۱۴۰۱ مهر ۸, جمعه

سبزینه های نسل دهه پنجاه!


 

 حامد شفاعتی 

من، زیرِتعریفی هستم با عنوانِ "دهه پنجاهی ها"!

روزهای نموِ ما روزگار پر محنتی بود.

یکی بر ما تدیُّن حُقنه می کرد و دیگری نفرت از همه را برایمان کادوپیچ می کرد.می دانم اگر ندیده باشید قطعا شنیده اید که "یه جوری بگید مرگ بر آمریکا که صِداتون برسه به کاخ سفید"!و ما نوباوگانِ خندانِ بی دغدغه چنان فریاد می زدیم و مرگ را شلیک می کردیم تا آقای محمدپور،ناظمِ همیشه خشمگین مقداری از خشمش کاسته شود.

می دانم اگر ندیده اید شنیده اید که در دهه شصت ناسزا گفتن به نهله های فکری یا سیاسی مقابل حکومت یک فضیلت بود و من و هم نسلان من در این فضیلت یاد گرفتیم ناسزا گویی همیشه هم بد نیست.


به واژه های حکومت ساخته مزین به فقه مجهز شدیم و رفتیم به نبرد با هر کس که با "او" زاویه نظر داشت!

من در ده سالگی چیزی از روابط جنسی نمی دانستم ولی آقای هاشمی ما را توجیه کرد که "همجنس باز" یعنی چه!!(همجنس گرا لغت درست است).

در همان دوران حیوانات را دوست داشتم اما همان آقای هاشمی یک کینه کادو پیچ شده را به من هدیه داد به نام "سگ باز" و توضیح داد چون فلانی در هزار و سگ سال پیش از سگ خوشش نمی آمده پس ما هم از سگ متنفریم و هر کس از سگ خانگی نگهداری کند "سگ باز" است!!

وقتی به راهنمایی رفتیم سر راه مدرسه دختران همسایه را می دیدیم که عصرها با ما والیبال بازی می کنند اما ظهرها از ما رو می گیرند مبادا به گناه بیوفتند.مبادا ما و بقیه به آنها بگویند؛ "خراب" .

می دانم تعجب نمی کنید اگر برایتان بگویم اگر بر خلاف باورآن جانوران فکر می کردیم گناهکار بودیم و به تعبیر اوباش دلداده به هزار و سگ سال پیش بر ما روا بود آنچه بر یزید روا!

امروز خاطراتمان سر فصل عبارت پردازی های روبرویمان شده است.بله،کمی پا به سن گذاشته ایم و انگار پوستمان کلفت شده است.اما نسل پیش رویمان چه!؟آنها که باورشان ابتنای بیشتری بر استقرا دارد به مفاهیمی مثل معصیت و گناه می خندد.آنها دو دوتایشان را ماشین منطق شان حساب می کند نه آقای هاشمی شان!

و آنچنان که نگارنده اعتقاد دارد دوای تمام این گسست های بنیانی همان طفلی است که گم شده..طفلی به نامِ "شادی"!!

با تولد شادی کینه و گناه و عذابِ وجدان فقاهتی کم زور شده،می میرد.در "شادی"،مردمانی که از نسل من باقی مانده اند در سرزمینِ دو دوتا چارتای ماشینِ منطق آرامتر نفس می کشند و شاید درد حنجره و صدای گرفته شان را در بیهودگی فریادهای بی سرانجامِ مرده باد فراموش کنند!

شادی آن نَفَسِ روح زای گمشده جامعه ماست..

پیدایش کنیم.



ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و شش با مهسا، منتشر شد 

http://rahaizanorg.blogspot.com/2022/09/rahaizan-shomareh-106-mahsa.html

--  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر