۱۴۰۰ آذر ۱۶, سه‌شنبه

به بهانه روز جهانی مبارزه با خشونت بر علیه زنان

 

بهاره شرفی


به بهانه روز جهانی مبارزه با خشونت بر علیه زنان که خود یکی از موارد نقض حقوق بشر و آزادی های اساسی زنان در جامعه است،لازم دیدم واژه "خشونت" را که واژه ای تاریخی است  و در تمام دوران و اعصار در جامعه بشری حاضر بوده است را به دور از نگاهی جنسیتی مورد بررسی قرار دهم.

  واژه"خشونت" درست در اصلی ترین ساختارهای جوامع وجود داشته و فرمان این واژه در طول تاریخ به دست انسان بوده است.


از دهه هفتاد میلادی توجه و پژوهش ها در رابطه با خشونت و تاثیرش بر جوامع اغاز شد.

امروز تعریف خشونت نسبت به گذشته گسترده تر شده وانسان با شناخت حقوق خود سعی بر این دارد روبروی این واژه بایستد. اما باید گفت خشونت همراه با رشد جوامع،تعریف شده و شکلی مدرن تر پیدا کرده است

برای مثال درگذشته برده داری امری معمول بود و به مرور تبدیل به مصداق خشونت شده است.امروز اما زمانی که خیال می کنیم در جامعه ی مدرن برده داری وجود ندارد؛ میل و ابرام به حفظ قدرت در قرائتی اقتدارگرا  توانسته است انسان را در فشارهای اجتماعی و اقتصادی قراردهد و اعمال خشونت بر افراد جامعه را برای حفظ یک گستره به واقع فاسد به عبارتی روزمره بدل کند.

خشونت در وهله اول آزادی و شان انسانی را هدف می گیرد و پیوند میان انسان ها را به نابودی کشانده و موجب گسستگی و ایجاد بدبینی  درجوامع کوچک و بزرگ اعم از خانواده و محیط هایی با افکار و عقاید متفاوت خواهد شد. خاصه در جوامع ایدوئولوژیکی  مانند ایران که در چهاردهه؛ خشونت شکلی آشکارتراز گذشته پیدا کرده است و در تعاریف حکومتی این واژه با واژه عدالت پیوند خورده است.

وقتی یک انسان در جوامع مختلف مورد خشونت قرار می گیرد که البته فقط شامل جوامع عقب افتاده و جهان سومی هم نیست، باید به این بیاندیشیم که خشونت در یک چرخه با فردی که خود قربانی خشونت است تمام نشده و این انسان می تواند به عنوان والد در تربیت کودک خود  وبه عنوان معلم درمقابل دانش آموزان خود ،به عنوان یک دوست در روابط دوستانه خود و حتی به عنوان یک عابر پیاده که از کنار یک انسان دیگر در خیابان عبور می کند می تواند به خشم و خشونت مشروعیت ببخشد در صورتی که خود نیز قربانی یک خشونت بوده است

مسئله اصلی که باید درباره آن تفکر بیشتری داشته باشیم این است که خشونت را انسان بر انسان اعمال می کند یعنی از سیاره ای دیگر نیامده است و موجودات فضایی خشونت را بر جامعه ما روان نمی کنند.

امروز خشونت شاخه های زیادی را شامل می شود. به زعم من دیگر نمیتوان به نظریه هایی مانند هلن فرایا در کتاب "خشونت "پرداخت.

او در ابتدا سعی دارد با ریشه شناسی واژه خشونت و فاصله گذاری این مفهوم با مفاهیم هم جواری همچون زور،اقتدار،قدرت و ...مرزهای جدایی پذیری را مشخص کند.

در صورتی که برای جامعه امروز تمام این مفاهیم تعبیر خشونت است.نکته اصلی که باید به آن فکر کنیم این است که خشونت در هیچ کدام از قرائت های قدیم و جدید مشروع نیست. حتی اگر چشمانمان را بر روی  آن ببندیم وجزئی از قانون اساسی یا عرفی یک جامعه باشد.

 

گروهی خشونت را تولید می کنند و گروهی دیگر با فعالیت های مدنی ،کنش های اجتماعی،ایجاد کمپین ها و آموزش حقوق انسانی سعی دارند جلوی تبعاتِ خشونت تولید شده را بگیرند.وجود فقر و به تبع آن تولد ناکامی های رشته وار باعث افزایش خشونت در جامعه است.

خشونت در جوامع بی تردید سبب آسیب های اجتماعی بسیاری نظیر درگیری های فیزیکی ،قتل و اعتیاد و فروپاشی های روانی خواهد شد.

کمک گرفتن از مددکاران  و روان درمانگران ،بالا بردن سطح استانداردهای اجتماعی در جامعه ،ایجاد نشاط در جامعه،آموزش راهکارها و شیوه مدیریت خشم به کودکان و تلاش خود برای کنترل چرخه خشم در زندگی روزمره می تواند ما را به جهانی خالی از خشونت و یا با حجم کمتری از خشونت امیدوار کند. به عنوان یک انسان مسئولیت پذیر و بالغ در جامعه باید شکل های جدید خشونت در جامعه را پیدا کنیم و سعی کنیم در زندگی روزمره خود شکل و شیوه کنترل آن خشونت را بیاموزیم

امروز وارد شدن به حریم خصوصی افراد حتی به شکل کلامی نیز یک خشونت محسوب می شود.

 

 ماهنامه رهایی زن شماره 100 منتشر شد

http://rahaizanorg.blogspot.com/2021/12/rahaizan-shomareh-100_3.html 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر