تاریخ معاصر متاثر از جنگهای امپریالیستی شاهد کوچ و آوارگی میلیونها انسان و رساندن خود به مناطق امن تر بوده است. از فرار میلیونی ارامنه از دم تیغ حکومت عثمانی در اوایل جنگ اول جهانی گرفته تا فرار جمعی یهودیان اروپا در جنگ دوم جهانی و حالا فرار و کوچ میلیونی از سوریه و لیبی اسلامزده، زخم عمیقی بر پیکر بشریت برجا گذاشته است.
صحنه های دلخراش این تراژدی انسانی که از طریق ماهواره و اینترنت جلوی چشم کل جامعه بشری قرار گرفته است واکنشهای مردمی بسیاری براه انداخته است و در نقطه مقابل علیرغم ماده چهارده اعلامیه حقوق بشر در مورد حق پناهجوئی که اکثر کشورها آنرا امضا کرده اند، بسیاری از دولتهای منطقه و اروپائی مرزهای خود را بسوی آوارگان بسته اند.
در برنامه امشب با یکی از بنیان گذاران کمپین بین المللی دفاع از حق فرار، سفر و پناهندگی، ملقب به شهروند جهانیم،آقای امان کفا از فعالین سیاسی باسابقه مقیم لندن گفتگوی ویژه ای داریم.
آقای امان کفا به برنامه رهائی زن خوش آمدید.
من هم سلام دارم به تمام ببینده های عزیز برنامه تان.
........
مینو همتی : با توجه به اینکه سازمانها، نهادها و افراد بسیاری داوطلب کمکرسانی به پناهجویان اخیر شده اند، ضرورت برپائی کمپین شهروند جهانم برای شما از کجا برآمده است؟
امان کفا: وقتی ما نشستیم و فکر کردیم در مورد شهروند جهانیم، از سر نیاز واقعی به یک شرایط معین و مشخصا امروز بود و خوب است که از چند جهت به آن نگاه کنیم. بعضی ها در این شرایط بوجود آمده که تعداد زیادی به سمت اروپا آمده اند شروع کردند به آکسیون انجام دادن، یکسری ها شروع کردند به کمک جمع کردند و یکسرها شروع کردند به حمله کردن. کلا در تاریخ تحولی که همین امروز وجود دارد ما این کمپین را شروع کردیم. برای توضیح اینکه چرا این کمپین لازم است شاید لازم باشه که به چند تا نکته اشاره کنم. از یک طرف شما مقابله ای داری بین نیروهای مختلف اجتماعی، یک اتفاقی که افتاده این است که بخش زیادی از مردم از نقاط مختلف دنیا شروع کرده اند به حرکت کردن و این یک چیز جدیدی نیست. تا آنجای که مربوط به کل مسئله فرار و تغییر و جابجایی هستش، حداقل تا آنجای که خاورمیانه و ... برمیگردد بیشتر از دو دهه است که این داستان ادامه دارد ولی تا آنجای که مسئله مشخص این دوره برمگیردد در رابطه با اتفاقاتی است که بخشا در این دو دهه افتاده ولی یک نکته اساسی و مهم اش در رابطه با حقوق انسانی و نیاز انسانها بوده. کمپین های متفاوتی بعد از فرار کردن بخشی از مردم هستش و مشخصا زمانی که جسد یک کودکی را کنار ساحل پیاده کردند، بخش وسیعی از مردم اروپا به میزان زیادی از این ... به حدی احساس ناراحتی کردن و وقتی صحنه تلویوزیونی اش را دیدند شروع به اعتراض کردن که چرا این مردم باید در این شرایط و در این حال و احوال قرار بگیرند. تا آنجای که به کل مردم اروپا برمیگردد، این مردم انتظاراتشان را با شروع کمک رسانی شروع کردند، تا فشار به دولتها، همه به یاد دارند که در یک دوره ای فشار به حدی رسید که ما هیچ فرقی نمگیذاریم بین آدمها و به پناهنده ها خوش آمد میگیم و این کمپینها دسته به دسته توسط مردم شکل گرفت. در عین حال در جبهه مخالف که دولت هستش میخواهند مسئله را آنطور که آنها میخواهند بگویند مواجه هستید که یک موج عوام فریبی از یک طرف و یک موج براه انداختن دستجات دست راستی علیه هر کسی که میخواست بیاید به اروپا شروع شد. تقابل این دو جبهه یکی از مسائلی است که در جریان است و کسی نمیتواند بگوید وجود ندارد. ما این کمپین را بیشتر از این زاویه شروع کردیم که یکسری حقوق و خواسته های هستند که بسیار انسانی است و لا اقل در جوامع غربی مدتهاست که جزو دستاوردها بوده اند در طول مبارزات گذشته، کاری که ما میخواستیم انجام بدهیم کمک رسانی و دفاع از حق انسانها برای زنده ماندن و حق انتخاب جا و فرار از شرایطی که نمیتوانند در آن بمانند. یک مسئله اصلی در اینجا حق فرار بود، چیزی که در دوره بعد از جنگ جهانی دوم مشاهده اش کردید و به دنبال جنگ جهانی بخش وسیعی از مردم از کشورهای متفاوت شروع کردند به نقل مکان کردن و رفتن برای رسیدن به یک جای امن یا جای که خودشان فکر میکردند امن است. در چنین شرایط به ابعاد وسیعی که ترکش مقابله های غربی به خاورمیانه و شمال آفریقا رسید و مردم شروع کردن به حرکت به سمت اروپا، یک دفعه بخشی از جامعه اروپا
این بار دیده بودند مردم را به خودش و این اعتراض را میخواست بکنند که چرا این تقسیم بندی را می کنید، چرا جلوی مردم را می گیرید چرا اجازه می دهید آدم ها اینجورین در آب های دریا از بین بروند، چرا انسان هایی که می خواهند در یک جای امن زندگی کنند اجازه ورود نمی دهید. ما در دل این کمپین به وجود آمده ایم این کمپین بخش های متفاوتی دارد وجنبه های متفاوتی دارد احساسی که ما کردیم این بود که از یک سری از خواسته ها و یکسری از حقوق بخشنا اینها دچار اختشاش و بدون وجود خطره معینی هستند. کمپین شهروند جهانیم سعی کرد این خط سیاسی واین حقوق ماکسیمالیستی و این حق انسان برای اینکه فرار کند از موقعیتی که جانش در خطر است، زندگی اش در مخاطره هستش و زیر بمب و جنگ و همه چیز دیگر است بتواند از آن محیط برود بیرون و حق و اجازه داشته باشه که هر جای که فکر میکند امن است بتواند برود و زندگی کند و از طرف دیگر یک تقابلی باشد با بخش زیادی لز جریانات به شدت راست و فاشیستی که دستشان در این دوره باز شد و اجازه پیدا کردند که تحت عنوان مخالفت با خارجی، تحت عنوان مخالفت با آدمها برای اینکه از یکجای دیگری میایند شروع کردند به فعالیت کردن. و فراتر از آن استفاده دستجات متفاوتی از این جمعیت به شکل های گوناگون چه به شکل مافیایی اش و چه به شکل اعتراص به حقوق آنها و چه به شکل کاهش دادن حقوق و دستمزد شان در شرایط کاریشان و چه به شکل اینکه بخواهند از اینها در جدا سازی انسانها و اینکه آدم با آدم فرق میکند به خاطر اینکه از اروپا میاید یا از خاورمیانه و یا شمال آفریقا استفاده و لبراز وجود کردند و یک نیاز سیاسی اینجا بود در عین حال ، یک حقوقی را به رسمیت میشناسیم، حق انسان است که بتواند فرار کند، حق انسان است که بتواند برود به جای که فکر میکند امن است، حق هر انسانی است که بتواند به حقوقی دستیابی داشته باشد که حقوق شهروندی است و یک سری از حقوق که بعد از یک دوره ای بخصوص پس از پایان جنگ سرد با افت نیاز به قوانین پناهندگی به شکلی که قدیم بود شروع شد به انجام گرفتن در کل اروپا و غرب، این خواسته ها را دوباره بگذارد در جای خودش و بخواهیم شرایطی را بوجود بیاوریم که این انسانها بتواند به شرایط بهتری دستیابی داشته باشندو بتوانند راحت زندگی کنندو انسان به هنوان انسان به رسمیت شتاخته بشودتا اینکه از کجا آمده. شما در عین حال در مقابله دستجات ای روبه رو هستید که ر شروع می کنند از زاویه ی اسلام در عین تصویر را می دهند که هر کسی که از خاورمیانه و شمال آفریقا می آید به طبع میکنندش مسلمان و به همان اندازه دستوری که می دهند که اگر کسانی که از آنجا می آیند حتما تروریست هستند و شروع کردند به هم زدن جامعه و انتظار از جامعه که بالانس درستش را داشته باشد این ها تصاویر متفاوت بودند که در جامعه به وجود آمد و کماکان ادامه دارد. کمپین شهروند جهانیم می خواهم در مقابله این ها بایستد و از یک حقوقی دفاع کند، حق انسان، حق شهروندی، حق انتخاب محل زندگی امن، حق رشد، اینها جزء حقوقی هستندکه باید به رسمیت بشناسند و فکر کردیم که لین کمپین میتواند یک خط معینی و ماکسیمالیستی را اینجا معرفی بکند که بتواند بطور واقعی حق انسانی و حق شهروندی زندگی کردن است و شهروند جهانیم جلوی این مرزها و تصویر های که از آدمها داده میشود به طور واقعی و بنا بر اینکه از کجا دارند میایند و مهر زدن بر روی پیشانی شان از قبل، بتواند این را عقب بزند و بتواند محیط را برای یک زندگی انسانی فراهم تر بکند. پایه ی این کمپین طبیعتا با ما نیست، پایه ی این کمپین یک بخشی از مبارزات وسیعی است که کماکان ادامه داشتهو جنبش معینی و جنبش وسیع توده ای هستش که با خواسته های سوسیالیستی و با خواسته های ماکسیمم میخواهد بیاد بیرون و فشار میاورد و جلوگیری میکند از جدایی و تفرقه بین انسانها ولو اینکه از کجا دارند میایند، پایه ی این کمپین به آنجا وصل است ولی فکر کردن به صورت جمع بندی شده مشخص و با برنامه معین و بوجود آوردن این کمپین میشود کمک کرد که این شرایط به نفع مردم تمام بشود تا به تفع دستجات راست یا به نفع دولتها برای سرکوب کردن انسانها و انداختن تفرقه بین آنها.
مینو همتی : لطف کنید بینندگان ما را با اهداف و پلاتفرم کمپین شهروند جهانم، آشنا کنید
امان کفا: تا آنجا که به خود این کمپین برمیگرده، این کمپین کاملا غیر انتفاعی و مستقل به عنوان غیر دولتی هستش، یک کمپینی هستش که برخلاف یک سری از کمپینهای دیگر هرمی نیست و از بالا ساخته نشده، کمپینی است که مشخصا هرجای که دفاترش را بتوانند بوجود بیاورند میتواند شروع کند به کار کردن. خواسته های این کمپین تا حد ممکن بتواند یک خواسته را برسمیت بشناساند و آنهم حق انسانها هستش که بتوانند از آن محیط و آن جای که برایشان مخاطره بوجود میاورد بتوانند فرار بکنند و این حق فرار را داشته باشنداین هدف اصلی کمپین است. وقتی میگویم حق فرار داشته باشندطبیعتا باید بتوانند به یکجای بروند که سکونت کنند و به نظر خودشان امن به حساب میاید و این کمپین با لین هدف شروع شده است. یک نکته ای را اینجا من بگویم که شاید کمک کند، ببینید بسیاری از کشورها هستند و بسیاری از نهادها هستند که اعلام میکنند که انسانهای که در آن محیط هستند و در نقاط جنگی هستند بیایند بیرون و کاری که میکنند این هست که آنها را میفرستند به کشورهای دیگری، برای نمونه به کسورهای مثل اردن. شما وقتی نگاه میکنید آدمهای که در جنگ بوده اند و میخواستند فرار کنند، آنها را به کشور دیگری منتقل میکنند و آنجا دوباره منتقلشان میکنند به سوریه. کاری که این کمپین هدف اصلی اش این است که حق آن فردی است که دارد فرار میکند که تصمیم بگیرد کجا برایش امن است و این یک خواست بسیار مهم است و نه اینکه هر جای که فکر میکنند برایش امن است بفرستند بلکه جای که آن فرد فکر بکند برایش امن است برود و این یکی از خواسته های واقعی کمپین هستش. نکته دیگری که در مقابل ما قرار داشتو این هم جزو خواسته ها هستش این است که دستجات متفاوتی هستند که دارند سعی میکنندبه شکلی و به نوعی از این مردم سوءاستفاده کنند، سوءاستفاده ها انواع و اقسام دارد، سوءاستفاده های دستگاههای رسمی تا سوءاستفاده های دستجات مافیای. بخش زیادی هستند که شروع میکنند بیرون آوردن مردم از این مناطق به خاطر گرفتن پول و بهرکاری وادارشان میکنند، بخشا حتی سعی میکنند اینها را بازیچه ی انواع و اقسام معادلات سیاسی بین خودشان قرار بدهند. ما یک چیزی که فکر کردیم جزو اهداف این کمپین باید باشد اینکه سازمام ملل بخش پناهندگی اش رسما باید مسئولیت انتقال کل آدمها را به عهده بگیرد، مخارج آن را طبیعتا دولتهای که مسبب این جنگها و این شرایط که خیل عظیمی که مجبور به فرار هستند باید پرداخت کنند. برخلاف تصویر عمومی که داده میشود که ما داریم کمک میکنیم و در کشورهای اروپایی اینها را مجبور میکردند که در شهرداریهای متفاوت دنبال امکانات گشتن و مردم احساس میکرند که یک عده ای آمده اند و در مقابلشان قرار گرفته اند. برای اینکه بتوانیم این را بشکنیم گفتیم که تمام مسئولیت مالی آن باید بر عهده این دولتها باشد. خود اروپا اعلام کرده بود و یک بودجه ای برایش گذاشته بود ولی معلوم بود که این بودجه برای استفاده نهادهای خودی است و استفاده اس برای معلادلات سیاسی خودشان بوده است، برعکس چیزی که ما خواستیم بطور رسمی تمام این بار مالی به دوش سازمان ملل و بخش پناهندگی اش گذاشته بشود و این شرایط را بطور کلی از بین ببرند. یکی دیگر از خواسته های کمپین جلوگیری از قرار گرفتن بین مردم که به این کشورها می آیند جزوه مراکز و جاهای قرار بگیرند که به طور واقعی مثله گتو های معین هستند، ما نمیخواستیم که این شرایط به وجود بیاید که هر کسی که به اینجا می آیند احساس کنند شهروند دست دوم در این جامعه قرار می گیرند و امکانات مسکونی و تحصیلی برای کودکان و امکانات رفاهی برایشان فراهم کنند. طبعا همان حقوقی که هر شهروندی اینجا دارد آنها هم بتوانند بگیرند. یک مسئله دیگری که لا اقل در اروپا بوجود آمد این بود که آیا این کسانی که دارند میایند مهاجراند یا پناهنده، تفاوت اینها اگر از نظر حقوقی بگذاریم کنار ولی از نظر زندگی فرق میکند. موقعی که به یک نفر بگویند مهاجر این تصویر داده میشود که خودش دلش خواسته و تصمیم گرفته از یک جای به یک جای دیگر برود و این حق فرار را برسمیت نمیشناسد و تصویر پناهندگی بیشتر بهش میخورد و گفتیم که این آدمها باید پناهندگی داشته باشند و پناهنده به این معنا که تا موقعی که آن محل یا کشوری که در آن بوده امن نیست باید تحت حفاضت و دفاع قرار بگیرد و به همین خاطر حقوق پناهندگی را باید برای آنها به رسمیت شناخت و مورد قبول قرار بدهند و این آدمها باید بتوانند از تمام حقوق اینجا برخوردار باشند. نکته دیگری که در مورد این افراد این است که جلوگیری بشود از استفاده های که میشود، ببینید دستگاههایی زیادی هستند که دارند روزمره تبلیغ میکنند و دارند شرایط را برای این آدمها سختتر میکنند، نمونه ها میتوان گفت مثلا میگویند این آدمها مذهبی هستند و باید از یک طرف امکانات دسته جات اسلامی را باز کرد و اسلام قابل قبول داشته باشیم و یک عده برعکس میگویند این آدمهای از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا میاند و چون مسلمان هستند پس تروریست هستند و چون تروریست هستند بصورت یکجانبه و یکدست تحت فشار قرار میگیرند، این کمپین از نظر سیاسی تلاش دارد در مقابل هر دو بخش بایستد و آدمها را به عنوان فرد جدای از اینکه از کجا میایند یا اینکه چه پیشینه ای دارند مورد قبول قرار بدهیم، مدتهاست، سالهاست بعد از جنگ جهانی دوم حتی غیر قانونی میباشد بصورت دسته جمعی آدمها رو محکوم بکنی از پیش، یک نفری که مثلا از کشوری مثل آلمان میاد متهم کردنش به فاشیست و محکموش بکنید به همان اندازه غیر قابل قبول است که یک نفر از کشوری در شمال آفریقا یا خاورمیانه میاد و متهم کردن به مسلمان و همتراز تروریستها قرارش دادن و تحت فشار قرار گذاشتنش و این غیر قابل قبول است و این کمپین هدف دارد مقابل این مسئله بایستد. یک نکته دیگری در مورد شهروند جهانیم باید گفت این است که شهروند جهانیم به یک اعتبار یک سازمان صنفی به آن شکلی که بقیه تشکیلاتها هستند نیست، برای نمونه شما وقتی یک اتحادیه ی را تشکیل میدهید برای دفاع از اعضای خودش است ، این کمپین با این هدف نیست، این کمپین با هدف دفاع از کسانی است که دستشان به جای بند نیست و به همین خاطر به شکل کمپینی کار میکند و فقط هم با وجود اینکه چه تعداد و چه اندازه از تمام آن آدمها عصوش بشوند برای دفاع از اعضای خودش کار نمیکند، برای دفاع از این حق و حق فرار و سکونت آدمها و حق زندگی شهروندی داشتن قرار میگیرد و به همین خاطر نوع کار کردش هم به شکل کمپینی انجام میدهد. یکی دیگر از اهداف کمپین این است که تا آنجای که میتواند خود را به دلیل اینکه از یک جنبش معین سر بلند کرده به همان اندازه و درسطح همان جنبش و در اتحاد با همان جنبش کار بکند. چه به عنوان فرد و چه به عنوان جمع به خاطر اینکه بتوانند حقوق مشترکی داشته باشند و برای اینکه این حقوق مشترکشان به رسمیت شناخته بشود متعلق به یک جنبش معینی است در جامعه، مشخصا یک جنبش سوسیالیستی با یک جنبش مشخصی که برای این کار و فعالیت کرده و خواسته های است که براحتی نمیتوان ازش پس بگیرند و این کمپین در کنار همان جنبش قرار میگیرد یعنی اینکه بطور واقعی اگر انتظار این را بگذاریم که یک کمپینی در این سطح بتواند جلوی این موج فشار به آدمها را و جلوی از بین رفتن بسیاری از انسانها را بخواهد بگیرد به تنهای و فقط بوسیله خودش بتواند چنین پیشروی داشته باشد به درجه زیادی واقعی نیست، ما متحدان خودمان را در همین جنبش در رابطل با اتحاد با انسانهای مترقی، اتحاد با جنبش معینی که جنبش سوسیالیستی طبقاتی که اینجا وجود دارد و این جنبش پشتوانه بدست آوردن همان خواسته ها هستش در اتحاد با آنها میبند در نتیجه با هر نیرو و هر کسی که بتواند در این زمینه کمکم کند به بوجود آمدن و شکل دادن هرگونه کمپین دفاع حقوق این انسانها در اشتراک با آنها عمل میکندو همین نیروها را نه به عنوان نیرو مقابل و نه رقیب بلکه به عنوان دوست و همکار خودش میداند. نکته دیگر این هستش که شکلش باز است و هر کسی به هر شکلی که فکر میکند میتواند به این کمپین کمک کند اجازه دارد جزو این کمپین بشود و فعالیت کند، شکل کار کردنش کاملا محلی است، بسیاری از اعتراضات محلی هستند . در خیلی جاها انسانهای متعددی جمع میشوند دور همدیگر و میخواهند کمک کنند، برای نمونه میبینیم جای که مردم خودشان دارند پناه میدهند به اینها، جای که حتی دولتها اجازه رد شدن از مرزها را نمیدهند بهشان پناه میدهند و حتی اجازه میدهند با آنها زندگی کنندو به میزان زیادی شرایط بهتری را برای جا افتادن آنها در کشورهای خودشان فراهم میکنند و این کمپین کاملا در کنار همه این اعتراضات مردمی و وسیع قرار دارد. این کمپین جلوی خودش را در مقابل هیچ چیز نگرفته و اجازه میدهد هر کسی که فکر میکند حقوق هر انسانی است از شرایطی فرار بکند و بتواند در محلی که فکر میکند امن است را فراهم بکنو در نتیجه تمام آن افراد و تمام آن جنبش ها و اعتراضات و نهادها که در این چارچوب کار میکنند در کنارش هستند. تمام جریانات ضد راسیستی به میزان زیادی در کنار این جنبش هستند و بخشی ..... از رابطه اش با آنها است، به میزان زیاد مردمی که ....... در کنار آنهاست. اهداف این کمپین به طور واقعی برسمیت رساند حقوق انسانها و حقوق افراد هستش و به همین خاطر شهروند جهانیم آن مرزها و پیشنیه های قومی و مذهبی را در خودش ندارد. کسی که در این راه کار میکند که چه انگیزه ای دارد، چکار میکند کاملا محفوظ است و ما هیچ انگیزه شناسی نمیکنیم و نه دنبال این هستیم که جلوی کسی را بگیریم و یا نگیریم، تنها کاری که ما میکنیم این است که نیروها را سازمان بدهیم و حرکتهای را سازمان بدهیم در جهت فراهم آوردن آن خواسته و به همین اعتبار کمپین یک بخشی از فعالیت اش سیاسی اش است که بتواند حقوق این انسانها را برسمیت بشناسد. به چه اندازه میتواند به خود آن افراد به عنوان پناهنده کمک بکند، هر جای که بتواند این کمک را انجام بدهد این کمپین جلوی خودش را نمیگیرد و تمام نیرو
و امکاناتی را برای این آدمها فراهم میکنند. میزان پیشروی و موفقیت این کمپین بطور واقعی در همین چارچوب باید تعریف بشود، میزانی که ببتواند حقوق انسانها را جدا از اینکه از کجا میایند بتواند برسمیت بشناسد، چقدر میتوانیم استفاده دستگاههای متفاوت غیر اجتماعی و غیر انسانی به طور واقعی بتوانیم عقب بزنیم، چه به شکل راست و فاشیست باشد و چه به شکل سازمان دادن مافیا و مساجد و غیره و اینها باشد و اجازه ندهد اینها مرکز معامله و معادله های سیاسی و دعواهای سیاسی قرار بگیرند. این بطور واقعی الان وجود دارد، حتی اختلافات بین این آدمها را بوجود آوردن که مثلا طرف کرد است یا عرب است، یا از کدام کشور عربی میاید، از سوریه است یا کشور دیگری پس این شهروند جهانیم هدفش این است خطوط مرزها را کنار بگذارد و احساس جهانی بودن را بتواند به آدمها بدهد و به همین اعتبار جدا کردن آدمها را که به این شکل وجود دارد را بتواند در مقابلش بایستد، میزان موفقیتش در پیشروی به رسمیت شناختن حق انسانهاست و به همین این کمپین نمیتواند نیرویش فقط از خودش باشد بلکه نیروی وسیع اجتماعی را باید دور خودش داشته باشد
مینو همتی : بسیاری از بینندگان ما در سراسر ایران، افغانستان، خاورمیانه، اروپا و آمریکای شمالی، مسائل حقوق بشری و از آنجمله حق پناهجوئی را علاقمندانه دنبال میکنند، پیام شما برای این عزیزان چیست؟
امان کفا: یک چیزی که ما باید مدنظر بگیریم این است که وقتی ما میگویم نیروهدی متفاوت دارند از این استفاده میکنند واقعی است و حی و حاضر میتوان دید، وقتی شما به جمهوری اسلامی نگاه میکنید که چه استفاده ای دارد میکند، شهروندان افغانی که در ایران بودند دستخوش فشار و تبعیض وحتی غیر شهروند به رسمیت شتاخته شدن قرار گرفتند، بخش زیادی از آنها این مسئله را تجربه و لمس کرده اند. این کمپین شبیه همان کار و همان چیزی است که آنها میخواهند، خیلی واقعی میتوان آن را دید که از یک طرف نمونه اردن را مثال زدم که یک نفری که از جای فرار کرده را به شکل دیگری به همان جا پس میفرستد، فشار آوردن و برگرادند و حتی شهروند افغانی در ایران به صحنه جنگ فرستادن یک پدیده ناآشنای برای آنها نیست و این فشار را احساس میکنند. چیزی که ما میخوایم این است که این فشار از دوش اینها برداشته بشود و اجازه ندهند دولتها از انسانها برای پیش بردن معادلات سیاسی خودشان و مشخصا اینجا استفاده بکنند و جنگ دیگری را دامن بزنند و از همین انسانها یک استفاده سیاسی دیگری بخواهند ببرند. جلوگیری از این مسئله امر و کار مهم ماست. یک نکته دیگر که به جدا کردن آدمها برمیگردد. یک سری از کشورها اعلام کردند که میخواهند پناهنده بپذیرند و پناهنده را دسته چین میکردند از تعداد معینی در کمپهای معینی و بقیه را ول میکردند و شروع میکردند تصمیم گرفتن که چه کسی را از کجا بیاورند یا نیاورند و یا به کجا ببرند. کسی که در این شرایط قرار گرفته باشد به خوبی میداند که چنین مسئله ای و چنین فشاری دائما بالای سر یک پناهنده قرار میدهند و میتواند او را مجبور کنند برای شرایط اجتماعی که قبلا در آن قرار گرفته است دست به هر چیزی بزند. یکی از وظایف ما این است که جلوگیری از این وضعیت، جمهوری اسلامی دارد استفاده خودش را میکند و به همان اندازه دارد سعی میکند در این شرایط از یک طرف ایران را امن نشان بدهد به معنای امنی که مورد قبول باشد تا جای که به روابطش با غرب مربوط میشود و بتواند جا پای برای خودش آنجا باز کند و تا بتواند استفاده های سیاسی خود را با غرب پیش ببرد. ما میخواهیم جلو این مسئله سدی داشته باشیم که اجازه ندهیم از این پناهندگان و این وضعیت جمهوری اسلامی استفاده خودش را بکند و یکی از کارهای این کمپین به رسمیت شناساندن حقوق آن افراد برای فرار به همان اندازه به رسمیت میشناسد حقوق آن افراد را برای فرار از هر چیزی که زندگیشان را به مخاطره بندازد، به همین اعتبار به پناهنده ایرانی هم مربوط است که به پناهنده سوریه ای مربوط هستش. یک نکته که فکر میکنم حائز اهمیت باشد وقتی که نگاه می کنید به این جمعیتی که امروز اروپا با آن مواجه شده است در آن یک مسئله سیاسی مشخصم هست، اروپا یک قلعه ای در خودش ساخته بود که حرکت در این مدار بسته رو اجازه میداد به کسانی که در آن آمده و هستند ولی امروز مشاهده کرده اند که این قلعه و مدار قابل دفاع نیست . موقعی که جمعیتی وسیع چه از ایران و چه کشورهای دیگر شروع کردند به حرکت کردن، تا موقعی که این جمعیت فرار بکند و تغییر مکان بدهد و از یک کشور به کشور دیگری در همان منطقه مثلا خاورمیانه تا آنجا هیچ مشکلی ندارند ولی وقتی به طرف اروپا حرکت میکنند و میخواهند وارد شوند این مسئله را به عنوان مسئله جدی در نظر گرفته اند، تا قبل آن به این مسئله اهمیتی قائل نبودند. کسی که درایران زندگی میکند و میخواهد از آن شرایط فرار بکند و تا به مرزهای اروپا وارد میشود از آن موقع سوال و جواب شروع میشود که کجا بودی، کی هستی، سابقه سیاسی ات چی هست، به کجا برمیگردی ، چرا فرار کردی میخواهند تصویری ارائه بدهند این کشورها امن است. به همان اندازه نا امنی این کشورها نه به خاطراینکه الزاما جنگی در آن صورت گرفته، نا امنی به خاطر شرایط زندگی، نا امنی به خاطر مخاطره جانی، نا امنی به خاطر جای که ازش میاید، یا مذهبی که دارد یا تصویری که دارد یا طرز زندگی که دارد و بالاخره هر چیزی که مخالفت با آن دولت باشد و زندگی اش را به مخاطره میندازد، ما کاری که میکنیم این است که برسمیت میشناسیم حق آن فرد را برای اینکه تصمیم بگیرد به جا برود که لااقل زندگی امنی داشته باشد.فرار به این اعتبار یک حق واقعی و یک امکان واقعی برای انسانهاست و به همان اندازه شما میبینید وقتی که این تغییر انجام بشود، اگر که جلوی اروپا را گرفت، اگر جلوی این کشورها را گرفت،اگر جلوی این دستجات راسیستی گرفت، اگر بشود یک امکانی را فراهم آورد که آدمها بتوانند از هر جایکه احساس کردند زندگی شان در مخاطره است بتوانند حرکت کند به جایکه فکر نکنند زندگیشان در مخاطره هستش به این اعتبار یک حقوق برسمیت بین المللی داشته باشند تا دست بسیاری از این دولتها منجمله جمهوری اسلامی، دست بسیاری از این دستجات مافیایی را از پشت کاملا میبندد، اجازه نمیدهد که اینها شروع کنند به استفاده کردن به هر شکلی و فشار آوردن به هر شکلی به انسانهای که میخواهند از مخاطره فرار کنند جلوشان را میگیرد و اجازه نمیدهد که اینها شرایط و امکانات استفاده از معادلات سیاسی خودشان را از این وضعیت ببرند، به همان اندازه پیشروی در این شکل که بتوانند از این حق برای هر کس و شهروندی که در ایران و هر جای دیگری هست برخوردار باشند ، چرا این کمپین اروپای است مشخصا به خاطر اعتراضات معینی است که در جریان هستش،کسانی که با این کمپین کار میکنند مجبور نیستند در اروپا باشند، این کمپین جهانی است و به همان اندازه در ایران باید این حق برسمیت شناخته بشود که هر کسی به هر دلیل فرار کرده و این امکان را داشته باشد در جای که فکر میکند امن است زندگی کند به نظرم برای هر ایرانی و هر کسی که در اروپا یا سوریه و هر جای دیگری میاید ....... و غیره . به این اعتبار این کمپین برای آنها قابل مشاهده روزمره برای بهبود امکانات و شرایط شان هستش. پیام به آنها این است که در این کمپین فعالیت کنند، من به هر کسی در هر جای که هست میتواند دفتر این کمپین را فراهم کند. این کمپین کاملا غیر دولتی و انتفاعی است، هیچ خواسته ای ندارد ............ و این را باید در تمام کشور ها برایش کار کرد و فشار آورد، مسلما دولتها در مقابل اینها میایستند، در ایران هم همیطور است، شما اگه اجازه داشته باشید که بگوید از ایران میخواهم فرار کنم با یک مشکل مشخص سیاسی در مقابل دولت قرار میگیرد و به همین اعتبار همانطوری که آدمی میخواهد پناهنده بشود در مقابلش میایستند در مقابل این آدمها هم میایستند ولی این حقوقی نیست که بخواهند بخاطر جریانی، سازمانی و یا برانداز بودن و یا غیره بخواهند جلویش را بگیرند. این حق انسانی است که میشود برایش فعالیت کرد و همه جا منجمله در ایران هم میشود برایش فعالیت کرد و به رسمیت شناختن اش به نفع هر کسی است که در ایران هم خواهد بود و افغانی که در ایران هستش هم میتواند به این کمپین بپیوندند و برای این کمپین کار کند. هیچ شکل هرمی ندارد و مبتوانند در هر محل و هر جای دفتر خودشان را بزنند و میتوانند خودشان با خواسته های کمپین استفاده کرد و فشار آوردن به دولتها و فشار آوردن به سازمان های که میخواهند مردم را تحت فشار قرار بدهند میشود بخشی از کار آنها باشد و این اعتبار همان اندازه به مردم در ایران مربوط است که به مردم در سوریه و بقیه کشورها.
مینو همتی : در پایان راههای تماس با شما و فعالین کمپین را به اطلاع بینندگان ما برسانید.
امان کفا: تا آنجای که به تماس برمیگردد ما سایت کمپین را راه انداختیم و در فیسبوک هم وجود دارد، تا آنجا که به کل کار کمپین برمیگردد سایت کمپین همان اسم خودش هستش www.citizensoftherworld.global و آدرس ایمیل info دارد و میشود با کمپین تماس برقرار کرد فقط نکته ای که فکر میکنم اینجا خوبه تاکید کنم این است که شکل کارکرد این کمپین به این شکل است که من و ثریا شهابی دو نفری آن را راه انداختیم، هدف ما این است تا آنجای که ممکن است این کمپین به شکل محلی و کاملا شکل غیر هرمی شروع کند به کار کردن و دفاتر خود را به وجود بیاورند. هر کسی و هر جمعی در هر جای که هستند و فکر میکنند میتوانند دفتری داشته باشند و در همان دفتر با همین خواستهها و همین شکل کار بکنند اجازه دارند دفتر خودشان را بزنند و فعالیت کنند. اهداف کمپین معلوم است و با استفاده از همان پلاتفرم که فکر میکنند در محل ممکن است و با هر شکلی که خودشان میتوانند با آدمها تماس بگیرند و جلوی این هالوکاستی که به طور واقعی دارد اتفاق میافتد و از بین رفتن آدمها بصورت روزمره را بگیرند دستشان کاملا باز است و شرایطی را فراهم کنند که آن عده که میتوانند فرار کند بتوانند بیایند و دست در دست سازمانهای که میتوانند این امکان را برایشان فراهم کنند بگذارند. کل این کار کاملا محلی و بنا و اختیاراتش را در اختیار آنها میگذارد. به میزان زیادی شاید به این شکل باشد که دست آن آدمها را بگذارد در دست نهادهای که در حال حاضر وجود دارند و فعالیت میکنند.
مینو همتی : آقای امان کفا با سپاس از اینکه در برنامه شرکت کردید و نظراتتان را با بینندگان ما سهیم شدید.
ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و هشتم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر