۱۴۰۰ بهمن ۱۱, دوشنبه

اعتراض به قتل بکتاش آبتین به اعتراضات فرهنگیان و بازنشستگان میپیوندد


میهمانان برنامه : فرخنده آشنا از فعالین سرشناس کارگری - دیانا نامی از فعالین حقوق زنان

مدیر و اجرای برنامه : مینو همتی


تجمع و اعتراض معلمان و بازنشستگان کشوری  در

آذر و دیماه ۱۴۰۰ فصل تازه ای در مبارزات حق طلبانه مردم گشود. در حکومت اسلامی زر و زور و تزویر  که در پایمال کردن حقوق اولیه شهروندان رتبه اول جهان را دارد، گرفتن ابتدائی ترین حقوق نیز نیازمند حرکتهای اعتراضی سراسری و متشکل و متحدانه میباشد. قبل از هر چیز گشایش این فصل تازه را به کلیه دست اندرکاران و شرکت کنندگان در این تجمعات تبریک میگویم و دستتان را بگرمی میفشارم و امیدوارم در این برنامه بتوانیم پژواک صدا و تصویر شما  عزیزان باشیم. در ابتدا سعی می کنم بطور مختصر در مورد کانون های صنفی معلمان و «شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران (به اختصار شورای هماهنگی)» توضیحاتی را بدهم و سپس به تجمع اعتراضات اخیر معلمان خواهم پرداخت.

در برنامه امشب از دو میهمان عزیز فرخنده آشنا از فعالین سرشناس کارگری و دیانا نامی از فعالین حقوق زنان دعوت کردیم که ما را در بازگو کردن مطالبات و مبارزات فرهنگیان و بازنشستگان همراهی کنند. فرخنده و دیانا ی عزیز به برنامه رهائی زن خوش آمدید.

 

      فرخنده اشنای عزیز با شما شروع میکنم، بنظر شما مهمترین ویژه گی مبارزات اخیر فرهنگیان و بازنشستگان کدامند؟

آن چیزی که برای من همیشه بعنوان یک زن کارگر در هر اعتراضی مهم بوده این است که در درجه اول نگاه کردم ببینم جایگاه زنان در این مبارزات کجاست و چقدر فعال هستند و چقدر در تصمیم گیریها و سیاست گذاریهای آن اعتراضاتی که پیش میرود دخیل هستند. خوشبختانه جریان اعتراضات معلمان و دیدن زنان معلم شجاع که شرکت کرده اند نه بعنوان کسانیکه در اعتراض ایستادند بلکه بعنوان کسانیکه بلندگوها را برمیدارند و مطالباتشان را مطرح میکنند و نظراتشان را بیان میکنند و اعتراض این معلمان گامی جلوتر از مساله جنبش کارگری است. خوشبختانه زنان در اعتراضات معلمان با مبارزه و مقاومت توانستند نقش و جایگاه خود را بطور موثرتری ایفا کنند و البته در آموزش و پرورش بخش زیادی زنان هستند و خوب توانسته اند خودشان را جلو بیاورند. امیدوارم در تشکل هایی که در هر یک از این شهرها تاسیس و اجرا میشود زنان بتوانند نقش خودشان را خوب ایفا کنند. زنان بتوانند برابر با مردان در سیاست گذاریها و در تصمیم گیریها برای بدست آوردن مطالباتشان اکتیو باشند. این حرکتها خیلی برای من نوید دهنده و خوشحال کننده است و نشان میدهد که یک تشکل یابی شده است. هم اینکه میتوانند سراسری عمل کنند و مطالباتشان را جلوی رژیم بگذارند و هم اینکه میتوانند نشان دهند که چه کارهایی میخواهند انجام دهند بخصوص اینکه مطالبات معلمان با مطالبات جامعه پیوند یافته است اینکه آموزش و پرورش باید رایگان باشد . وقتی میگویند که آموزش و پرورش احتیاج به معلم دارد و چرا نباید این معلم ها رسمی نباشند. وقتی درباره نیروهای شاغل در مدارس خصوصی هم حرف میزنند و آنها را جدا نمیکند و پیوندشان با بازنشستگان، همه اینها نشان میدهد که انسانهای شریفی هستند که میخواهند جنبشی را پیش ببرند تا مردم در جامعه هم به مطالباتشان برسند. این چیزی که امروز میبینیم به یکباره نیامده است. ایستادگی و مقاومت فعالان صنفی در دو دهه است یعنی همین الان در زندانها معلمان هستند که خیلی ها پرونده های باز دارند و هر زمان صدایشان میکنند. این ایستادگی ها و این تشکل ها به سادگی بوجود نیامده است با زندان، تهدید، مرگ  همراه بوده است اما نتیجه اش را میتوانند ببینند که معلمان در سراسر ایران دعوت به اعتراض و طرح مطالبات کنند و البته چیزهای نگران کننده ای هم هست که در زمان مناسب صحبت خواهم کرد.

 

      دیانا نامی عزیز تا آنجا که بدانم شما شخصا نیز مشارکت در مبارزات معلمان کردستان  را نیز تجربه کرده اید، در گزارشها خواندیم که کانونهای معلمان تعدادی از شهرهای کردستان در مشارکت و حمایت از این حرکت اعتراضی و سراسری بسیار فعالانه عمل کردند، حمایت مردمی از این کانونها در کردستان چگونه است؟

تجربه من به سالهای خیلی قبل برمیگردد اما فکر میکنم این تجارب خیلی ارزش دارند تا با کارگران و معلمان به اشتراک بگذاریم. البته بگویم که در کردستان جو مبارزات بسیار بالا بوده است و زنان در اعتراضات معلمان مشارکت داشتند و این خیلی مهم بوده است. در خیلی جاها دیدیم که دانش آموزان از اعتراضات معلمان حمایت کردند و این خیلی مهم است که خانواده ها هم به این اعتراضات بپیوندند. این تنها مشکل معلمان نیست بلکه مشکل اقشار دیگر جامعه هم هست. در کردستان تجربه ای که از سالهای قبل داشته ایم معلمان و دانش آموزان زیادی به صف مبارزات معلمان پیوستند و صف مبارزات بسیار زیاد بود. کارگران کارخانه های کوچک و افراد کم بضاعت مشارکت داشتند و این تجربه خیلی مهم بوده است چون این اعتراضات در آن زمان حالت وسیعی داشت مثلا در هر مدرسه 300 ، 400 تا 500 دانش آموز شرکت داشتند و همپچنین دانشجویان به صف مبارزات معلمان می پیوستند. ما در این دوره اعتراضات نیاز داریم تا بطور وسیع از زنان در صف مبارزات باشند و در سطوح اجرایی در صف شورای هماهنگی باشند. خیلی جالب بود که میدیدیم زنان بخشنامه ها را میخواندند. شاید بیشتر از 50% معلمان زن هستند. از همین جا فراخوان میدهم که در اعتراضات زنان بیشتر مشارکت داشته باشند حتی کانون دانش آموزان تشکیل دهند و خانواده ها را نیز در این اعتراضات شرکت دهند. مساله ای که مهم بوده تلفیق مبارزات معلمان با دیگر مبارزات است که باید با هم گره بخورد، قویتر شود مثل پیوند با جنبش کارگران، اعتراضات زنان، اعتراضات به محیط زیست و با ملیت های دیگر در ایران. این اعتراضات باید با هم متحد و قوی شود چون بی دستمزدی و کم درآمدی و وضعیت بد معیشتی که همه را در وضعیت فلاکت بار قرار داده است لازم است تا اقشار جامعه با قدرت و اتحاد بیشتری به میدان بیایند.

 

 

      آنچه مسلم است شرایط اکثریت مطلق مردم ایران تحت حاکمیت اسلامی بمراتب از صدر اسلام بدتر است. در آنزمان برده داران موظف بودند که شکم برده گان را سیر نگهدارند. در صورتیکه در برده داری امروز حکومت اسلامی با اتکا به زور و تزویر و برای زراندوزی صاحبان قدرت آنچنان فقر و فلاکتی را به مردم تحمیل کرده اند که جز با مبارزه متحد و متشکل راهی برای زنده ماندن باقی نمانده است.

فرخنده عزیز با توجه به اینکه، زنان حد اقل نیمی از فرهنگیان و بازنشستگان کشور را تشکیل میدهند، آیا مشارکت زنان در این مبارزات متناسب با وزن اجتماعیشان هست؟

همانطور که گفتم به هر حال زنان را در مبارزات خوب دیدیم بخشی هم بخاطر این است که در آموزش و پرورش مسائل جنسیتی است یعنی برای دختران معلمان زن میگذارند اما در مسائل کارگری زنها را به بخشهای غیر رسمی کار فرستادند . زنان دارند کار میکنند اما در مراکز رسمی و بزرگ زنان را نمیبینیم. میدانم که جنبش معلمان باید یک جنبش بزرگ باشد ، باید در تصمیم گیریها و سیاست گزاریها سهم برابر به زنان و مردان بدهیم. الان بیشتر کسانیکه در شورای هماهنگی هستند، زنان را کمتر میبینیم این مساله را باید دقت کرد و دانست که موانع چیست؟ از طرفی دیگر رژیم به زنان فشار می آورد چون میترسند که نیمی از جامعه قدرتمند شوند. بنابراین انتظار این است که در جنبش کارگری بتوانند از کارگران کارگاههای کوچک یک تشکل درست کنند. باید شرایطی فراهم کرد تا زنان پا یه پای مردان در این تصمیم گیریها قرار داشته باشند. اصلا نباید به ذهن کسی این موضوع خطور کند که زنان شاید نتوانند در این افت و خیزها شرکت کنند. مسلما برای زنان تحمل زندان سخت تر است اما چه چاره ای هست ؟! اگر قرار است سرنوشت خودمان را در دست بگیریم باید در این افت و خیزها شرکت کنیم تا همه این تجارب را بدست بیاوریم. این خانم های معلم که اکنون بلندگوهها را میگیرند حتما در خانه هایشان یک مبارزه ای کردند، حتما در محیط  مدرسه هم مبارزاتی کردند و یاد گرفتند که امروز بلندگوهها را بگیرند و مطالبه گر باشند. یادمان باشد که زنان در جامعه ما بطور مضاعف سرکوب شدند. باید این سرکوب مضاعف را بتوانیم با کمک های مضاعف در مبارزه ، با راه را باز کردن و امکان بیشتری فراهم کردن اجازه دهیم تا این بخش از نیروها وارد مبارزه شوند تا نقش خودشان را پیدا کنند. باید آموزش بگیرند تا توانایی شان را به دست بیاورند. از طرفی در شرایط امروز ایران که مردم هر روز در حال اعتراض هستند و البته مردم مجبورند که اعتراض کنند. وقتی من گرسنه ام مجبورم اعتراض کنم. وقتی حقوق معلم تا 15 روز اول ماه کفاف نمیدهد باید معلم اعتراض کند بنابر این موضوع قابل پیش بینی است. آن گرسنگان روزی مثل یک سیل به بیرون خواهند ریخت . رژیم هم میداند برای همین خیلی سعی میکند با سرکوب و زندانی کردن معترضان ، اما معلمان باز اعتراض میکنند. از طرف رژیم یک تشکل های موازی بوجود می آورند که ما باید هشیار باشیم و به مردم آگاهی بدهیم که به سمت این تشکل ها نروند. بخصوص این سیاست اصلاح طلبان است که میگویند:" فشار از پائین، چانه زنی در بالا" . یعنی شما حرکت هاتون را بکنید اما ما اون بالا امتیاز را بگیریم. این مبارزات نشان میدهد که اکثر مردم از این مراحل گذر کرده اند. وقتی رژیم نتواند جلوی مبارزات و اعتراضات مردمی را بگیرد سعی در منحرف ساختن آن دارد. این وظیفه شورای هماهنگی است که دائما این هشیاری را بدهد. مثلا وقتی یک تشکل موازی درست کردند، سریعا این آگاهی را بدهند که چطور باید به این تشکل ها وارد نشد و این تشکل ها را چگونه میتوان بایکوت کرد. ما این تجربه را داریم . سال 60 – 61 که شوراهای ما را تار و مار کردند و کارگران را زندانی کردند میگفتند که ما انجمن هایی ساخته ایم که اساسنامه دارد و قانونی است، قدرت دارد و میتوانیم به درخواست های شما رسیدگی کنیم . به هر حال یک جوری تهدید میکنند . اینروزها خیلی از معلمان را زندان بردند ، تهدید کردند ، اخطار دادند و به لحاظ روحی امکان به آنها نمیدهند. الان ببینید بداقی چند سال است که بیکار شده ولی خوشبختانه آنقدر انسانی فکر میکنند و آگاهند که صندوق درست کرده اند. مبارزات ما به لحاظ مالی نباید وابسته باشد. این تجربه من در سال 57 هست که وقتی به آن فکر میکنم قلبم مچاله میشود. شرکت ما اعتصاب کرده بود اما بازاریها بودند که گفتند ما حقوق کارگران را میدهیم تا شما به اعتراضات خود ادامه دهید. وقتی شنیدند خمینی آمد دیگر به آن ها پول ندادند و اعتراضات ناکام ماند. در مبارزه خیلی مهم است که اگر یک معلم 10 تومان بدهد چون روحیه مبارزاتی بالا میرود. مثل این است که برای ساختن یک خانه هر کسی یک آجر بیاورد. اگر تشکل داشته باشیم میتوانیم مبارزه کنیم و حق مان را از آنها بگیریم. قدر شوراها را باید دانست ، باید به آنها گوش دهیم. الان اینا اتاق فکر دارند و تصمیم میگیرند که یک فرد عادی را که سابقه مبارزاتی هم ندارد را علم کنند . این آگاهی باشد تا در پیچ و خم های مبارزات نیروها را متحد کنیم و به همدیگر آگاهی دهیم. بتوانیم نیرومندتر پیش برویم. میدانم دو دهه است عزیزانی که زندگی آنها در زندانهاست و مدتهاست تحت تعقیب و تهدید قرار دارند و بعضی ها فروتنانه حرفی نمیزنند. اگر رژیم بداقی را آزاد کرده چون میداند او انرژی زیادی برای این مبارزات گذاشته و با انگیزه بوده و از طرفی پشت بداقی تشکلی است که رژیم خیلی نمیتواند آنرا سرکوب کند. نکته مهم پیوستن تشکل ها با همدیگر است . الان موضوع محیط زیست بسیار مهم است . سیل آمده و زندگی مردم روی آب است. سریعا باید اطلاعیه داد و از مردم خواست تا به هم یاری برسانند. این آمادگی ها باعث میشود تا خودمان را پیدا کنیم و دوستانی را پیدا کنیم که مثل ما فکر میکنند . معلمان باید به جاهای سیل زده هم بروند. تجربه معلمان باید به محله های فقیر نشین هم برود و باید در این محله ها هم تشکل زد.

      دیانا نامی عزیز، مردم کردستان در سطوح مختلف از تجربه تشکل پذیری غنی تری نسبت به مناطق دیگر برخودارند، آیا ما شاهد حرکتهای متشکل دانش آموزان دبیرستانها و دانشجویان در حمایت از خواستها و مطالبات برحق فرهنگیان و بازنشستگان هستیم؟

من فکر میکنم این شدنی است و خیلی هم لازم است . ما در طول این مبارزات دیدیم که خیلی از دانش آموزان در تظاهرات معلمان شرکت کردند و این لازم است که روی آنها کار شود و سازمان پیدا کنند چون خیلی از مشکلاتی که معلمان دارند به دانش آموزان ربط دارد و در نتیجه به کمک همدیگر نیاز دارند. این وظیفه شورای همبستگی است که مشارکت ها را برجسته تر کنند . هم دانش آموزان را تلفیق کنند و هم زنان را فعالانه تر و عامدانه در این برنامه ها شرکت دهند. همانطور که فرخنده عزیز گفتند برای زنان احتیاج داریم که بطور برابر در این اعتراضات باشند برای دانش آموزان هم این توقع را داریم. فکر میکنم شورا باید این مورد را در کارش قرار دهد. در کردستان با توجه به شرایطی که سالهای سال مبارزات در آنجا فرق میکند، تشکل یابی در آنجا راحت تر بوده و رژیم هم سعی کرده در آنجا بیشتر سرکوب کند. مبارزات خیلی آشکارتری هست و مردم برای پشتیبانی از این مبارزات خیلی آماده ترند. این را بگویم که یک معلم کرد بنام زارا محمدی به دلیل انکه با زبان کردی در دبستان درس میداده به 5 سال حبس زندان محکوم شد اما زارا تنها نبود و مردم همراه او رفتند. این تشکل میتواند قویتر باشد. همانطور که شعار بود " جای معلم زندان نیست " ، باید این شعار تکرار شود که:  "جای معلم مدرسه است ، زندان نیست". اما لازم است در تمام جنبش ها مثل محیط زیست ، جنبش دانشجویی و جنبش معلمان در سراسر کشور سازمان یافته باشد تا برای جنبش های بزرگ تر و خواست های بزرگ تر خودشان را آماده تر کنند و این امکان وجود دارد تا این شرایط پیش بیاید.

      فرخنده عزیز و دیانای عزیز مایلم در اینجا به نوبه خود از کلیه انسانهای شریفی که صدا و تصویر ما را دارند تقاضا کنیم بهر نحوی که خود میدانند از خیابان و میدان و محل تحصیل و کار به حمایت و مشارکت در تجمعات اعتراضی فرهنگیان و بازنشستگان اقدام کنند. در این زمینه صحبتی دارید بفرمائید.

فرخنده: من اولین خواهشی که دارم این است که جنبش معلمان بتواند تجربیات خود را به جنبش کارگران نیز منتقل کند چون خیلی خوب آمدند و مطالباتشان را مطرح کردند و همه آن کسانیکه در آموزش و پرورش درگیر هستتند را در نظر گرفته اند ( رسمی ، غیر رسمی، پیمانی و معلمان خدماتی) . برخورد دیگر رژیم این است که این همه معلم دارید و در نوبت استخدام رسمی ایستادند انوقت طلبه ها را می آورید ، بدون نوبت . مبارزات معلمان با این نوع مسائل هم برخورد میکند و هم مطالباتشان را مطرح میکنند. البته در جنبش کارگران شرکت نفت گام ها را به جلو دیدیم اما آنطور که من انتظار داشتم مطالبات بطور سراسری در بخش نفت در نیامد تا بتواند سراسری تر شود. اما معلمان این تجربه ها را دارند. بخش بهداشت و درمان هم تحت فشار کاری اند که حتی حقوق معوقه آنان نیز پرداخت نشده است . معلمان و کارگران باید هوای همدیگر را داشته باشند. ما همه باید حواسمان به بچه های کار و خیابان باشد . بچه ها نباید در کوچه و خیابان به دنبال نان باشند، آنها باید حق تحصیل داشته باشند. به غیر از اینکه هر صنفی در حال سازمان دادن خودش هست باید حلقه اتصال به یکدیکر را نیز داشته باشند. بخصوص جنبش زیست محیطی که در آینده ما مشکلات زیادی خواهیم داشت و اجازه ندهیم فعالان در جنبش ها را سرکوب کنند. فردا اگر جنبشی را بیفتد اینها هستند که به مردم توضیح میدهند که چه بلای سر اکوسیستم و محیط زیست آمده است. زمانیکه جنبش ها مانند زنجیر به هم وصل شوند میتوانند قوی تر عمل کنند. اینطور نباشد که نویسنده را در زندان با سوزاندن وقت طلایی برای درمان او را از بین ببرند آنوقت شانه هایشان را بالا بیاندازند که او از کرونا مرده است . هزاران نفر از آن تحریمی مرده اند که آن کله پوک گفته بود:" دارو و واکسن وارد نکنند". ما فرصت عزاداری نداریم . باید زودتر سازماندهی کنیم تا کمتر قتل عام کنند.

دیانا: یکی از نقاط قوت این مبارزات معلمان که خیلی جالب ، خیلی پرشور و خیلی مهم بود اتحاد آنها بود که در چندین شهر همزمان در سراسر کشور صورت گرفت. اینها باید گسترش یابد و من از مردم کردستان هم میخواهم که فعالانه در این مبارزات مشارکت کنند. برای شما آرزوی موفقیت میکنم و دستان شما را به گرمی میفشارم.

با سپاس فراوان از این که نظراتتان را با بینندگان ما سهیم شدید.



ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و یک 

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر