ستون آزاد
نیمرخ
۱۵ آگوست، یکسالگی سقوط حکومت فاسد و نامشروع "اشرفغنی"
در افغانستان نیست. فراتر از آن است و ویران کنندهتر. اگر بحث سقوط حکومت فاسد
اشرف غنی باشد، واقعیت این است که اشرف غنی از همان ابتدا، پایههای مشروعیت مردمیاش
میلنگید. درد فقدان مشروعیت تا روز آخر برای "غنی" استخوانسوز بود.
حکومتداری او چنان غرق در فساد و غارت دارایی عامه بود که از نگاه مشروعیت اخلاقی
به معنای واقعی کلمه نزد افکار عمومی سقوط کرده بود. سیاستورزی اشرفغنی، خودکامگی رسوا و فاقد
حداقل الزامهای اخلاقی را به همراه داشت. برخوردی که همۀ دار و ندار افغانستان را
قربانی سودای سلطۀ تباری کرده و همین حکومت غنی چند سال پیشتر از ۱۵آگوست ۲۰۲۱ دچار
فروپاشی و سقوط اقتدار شده بود.
۱۵ آگوست، نباید یکسالگی سقوط جمهوریت در افغانستان معنا
شود. چون واقعیت امر این است که ارزشهای اساسی و بنیادین نظام جمهوریت در
انتخابات ۲۰۱۴ نقض شد و قالب تهی کرد. جمهوریت پس از رسوایی در انتخابات ۲۰۱۴ در
افغانستان یک اسم بیمسما بیش نبود. نظام جمهوری منهای الزامیت رأی و ارادۀ سیاسی
مردم، معنا ندارد. نظام جمهوری منهای حاکیمیت قانون و همینگونه منهای پاسخگویی به
مردم، نمیتواند چیزی غیر از یک پوشۀ خالی باشد. حاکمیت قانون و اصل پاسخگوی دولت
و حکومت به مردم همانند مشروعیت انتخابی، از ۲۰۱۴ به بعد در افغانستان رسماً تعطیل
شده بود. قانون اساسی یک جوک بیمزه بود و سلیقۀ سکاندار قدرت. نباید مردم و
شهروندان افغانستان فراموش کنند که ارزشهای نظام جمهوریت چنان قربانی سلیقه و
خودکامگی بود که در سالهای اخیر، اصطلاح "جمهوریت سه نفره" به عنوان
نام دیگر حکومت فاسد اشرفغنی در افکار عمومی جا افتاده بود. برای همین جمهوریت
نیز قبل از ۱۵آگوست قالب تهی کرده بود.
۱۵آگوست، یکسالگی سقوط یک سرزمین با بیش از ۳۰میلیون انساناش
در کام یک گروه تروریستی است. گروهی که با تمام ارزشهای حقوقبشری سر دشمنی دارد.
اما درد بزرگ این است که همین گروه تروریستی به پشتوانۀ تعامل سیاسی استخباراتی با
دولت آمریکا و متحدین غربی آمریکا بر افغانستان حاکم شده و این کشور را به کام
نابودی و ویرانی سقوط دادهاند.
این یکسالگی را اگر از منظر مردم افغانستان و آنچه بر
سرنوشتشان آمدهاست ببینیم، ۱۵آگوست، پیش
از هر امر دیگر، یکسالگی خیانت دولت آمریکا به مردم افغانستان است.
۱۵آگوست، پیامد و برآیند پشت کردن دولتهای اروپایی به
تعهدات الزامی و اخلاقیشان در قبال ارزشهای حقوق بشری است. مبارزه با تروریزم و
حمایت از حقوق بشر، شعارهای اصلی بودند که در بیستسال حضور نظامی_سیاسی دولتهای
اروپایی در افغانستان را در افکار عمومی مردم اروپا توجیه میکرد. اما در پایان
این حضور بیستساله، دولتهای اروپایی به سیاق خیانت دولت آمریکا به مردم
افغانستان، تمام تعهداتشان به کنوانسیونهای بینالمللی مرتبط به حقوق بشر پشت
کردند و افغانستان را یکبار دیگر به کام یک گروه تروریستی سقوط دادند. درد بزرگتر
اینکه اکثریت قدرتهای اروپایی در هماهنگی با آمریکا، این یکسال سیاه که مردم
افغانستان همچون قربانیان بیدفاع، اسیر یک گروه تروریستی شدهاند، پیش از آنکه
به نگرانیهای حقوقبشری در این کشور رسیدگی کنند، در پی سفیدکاری و باجدهی به
طالباناند. چکی سفید برای اعمال قدرت لجام گسیخته علیه مردم افغانستان. ارسال صدها
میلیون دلار پول نقد، زیر نام کمکهای بشردوستانه به هدف تحکیم حاکمیت یک گروه
تروریستی و زمینهسازی سفر و مانورهای دیپلماتیک برای سران یک گروه تروریستی در
اروپا و کشورهای منطقه، همه از نمونههای باجدهی و سفیدکاری طالبان توسط آمریکا و
قدرتهای مطرح اروپایی در یکسال اخیر بودهاست.
۱۵آگوست از منظر مردم افغانستان، یادآور یک روز شوم و سیاه
است. یادآوری روزی که افغانستان با تمام دار و ندارش به کام وحشت و ویرانی سقوط
کرد. به کام وحشتی که همچنان جریان دارد و جهانیان تماشاچیان انسانکشی، شکنجه،
خشونت، تجاوز، کوچ اجباری و گونههای دیگر از جنایتهای این وحشت حاکم شده بر
افغانستاناند.
بیستسال پیش آمریکا و متحدین غربیاش در سازمان نظامی ناتو،
به هدف مبارزه علیه تروریزم وارد افغانستان شدند.
بازسازی، ایجاد نظام سیاسی مردم سالار، حمایت از ارزشهای حقوقبشر و توسعۀ
بشری از مواردی بود که به عنوان مأموریتهای دوم آمریکا و کشورهای غربی در
افغانستان تعریف شده بود. از همین رو ۲۰ سال گذشته برای افغانستان یک فرصت طلایی
برای عبور از جنگ و بحران به امنیت، صلح، ثبات و توسعه بود. در این فرصت اتفاقهای
بسیار مهم و ارزشمند در افغانستان رخ داد. برای اولین بار در تاریخ سیاسی این کشور
قانون اساسی تدوین و نافذ شد که حق رأی را برای شهروندان افغانستان به رسمیت
شناخت. مشارکت سیاسی را یک اصل تعریف کرد و فعالیت احزاب سیاسی و رسانههای آزاد
را محترم شمرد. رعایت و احترام به اعلامیه جهانی حقوقبشر در متن قانون اساسی جدید
درج و اذعان شد. اما فقدان تعهد جدی آمریکا و متحدین غربیاش به آنچه مأموریتشان
تعریف میشد، سبب شد که در پایان کار همۀ فرصتها و دستآوردهای بیستسالۀ
افغانستان را قربانی یک تعامل استخباراتی با گروه تروریستی طالبان کنند.
حاکمیت دوبارۀ طالبان بر افغانستان یکساله شد. در این مدت
افغانستان چیزی جز استبداد، خشونت، وحشت جمعی و فقر و فلاکت تجربه نکردهاست. اما دشمنی و رویکرد ظالمانۀ
طالبان در قبال زنان چنان ویرانگر بوده که فقط زنان افغانستان به عنوان قربانیان
اصلی جنایت طالبانی آن را درک میتوانند. چون زنان در این یکسال نه تنها مورد حذف
مطلق اجتماعی و سیاسی قرار گرفتهاند که بهصورت فاجعهبار مورد شکنجه، قتل و
تجاوز با ساحت عزت و کرامت انسانیشان نیز قرار گرفتهاند. حالا درد محرومیت از حق تحصیل، محرومیت از حق کار، محرومیت
از حق سفر، حق حضور اجتماعی و سیاسی بماند بهجای خودش.
با تمام خشونت و رفتار وحشیانۀ طالبان، زنان تنها نیروهای مبارزۀ
مدنی علیه گروه تروریستی طالبان در جادههای کابل و چندین ولایت دیگر بودهاند.
حضور اعتراضی که به هیچ عنوان برای زنان ساده نبوده، بلکه سنگینترین قربانیهای
ممکن را از زنان گرفتهاست. سرکوب خیابانی، شکنجه، بیحرمتی و قتل، تاوان و بهای
کمر شکن مبارزۀ مدنی برای زنان بودهاست. در تمام این یکسال سیاه، نه گروه
تروریستی طالبان دست از دشمنی و حذف زنان برداشت و نه زنان آگاه افغانستان از
مقاومت و مبارزۀ مدنی علیه طالبان منصرف شدند. آن هم در روزگاری که همۀ احزاب و
جریانهای سیاسی که در بیستسال گذشته تمام فرصتها و امکانها را در اختیار
داشتند به یکبارگی، انگار ذوب شدند و به زمین رفتند.
در یکسال گذشته، مبارزۀ مدنی زنان علیه طالبان محدود به
خیابانهای داخل کشور نماند. زنان افغانستان در سراسر جهان علیه گروه تروریستی
طالبان صدای اعتراض بلند کردهاند. از جامعۀ جهانی خواستهاند یک گروه تروریستی را
به عنوان دولت مشروع افغانستان به رسمیت نشناسند.
***
رسانۀ نیمرخ در یکسال گذشته را همزمان که دستخوش فاجعۀ
سقوط و آوارگی ناخواسته بود، همواره تلاش کرد صدای اعتراض و فریاد دادخواهانۀ زنان
افغانستان را بازتاب دهد. از حضور ارزشمند و معنادار زنان حمایت کند. رویدادها و
جنایتهایی که طالبان در حق زنان افغانستان روا داشت را ثبت و از طریق خبر، گزارش
و تحلیلهای روزانه اطلاعرسانی کند تا مبادا ظلم و جنایت طالبان علیه زنان در سایه
و سیاهی وحشت طالبانی فراموش شود.
از همین روز نیمرخ با درک تمام درد و داغی که زنان افغانستان دچارش شدهاند، به پاس حضور اعتراضی و مبارزۀ مدنی ارزشمند زنان و به پاس همصدایی با زنانی که در این راه قربانیهای سنگین پرداختهاند، نام و عنوان این ویژهنامه را "یک سالگی مبارزۀ مدنی زنان علیه گروه طالبان" ماندهاست. نمیرخ تلاش کردهاست در گزارشهای این ویژنامه، مهمترین رویدادهای زندگی زنان در یک سال سیاه طالبانی را مرور کند. فرمانها و احکامی که این گروه تروریستی برای انکار و حذف زنان بیرون دادهاند را بازخوانی کند. از شکنجه، قتل و بیحرمتی به شخصیت و کرامت انسانی زنان افغانستان توسط طالبان تا آنجا که ممکن باشد پرده بردارد. در مصاحبهها، روایتها و تحلیلهای این ویژهنامه، تلاش شده به کلیت یک فاجعۀ بزرگ و ویرانگر پرداخته شود.
--
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر