۱۳۹۵ مهر ۴, یکشنبه

گزارش حقوق بشر در ایران : مرضیه آدمی - فعال حقوق بشر و مدافع حقوق زنان و مربی فرادرمانی در سوئد



با درود به تمامی آزادیخواهان و همنوعان عزیزم در جای جای دنیا و اینبار به مختصری از ظلم و ستمهای دیگری که بر هموطنان و دوستانمان که بخاطر عقایدشان و دفاع از حقوق هموطنانشان در بیدادگاه های ایران زیر فشار و شکنجه ظالمان قرار دارند .میپردازم  .
همانطور که مستحضرید بهاره هدایت بانوی  دانشجوی عزیزمان که چند سال است در شرایط وحشتناک زندان در شرایط جسمی بدی بسر میبرد . بر خود لازم دانستم که یادی از این بزرگ بانوی ایران زمین بنمایم تا شاید وجدان مسئولین پرونده از خواب غفلت بیدار شود  و آگاه باشند و بدانند که دنیا آنقدر هم که آنها فکر میکنندبرای ادامه ظلمشان  ماندگار نیست و هیچ ظلمی هم پایدار نمانده .و بخود بیایند و دست از سر دگراندیشان و روشنفکران و عزیزان انساندوست از جمله ..دانشجویان و معلمین و کارگران و وکلا و روزامه نگاران و خبرنگاران که خواهان آزادی عقاید و اندیشه و بیان برای خود و هموطنانشان هستند.بردارند .
تاریخ به ما  ثابت  کرده که دیکتاتوران زمان که خود را خدا و صاحب جان و مال ملت پنداشته و آنها را تحت فشار و آزار و اذیت قرار داده اند به بدترین شکل ممکن توسط همان ملت تغاصش را پس داده  و میدهند  .

قطعنامه اتحادیه دانشجویان اروپا در حمایت از بهاره هدایت و دانشجویان ایران

بهاره هدایت یکی از سرشناسترین فعالان حوزه دانشجویی و زنان است. او همچنین یکی از چندین دانشجوی زندانی است که به دلیل بیان عقیده‌اش راجع به حاکمیت در بند افتاده است.

بهاره در آذر ماه ۱۳۸۸ در تهران بازداشت و در زندان اوین به خاطر اتهاماتی مربوط به فعالیت دانشجویی زندانی شد. که یکی از آن اتهامات فرستادن پیام به اتحادیه دانشجویان اروپا و دیگر سازمان‌های دانشجویی در هفتادمین سالگرد روز دانشجو در ایران به تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۸۸ بود.

در سال ۲۰۱۱ اتحادیه دانشجویان اروپا بهاره را نامزد جایزه صلح دانشجویی کرد تا دشواری‌های دانشجویان ایرانی را بیان کرده و پل ارتباطی را مابین سازمان‌های دانشجویی ایرانی و اروپایی ایجاد نماید. اتحادیه دانشجویان اروپایی در نظر دارد با افزایش طرح دوباره وضعیت بهاره هدایت حمایتش را از مبارزه او برای حقوق دانشجویان که حتی در وضعیت زندانی بودن هم ادامه می‌دهد و همچنین حمایتش را از کل جنبش دانشجویی در ایران نشان دهد.

شرایط فعلی، نقض اساسی حقوق بهاره است که به خاطر بیان عقیده‌اش زندانی است. در عین حال درمان‌های لازم با وجود وضعیت وخیم جسمی به خاطر مشکلات مزمن سیستم تولید مثل از او دریغ می‌شود. اتحادیه دانشجویان اروپا با تاکید دوباره بر حمایت از بهاره شدیدا دولت ایران را به خاطر سرکوب دانشجویان محکوم می‌کند. همچنین گزارشگر ویژه حقوق بشر بر وضعیت ایران، احمد شهید گزارش داده که ۲۴ دانشجو در حال حاضر دوران محکومیت خویش را در زندان به خاطر فعالیت دانشجویی می‌گذرانند و بیش از ۱۰۰۰ دانشجو از موسسات دانشگاهی از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۱ اخراج یا محروم از تحصیل شده‌اند. اتحادیه دانشجویان رفتار حاکمیت ایران را با دانشجویان و گروگانگیری بهاره را محکوم می‌کند و اعلام می‌دارد این سرکوب با اهداف سیاسی و برای ترویج ارعاب میان باقی دانشجویان فعال است

http://esu-online.org/news/article/6066/BM-66-ESU-supports-the-Iranian-student-activist-leader-Bahareh-Hedyat/


حضور اعتراضی جمعی از همبندی های بهاره هدایت در سالن ملاقات زندان اوین

جمعی از همبندی های سابق بهاره هدایت، فعال دانشجویی سبز محبوس در بند زنان زندان اوین، با حضور در سالن ملاقات زندان اوین، اعتراض خود را نسبت به ادامه حبس این فعال سیاسی اعلام کردند.

به گزارش کلمه، مهسا امرآبادی، نازنین خسروانی، مرضیه رسولی، نسیم سلطان بیگی، حکیمه شکری، ریحانه طباطبایی، ژیلا مکوندی و شیوا نظرآهاری از جمله کسانی بودند که صبح یکشنبه در سالن ملاقات گرد هم آمدند و ضمن دیدار با خانواده های سایر زندانیان سیاسی، اعتراض خود را به رفتارهای فراقانونی صورت گرفته با بهاره هدایت اعلام کردند.

چند وقت پیش  با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی بر پرونده بهاره هدایت، دوران حبس او به پایان رسید؛ اما پس از ابلاغ حکم آزادی و با اعمال نظر دادستانی تهران حکم تعلیقی این فعال دانشجویی به اجرا گذاشته شد تا او دو سال دیگر را نیز در زندان سپری کند.

پیش‌تر کلمه خبر داده بود که ممانعت از آزادی بهاره هدایت و اجرای حکم تعلیقی این فعال سیاسی به دستور شخص دادستان تهران صورت گرفته است.

همبندی های سابق بهاره هدایت . با تقدیم شاخه گل به او همراهی خود را با این فعال دانشجویی اعلام کرده و مقاومت او را پاس داشتند.

Free Bahareh Hedayat

متن نامه بهاره هدایت که به مناسبت تولد همسرش از زندان اوین ارسال و در فیس بوک امین احمدیان منتشر شده را با هم می‌خوانیم:

درست چهار سال و ده ماه ازم بزرگتره. یعنی وقتی من داشتم به دنیا میومدم تقریبا پنج سالش بوده… این اولین فکری بود که راجع به تاریخ تولدت کردم: یه پسر کوچولو که داره تو حیاط یه خونه قدیمی میدوئه… چی میفهمیده از دنیا، از زندگی، از سرنوشت..؟ میفهمیده الان داره جفتش به دنیا میاد؟.. چهار سال و ده ماه… خیلی کوچیکه، نرم و ترد و شکستنی… مراقب خودت باش پسر کوچولو، هزار کیلومتر دورتر یه نفر داره به دنیا میاد که ۲۰ سال دیگه دل به دلت می‌بنده و سایه به سایه‌ات میاد اینقدری که نتونی چشم ازش ورداری. حسش می‌کنی؟… کسی چه می‌دونه، شایدم حس کرده باشی… بعد تصور کردم وقتی من ۵ ساله بودم تو ۱۰ سالت بوده؛ چهارم دبستان؛ وقتی تو داشتی عدد اعشاری و ضرب و تقسیم سه رقمی یاد می‌گرفتی و کتاب علوم و تعلیمات دینی میخوندی و تو کوچه و خونه و مدرسه دنبال دنبال دوچرخه و فوتبال و آتیش سوزوندن بودی من همش ۵ سالم بوده… تو رو حس می‌کردم؟.. کسی چه می‌دونه، شایدم حس می‌کردم..
تولدامون برام نماد اون پنج سالی شد که تو بودی و من نبودم، نماد اون بیست، بیست و پنج سالی که ندیده بودیم و ندیده بودمت.
جشن گرفتن نداشت، یه حس عمیق دیگه بود که پشت بزک کیک و کادو و دادار دودور گم و گور میشد. شونزدهم و پونزدهم نداشت، اردیبهشت و خرداد نمی‌شناخت؛ از یه جنس دیگه بود، از جنس تلالو نگاهت وقتی بهم خیره می‌شدی: “دوسِت دارم خره”، از جنس آهی که از دلت کنده میشد و صدایی که به زور از گلوت درمیومد: “ولش کن اصلا، جفنگ گفتم”… اون روزا سالگرد تولد بود، نبود؟ چه میدونم شاید مثلا سالگرد انعقاد نطفه من، یا نفخت فیه روحی شدن تو، شاید امتداد لحظه‌ای بود که مادر مادربزرگم به دنیا اومده بود یا نطفه پدر پدربزرگت منعقد شده بود…شاید تراکم عشق بود تو جد پدری من و شجره‌نامه مادری تو که سوارشده بود رو جریان مذاب زندگی و الان کمونه کرده بود تو تنمون… نمیدونم، شایدم اصلا ربطی به اونا نداشت، شعاع حیات بود که دامنش رو آورده بود بین لب من و تو؛ بوسیدن تولده، مگه نیست؟ حتما که نباید از لای تن یه زن نالون، تو چرکابه و خون بیرون اومده باشی و مث یه برهٔ نفله سر و تهت کرده باشن که نفست جا بیاد تا بهش بگن تولد. عاشق شدن که پاکیزه‌تره، شیرین‌تره، تولدتره، مگه نیست؟ میشه تولد نگرفته عاشقی کرد، اما مگه میشه عاشقی نکرده تولد گرفت؟!
بیخیال. شاید دارم چرند میگم. حالم خوش نیست. می‌فهمم این روزا بی‌تاب شدنم واسه کنارت بودن منطقی نبود، می‌فهمیدم ۱۶ خرداد هم یه روزیه عین روزای دیگه و چرخ فلک ننشسته چهل سالگی تو رو نشونه کنه… میدونم. اینا نبود. یه درد تنهای کهنه بود که قلمبه شده بود تو دو هفته اول خرداد، کاریش هم نمیشد کرد. حس میکردم انگار از یه جایی داره سوز میاد، انگار یه چیزی داره ترک میخوره، انگار یه کسی داره می‌میره. چیزی هم نمی‌خواستم، فقط یه قرار، یه گوشه دنج که یه شمع روشن کنم و بشینم تو بغلت و اون یه بیت شعر سایه رو زمزمه کنم، زمین زیر پامون بچرخه و فصل عمرت رو ورق بزنه… حالا تو واقعا می‌خوای چهل ساله بشی؟ بازم می‌خوای بری؟ بی من؟ نمی‌گی این قطار بِبَردت وسط غریبه‌ها جا بذاردت؟ نمی‌گی نتونم بیام؟ نمی‌گی گمت کنم…؟ دلت واسم تنگ میشه ها.. نگا کن رد پام رو همه جای زندگیت مونده، نگا کن رد تنم رو رو همه تنت جا انداخته.. نگا کن عاشقی کردنمون افتاده لای چروکای زندگی، نگا کن پاهام دیگه جون نداره، تنم خسته ست، چشام گود افتاده.. بازم میخوای بری؟ ببین هفت سال جدامون کردن، ببین زندگیم افتاد تو یه جاده دیگه هزار کیلومتر دورتر، ببین تنهایی بزرگ شدم، آرزوهام یخ زد… ببین دیگه خوابت رو نمی‌بینم.. ببین دلم تنگته.. ببین جوونی کردنتو ندیدم… هنوزم می‌خوای بری؟ “تو نمیای؟” “چرا میام…” “پس کی میای؟” “یک سال و نه روز دیگه” “می‌مونی پیشم؟ دیگه نمیری؟” “می‌خوام بمونم” “اوندفه هم همینو گفتی… ولی الان دو هزار و سیصد و چهل و نه روز رفتی.. می‌دونی این یعنی چی؟ می‌دونی تنهایی یعنی چی؟ میدونی هفت سال دلتنگی چیه؟..”
بیخیال. حرف عشق که میشه دلیل اینجا بودنم ازم دور میشه اینقدری که به زحمت یادم میاد قضیه چی بود.. جوابی واسه دیالوگای ذهنیم با تو ندارم.. باشه. برو به سلامت، چهل سالگیت مبارک عزیزترینم..
بهار تو

بازداشت دو تن از بانوان شاگردان محمدعلی طاهری توسط قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران

وحال میخواهم به ظلمی که از سال 1389 بر اعضای عرفان حلقه و در راس همه آنها بر بنیانگذار فرادرمانی و سایمنتولوژی که بنا به نظر سازمان ملل متحد و درج در سایتشان ایشان جزو 13 دانشمند و نابغه در جهانند و آن کسی نیست جز . جناب محمد علی طاهری که 6سال است در سلول انفردی بند 209 اطلاعات سپاه زندانی است که این ستم  توسط اطلاعات سپاه روا داشته و میدارند و هر انسان فهمیده ای که با اندیشه این عرفانیان آشنایی کم و بیشی دارند و حمایت کرده اند . برای آنها احکامی سنگین با حکم شلاق و گاها جرایم نقدی سنگینی  صادر میکنند و آنچه مسلم است .تنها گناهشان دگراندیشی و روشنفکری است که به یک مورد از ظلم این ظالمان اشاره ای میکنم

بنا به گزارش تسنیم، دو تن از مربیان زن عرفان حلقه به زندان اوین و ورامین منتقل شدند، این دوتن که در مجموع به 7 سال حبس محکوم شده‌اند برای اجرای حکم و تحمل حبس به زندان معرفی شدند.

به گزارش «سحام»، صبح روز سه شنبه سوم شهریور «فهیمه اعرفی» توسط عوامل قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران، در منزل خود بازداشت شد و برای تحمل 5 سال حبس به اتهام «توهین به مقدسات» روانه زندان زنان قرچک ورامین شد.

به خانم اعرفی پیش از بازداشت هیچ‌گونه احضار کتبی یا شفاهی ابلاغ نشده بود و وی به صورت غافلگیرانه بازداشت شد. مأموران بدون استفاده از آیفون تصویری پس از باز شدن در پارکینگ ساختمان به واسطه رفت‌وآمد همسایگان، مخفیانه وارد منزل وی شده و تا پشت در آپارتمان آمده بودند.

خانم اعرفی پیش از این دو بار بازداشت شده است. در اولین بازداشت در هشتم آبان 1392، مأمورین قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران با همراهی نیروهای شبه نظامی (لباس‌شخصی مسلح) با هجوم پارتیزانی به منزل خانم اعرفی، اقدام به رفتار خشونت آمیز، سرقت طلا و سکه کردند و علی‌رغم اعتراض و قید کتبی در پرونده، به جز موبایل‌ها، لپ تاپ، دوربین و کیس کامپیوتر (که جزو اموال متهم نبوده و به صورت آسیب دیده و شکسته بازگرداندند)، سایر اموال سرقتی از منزل این فعال عقیدتی را تحویل ندادند. پس از اولین مرحله استرداد اموال، به دلیل اعتراض خانم اعرفی نسبت به سرقت سکه‌های طلای فرزند 22 ساله‌شان، در همان شب یک سارق حرفه‌ای، منزل این خانواده را مورد سرقت قرار داد و فقط پول و یک سکه دیگر را به سرقت برد! به نظر می‌رسد مأمورین با این‌کار قصد تهدید خانواده را داشته‌اند. در بازداشت نخست، اعرفی 30 روز را در بازداشت (13 روز انفرادی در اوین و 17 روز در ندامتگاه نسوان قرچک) گذراند.

در هجوم دوم به منزل خانواده اعرفی در بیست و نهم آبان 1392 و با استفاده از همان شیوه نخست، ماموران همسر این عضو فعال عرفان حلقه را به دلیل اعتراض به رفتار غیر انسانی و غیرقانونی بازداشت کردند. فهیمه اعرفی در تاریخ 9 اردیبهشت 1394 این‌بار به دلیل اعتراض به انحراف شدید در سیستم دادرسی و باطل بودن رأی دادگاه ناصالح از خیابان ربوده شد و به مدت 42 روز (8 روز انفرادی در اوین و زیر فشار بازجویی و 17 روز اعزام به قرچک ورامین) تحمل حبس کرد. لازم به ذکر است دو روز پیش از ربوده شدن خانم اعرفی در خیابان، اعتراض 6 صفحه‌ای وی به روند دادرسی، رسما تحویل دادگاه و ضمیمه پرونده شده بود.

پیش از این زیبا پورحبیب که خود را در تاریخ دهم تیرماه برای اجرای حکم سه سال حبس به زندان اوین معرفی کرده بود، به زندان زنان قرچک ورامین منتقل گردیده است.

زندان زنان شهرری (قرچک ورامین) یکی از زندان‌های ایران است که مخصوص نگهداری زندانیان زن با جرایم عمومی است. این زندان، فضایی است که فاقد استانداردهای لازم جهت نگهداری زندانیان می‌باشد و در آن هزار زن زندانی با جرایم کیفری مانند قتل، دزدی و قاچاق مواد مخدر نگهداری می‌شوند. زندانیان زن زندان قرچک ورامین، در شرایط بسیار بد در سوله‌هایی که گنجایش نگهداری تعداد افراد محدودتری را دارند، ایام حبس خود را می‌گذرانند. این در حالی‌است که بیشتر بانوان زندانی با جرایم عقیدتی و سیاسی در تهران، محکومیت خود را در بند زنان سیاسی زندان اوین سپری می‌کنند!

خانواده اعرفی: معنای عدالت در جمهوری اسلامی؛ یک‌طرف الطاف ویژه، طرف دیگر بازداشت و انتقام سرکوب‌گرانه

خانواده فهیمه اعرافی به بازداشت خارج از ضوابط قانونی فهمیه اعرفی واکنش نشان داده و اعتراض کردند.

به گزارش «سحام»، متن نامه اعتراضی خانواده خانم اعرفی به شرح زیر است:

به نام بی نام او
سند غیرقابل انکار دیگری از بیداد و انحراف شدید در سیستم به ظاهر دادرسی قوه قضائیه جامعه اسلامی!!!

صبح روز سه شنبه ۱۳۰۴/۰۶/۰۳ خانم فهیمه اعرفی برای تحمل مجازات 5 ساله اتهام (به جرم هرگز مرتکب نشده توهین به مقدسات)، توسط عواملی از قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران از محل منزل برده شد و به زندان قرچک ورامین منتقل گردید!

لازم به یادآوری است که از منظر این خانواده، نه تنها هرگز رسیدگی به اعتراض شش صفحه‌ای کاملا مستند و مرتبط ایشان نسبت به نحوه صدور رأی بدوی، در دادگاه صالحه‌ای صورت نگرفته، بلکه نتیجه مدلل و قانون‌مندی نیز از سوی دادگاه تجدیدنظر، قبلا به متهم ابلاغ نشده است! لذا عوامل دستگاه قضا، تنها با صدور نامه جلب از سوی دادیار اجرای احکام اوین اقدام به تأیید و کارسازی غافلگیرانه برای اجرای حکم بدوی نموده‌اند!

بدیهی است تداوم این‌گونه رویه‌های ناصواب و فرافکن به منزله تبانی سیستم دادرسی جامعه اسلامی به نفع افراد و یا گروهی خاص و صاحب نفوذ در نظام (با عنوان اتهام زننده‌ای مقدس) و نقض کامل بی طرفی و استقلال قوه قضائیه در صدور و اجرای احکام مربوطه به منظور تشدید و ناامنی، ترس، تشویش و تشکیک اذهان عمومی نسبت به سلامت و عدالت ارکان نظام اسلامی محسوب می‌گردد!

معنای نوین عدالت و دادرسی: یک طرف دعوا با وثاقت گزارش اولیه در همان آغاز دعوا و دریافت مجوزها و الطاف ویژه سلام و تحیات و… و طرف دیگر، بگیر و ببند و تهاجم به منزل و محل کار و سرقت اموال و لوازم و حذف و نادیده گرفتن اسناد و مدارک شواهد متعدد مثبته و بازجویی تحت فشار و مورد غضب و انتقام سرکوب‌گرانه با صدور و اجرای تحمیلی احکام ویژه مقامات قضا و سیستم دادرسی و …!!!

این خانواده ضمن تواصی به حق و صبر، هم‌چنان با تأسی به وکالت و عدالت خداوند رحمان به طور جدی پیگیر این آزمون مهم و سرنوشت ساز می باشد.

http://sahamnews.org/2015/08/289501


بامید یکی شدن و رسیدن به وحدت تمام ایرانیان یرای رسیدن به آزادی ایران و ایرانی و نابودی دیکتاتوران زمان که هر چه بیشتر میکشند و خون میریزند سیری ناپذیرتر میشوند و نقض حقوق بشر را به نهایت رسانده اند .
نابود باد رژیم دیکتاتور آخوندی با تمام عواملشان

ماه یولی 2016



ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و هشتم






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر