۱۴۰۰ آذر ۱۵, دوشنبه

به رسمیت‌شناسی طالبان؛ مشروعیت‌بخشی خشونت

ستون آزاد

رویکرد نیمرخ به مناسبت 25 نوامبر، روز جهانی محو خشونت علیه زنان و صد روزگی تسلط گروه طالبان در افغانستان

 


سه سال پیش اندیشیدن به احتمال برگشت دوباره‌ی طالبان حکم مواجه‌ی ذهنی با کابوس وحشتناک را داشت. سه سال پیش وقتی حکومت دونالد ترمپ زلمی خلیل‌زاد را مأمور با صلاحیت برای پیشبرد گفتگوهای مستقیم میان دولت ایالات متحده امریکا و گروه تروریستی طالبان به کار گماشت، مجامع سیاسی افغانستان، به ویژه زنان فعال در عرصه سیاست، جامعه و فرهنگ این کشور، همزمان با نگرانی‌های جدی در قبال سرنوشت ارزش‌ها و دست‌آوردهای بیست سال اخیر، در آرزوی این بودند که شاید دونالد ترمپ و خیره سری‌های غیر قبال پیش‌بینی اش بر طالبان فشار وارد کند تا دست از جنگ و جنایت در افغانستان بردارند.

 

دو سال پیش وقتی توافقنامه سیاسی دوحه میان امریکا و طالبان امضا شد، مردم و به ویژه زنان افغانستان بیش از هر زمانی دیگر نگران عقب‌گردهای ارزشی در نتیجه امضا شدن توافقنامه دوحه شدند.

 

همزمان با امضا شدن آن توافقنامه که در واقع سند واگذاری افغانستان به گروه تروریستی طالبان بوده‌است، وقتی حکومت اشرف‌غنی فهرست هیأت حوزه جمهوریت برای پیشبرد گفتگوهای صلح با طالبان را بیرون داد، زنان افغانستان به حضور حداقلی و بشدت نمادین شان در ترکیب آن هیأت اعتراض کردند. وقتی اعتراض‌های زنان راه به جای نبرد، کورسوهای امید زنان نسبت به سرنوشت ارزش‌ها و دست‌آوردهای بیست سال اخیر، جایش را به نگرانی‌های ویرانگر داد. در تمام مدت که خیمه‌شب‌بازی گفتگوهای صلح میان طالبان و مثلاً نمایندگان حوزه جمهوریت در دوحه قطر جریان داشت، زنان افغانستان همواره از روند بشدت مردانه، استخباراتی و مشکوک گفتگوها در دوحه ابراز نگرانی کردند و نسبت به احتمال معامله شدن ارزش‌ها و دست‌آوردها هشدار دادند.

 

شش ماه پیش وقتی بیش از ۲۵ جریان و تنظیم سیاسی در ارگ و سپیدار بدون حضور حتا یک زن دور هم نشستند و خواست‌های شان برای توافق‌سیاسی با طالبان را گردآوری و توحید کردند و از آن پس دیگر در اظهارات رسانه‌ای شان هیچ‌گاه از ارزش‌ها و دست‌آوردهای بیست سال اخیر گپ نزدند، زنگ خطر حذف و سوق شدن به فراموشی برای زنان افغانستان به صدا در آمد. اما دادخواهی زنان متوقف نشد. دادخواهی که هرچند پراکنده، ناهماهنگ و سلیقه‌ای انجام می‌شد، اما سبب شد که اکثریت نهادهای حقوق‌بشری و مدافع حقوق زنان نسبت به پیامد روند مذاکرات صلح با طالبان بر زندگی و سرنوشت زنان افغانستان هشدار بدهند. در اروپا، امریکا، کانادا و استرالیا نهادهای حقوق‌بشری و شماری از نمایندگان پارلمان و شخصیت‌های سیاسی متوجه جدیت خطری شدند که زنان افغانستان تهدید می‌کرد. اما متأسفانه واقعیت تلخ این بود که آنروزها دیگر دیر شده بود.

 

صد روز پیش وقتی حکومت فاسد، نامشروع و بدنام اشرف‌غنی با فرار این سیاستمدار منفور بدست طالبان سقوط کرد، مردم افغانستان به ویژه زنان این کشور به صورت غافلگیرانه و در یک چشم بهم زدن خود را در کام یک وحشت ویرانگر یافتند.

 

در این صد روز سیاه و شوم که از حاکم شدن دوباره‌ی لشکریان جنایت و خشونت‌گری بر افغانستان می‌گذرد، جهان نظاره‌گر است که ابعاد پیش‌بینی ناشده‌ای وحشت و ویرانی در افغانستان چگونه رقم خواهد خورد. تنظیم‌ها، جریان‌های سیاسی و رهبران شعاری و تا خرخره غرق در انواع فساد، همه آب شده‌اند و به زمین رفته‌اند.

 

اما، با این وجود این زنان افغانستان بودند که در تمام این صد روز شوم، با جدیت و استواری ثابت کردند که زنان تنها نیروهای مقاومت مدنی باقی مانده در جاده‌های کابل و چند بزرگ‌شهر دیگر افغانستان هستند. این زنان بودند که در این صد روز شوم بار بار چشم به چشم طالبان ایستادند و صدای عدالت خواهی شان را فریاد زدند.

 

اما سوی دیگر صد روز گذشته، تروریستان طالب بودند با تلاش و تقلا برای به رسیمت شناخته شدن از سوی کشورهای جهان و منطقه. طالبان در حالی تلاش دارند که از سوی جهان یا دستکم برخی از کشورها به رسمیت شناخته شوند که در این صد روز نخست حضور شوم شان، از هیچ نوع رفتار خلاف موازین حقوق‌بشری دریغ نکرده‌اند. صدها شهروند ملکی را تیرباران کرده‌اند. قوانین ضد بشری بر سرنوشت مردم افغانستان به ویژه بر زنان این کشور وضع کرده‌اند. زنان را از حق کار، حق تحصیل، حضور اجتماعی، مشارکت سیاسی و در واقع از کلیه حقوق مدنی-سیاسی شان محروم کرده‌اند.

 

حالا با توجه به وضعیت موجود، آنچه به عنوان یک مسئولیت جدی در قبال سرنوشت جمعی پیش روی زنان افغانستان است، تلاش برای ایجاد یک لابی و کمپاین بزرگ جهانی برای پاسداری از کلیه حقوق‌بشری زنان در مقابل تفکر تندروانه و اعمال وحشیانه گروه ترویستی طالبان است.

 

وقت آن است که زنان افغانستان به قدرت جمعی شان باور کنند و همه با هم در سراسر جهان در مقابل اصلی‌ترین خواست و برنامه طالبان بی‌ایستند. طالبان با تمام تلاش و تقلای صد روزه شان هنوز نتوانسته‌اند کشوری را متقاعد کنند که تا این گروه تروریستی را به عنوان حاکمان افغانستان به رسمیت بشناسد.

 

زنان افغانستان باید متوجه این نکته باشند که فرصت، اعتبار و مشروعیت غیر قابل انکار این را دارند که براساس موازین پذیرفته شد‌یه حقوق‌بشری در اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون‌های بین‌المللی که افغانستان و اکثریت از کشورهای عضو در سازمان ملل متحد به آن‌ها الحاق کرده‌اند و در قبال مفاد آن مسئولیت الزام‌آور دارند، در مقابل اصلی‌ترین خواست طالبان ایستاد شوند. از سازمان ملل متحد و شورای حقوق‌بشر این سازمان و از پارلمان‌های کشورهایی که به کنوانسیون‌ اختصاصی در قبال حقوق زنان الحاق کرده‌اند، بخواهند که نباید طالبان را به رسمیت بشناسند.

 

زنان افغانستان امروز بزرگترین نیروی انسانی در میان جمعیت دیاسپورای این کشور را دارند. هزاران زن دانش‌آموخته افغانستان در نتیجه سقوط افغانستان بدست طالبان، در سراسر جهان مهاجر و آواره شده‌اند. و همین‌گونه هزاران زن افغانستانی که سال‌های قبل از افغانستان بیرون شده‌اند و در کشورهای دوم شان دسترسی به مراجعه و مناسبات قدرت را دارند، باید مسئولیت شان در قبال این شرایط سخت و دشوار را به درستی درک کنند. همه همصدا و هماهنگ در سراسر جه ماهنامه رهایی زن شماره 100 منتشر شد ان از دولت‌ها بخواهند که طالبان را به رسمیت نشناسند.

 

واقعیت امر این است که در شرایط کنونی، غیر از زنان افغانستان دیگر هیچ جناح سیاسی توان و مشروعیت لازم برای ایستادن در مقابل این خواست و آرزوی طالبان را ندارند. پس وقت آن است که زنان همه با هم به عنوان قربانیان خشونت، جنگ و وحشی‌گری طالبان، متحد شوند و به جای فعالیت‌های پراکنده تیمی که بیشتر از مناسبات سلیقه‌ای و محاسبات منفعت‌جویانه تیمی-تباری پهلو می‌گیرند، در محور یک خواست مشروع و منطقی جمع شوند و یکصدا از جهان بخواهند که به پاس احترام به حقوق‌بشر و به پاس مسئولیت‌شان در قبال سرنوشت مردم و به .ویژه زنان افغانستان، گروه تروریستی و جنایت پیشه طالبان را به رسمیت نشناسد

ماهنامه رهایی زن شماره 100 منتشر شد

http://rahaizanorg.blogspot.com/2021/12/rahaizan-shomareh-100_3.html 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر