۱۴۰۰ بهمن ۱۱, دوشنبه

هویتِ غیرت در سایۀ مذهب

 حامد شفاعتی 

انسان از دوران پارینگی با ساخت سنگ افزار پا به عرصه دگردیسی ساختاری گذاشت.

با گذشت زمان که البته همراه با تجربه اندوزی بود مرور بازخوردهای بدوی به دانش فنی بشر افزود تا گام به گام به ترمیم ضعف های خود در عرصه هم آمیزی با طبیعت نزدیک تر شود.

علم به آرامی درون مایه های جبر و اختیار را باز تعریف می کرد و این موجود تجربه اندوز هر عنوانی را برای قدرتمندتر شدن


می آزمود.

اختراع چرخ،ساختمان سازی،کشاورزی و دست افزارهای صنعتی جامعه بشری را هر لحظه از قبیله های ابتدایی به لحاظ سبک زندگی دورتر می کرد

 نمی توان از نظر دور داشت "ابزارسازی" به اندازه "عبارت سازی" لازم می نمود.

عنصر گسست ناپذیر با زیست بشرِ در حال پیشرفت حالا نیاز به درون مایه ای داشت که قدم مهمی را بردارد تا محوطه بشری صاحب یک کشف بزرگ باشد،قانون!

جامعه انسانی نوزادی زایید و نامش را "قانون" گذاشت و او را تکلیف کرد که منزلت انسان را پاسداری کند.

ناظر بر روایات موجز فوق از تاریخ نگاری جامعه بشری با اشاره به نوه ها و نتیجه های نوزاد مذکور یک فرزند ذکور را مورد نقد قرار می دهم.

با پیشرفت جوامع و ایجاد ارتباطاتِ فرا سرزمینی زمینه تولد ادیان و عصبیت های شبه دینی پدیدار گشت.چه سرزمینهایی که امروزه خاورمیانه نامیده می شود در زایش فلسفه یگانه پرستی پیش دستانه اعتقاداتی را به دنیای مسکونی روزگار خویش صادر کردند که تا امروز بنیان حمیت هایی شده که سرزمین های مذکور را به لحاظ اعتقادی جزم اندیش تر نشان می دهد.

از عبارات در هم پیچیده ای که مذهبیون از ادیان ابراهیمی استیفاد کرده اند به تیغی دو لبه می رسیم که صاحب و مصحوب این شمشیر را می درد!

.""غیرت مولفه ای است که این روزها با فلسفه دنیای پیشرو به شدت در تقابل است

غیرت از ریشه "غیر" و برآمده از فلسفه ای فقهی است.

در تعاریف فقها غیرت به معنای حسد می باشد  این رشک پیش نیاز معرفی شرایطی است که الزاما یک "مرد" در جهت تصاحب نوموس(ناموس) این عبارت "فقه ساخته" را به آبرو،شجاعت و حمیت خود پیوند می زند و در نهایت غیرت را دست مایه دفاع از دارایی های خود قرار می دهد.

اما غیرت از کجا آمده است و چرا اکنون با جزم اندیشی پیوند خورده و چرا با تعاریف پیشرُوی بشری در تعارض است؟

به عقیده اینجانب زمانی رسید که حلول روحِ اقتدارگرایی در کالبد متولیان دین،آنها را به ساخت و سازی جدید در بنای قدیمی دار الایمان شان وا داشت.

نگاه دارنده ای قدرتمند با کارکردی وسیع الطیف شکل گرفت.شمشیری بُرّان در دستان جنس قوی تر برای تخطئه جنس دوم آن جوامع  و در نهایت تصاحب هر دوی آنها در دام گهِ یک گفتمان الهی.

اهلیت و فرمان برداری غایت تزریق این سحر الدرمان به رگ های جامعه ای بود که روز به روز به میل خویش در آغوش متولیان سبحان گوی ترسان تخدیر شده اند.

در روزگاری که ما در آن زندگی می کنیم گفتمان های بسیاری در زمینه حق تصاحب بدیهیات انسانی شکل گرفته که حقانیت "غیرت" را بیش از پیش مورد سوال قرار می دهد.

در زمانه ارتباطاتِ سهل و سرعت تبادل اطلاعات،مرزبندی ها در قالب فقه دستوری محلی از استطاعت استدلالی ندارند.

در عوضِ این خرق عادتِ لاجرم،منتصبان به الوهیت غیرت را از نیام کشیده و به نبرد با تمرد می فرستند.متمردان را فحشاپسند و مروج بی بند و باری معرفی نموده و غیرت را برای مردان صفتی عالیه نقش می کنند.

نزدیک به سه میلیارد مرد در دنیا نه خود را مالکِ ناموس که خود را ملزم به احترام می دانند چرا که التزام به قانون تعریفی را انسانی تر از احترام به خرافه تشریعی می دانند.در هیچ کدام از کتب ادیان ابراهیمی هم حتی دستوری مبنی بر تعاریف تصویبی غیرت توسط جزم اندیشان عرفی نمی یابیم،البته تفسیر به رای بهترین مفر اینان است.

امروز نه غیرت بلکه تعلق انسانی راهگشای عدم دخول اغیار است.همواره اگر خندیدیم و محترم شمردیم پیروز بوده ایم وگرنه به هر غمخانه ای بی شک این بوف زشت است که می خواند.



ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و یک 

   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر