان در ایران دانست زیرا حق آزادی
پوشش نه تنها مطالبهای حاشیهای و دم دستی نیست ، بلکه بنیان ایدئولوژیک و ساختار
تولید نظامی است که به موجب آن زنان را حذف و سرکوب کرده و به بدن آنان به مثابه
دستگاه تولید مثل نظر دارد.
زنان در سرتاسر ایران به پشتوانه
فرهنگ زنستیزانه و ضد انسانی جمهوری اسلامی، ملک مردان قلمداد شده اند و همین امر
مردان را به این باور رسانده که در موقعیت فراتر خود، سرنوشت زنان و حقوق اولیه آنها
را دستمایه تصمیمات خود قرار دهند. تن زن، کالایی جنسی است که باکرگی او و کنترل
آن، ضرروتی است که به شیوههای متفاوت در ارزیابی مردان از زنان دخیل است. این بدن
میتواند در زندگی مشترک یا زیر سایه پدر با مشت و لگد مورد خشونت قرار بگیرد یا
برای "حفظ حیثیت و آبرو" نابود
شود. میتواند در هر زمان و مکان مورد آزار و اذیت جنسی قرار بگیرد به گونهای که
تعرض در خانه و خیابان به بخشی از زندگی تک تک ما تبدیل شود و هر زن هزاران روایت
از آزار را ، زندگی کرده باشد. ترویج خشونت علیه زنان از آداب و رسوم و سنتهای
عقبافتاده، ایدئولوژی مذهبی و قوانین و سیاستهای ضد زن حکومت جمهوری اسلامی تغذیه
میشود. بروز مداوم خشونت و تبدیل آن به بحران به ما این پیام را میدهد که در
ایران با یک ایدئولوژی غیر انسانی طرفیم که جامعه را به سوی نیستی و قهقهرا سوق
میدهد. جامعهای خشونتزده که ایدئولوژیهای ضد زن؛ از گذشته در ساز و کار آن دخیل
بودهاند و ماموران و مزدوران حکومتی آن به خود این اجازه را میدهند تا در برخورد
با مردم به ویژه با زنان و دختران، وحشیانه ترین راهحل خصمانه را برگزینند. از
سوی دیگر در فضای اجتماعی ایران که خشونت بنا به دلایل متعدد مورد اغماض قرار میگیرد،
این استدلال میشود که این قربانیان هستند که زمینه را برای ایجاد آن فراهم کردهاند.
در چنین جامعهای، در حقیقت خشونت علیه زنان برای کنترل و حذف نیمی از جامعه و
برای تداوم و تحکیم پایه های قدرت این
حکومت درمانده به کار گرفته میشود. ایدئولوژی
مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی در شرع و در قانون، مدافع و مروّج تبعیض، و حامی
مرتکبان خشونت علیه زنان است و با همین پشتوانه، صحنههای شنیع خشونت علیه زنان در
ایران افزایش مییابد.
مریم مرادی
18 نوامبر 2023
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر