نویسنده: امیرحسین باریک رو
با
نگاهی به آمار ورزشکاران زن و مرد در ایران می توان به این مسئله پی برد که ورزش
یکی از ارکان اساسی در بین مردم است ولی از سوی دیگر می توان دید که رشد یک
ورزشکار در ایران مستلزم پشت سر گذاشتن الگوریتم هایی ویژه نظام جمهوری اسلامی است
به طور مثال زنان می بایست با رعایت شئونات اسلامی ورزشکار شوند و این یک مولفه
بسیار دست وپاگیر برای ورزشکاران است از سوی دیگر انتخاب های با انگیزه ی سیاسی
ورزشکاران و درخواست های نابجا از ورزشکاران در المپیک و یا مسابقات دیگر باعث
دلزدگی ورزشکاران از حضور در تیم ملی ایران می شود و به روند پناهندگی و کشورزدگی
آنان دامن می زند. یک جستجوی ساده در اینترنت می تواند آماری نگران کننده از
مهاجرت ورزشکاران مشاهده می شود که حاکی از عدم مدیریت و برنامه ریزی های همسو با
اهداف سیاسی نظام را نشان می دهد. البته این پناهندگی در کشورهای دیگر نیز مشاهده
می شود ولی آمار پناهندگی در ایران یک رقم نگران کننده را دارد و تاکنون 61
ورزشکار مطرح و شناخته شده ایران در دیگر کشورها پناهنده شده اند که این مسئله یک
سوال بزرگ را مطرح می کند که چه چیزی زمینه ساز این مهاجرت ها در بین ورزشکاران
شده است؟ حکومت ایران با دخالت بیجا در امور ورزشی و ورزشکاران و دخالت بیجا سیاست
مداران در امور ورزشی باعث فاسد شدن محیط های ورزشی شده اند و ورزش حرفه ای وارد
حوزه سیاست شده است که این مسئله نشان دهنده این است که دولت ایران تحت هر شرایطی
می خواهد سود و منفعت بیشتری از امور بین الملل برده و تا جایی که می تواند سیاست
های غلط و تخریبی خود را به جهان نشان دهد.
VOA اینطور بیان می کند که عوامل متعددی در افزایش تمایل به پناهنده شدن وجود دارد که از جمله آنها میتوان به تمرکز ثروت و دستمزد در فوتبال و محرومیت مالی اغلب رشتههای ورزشی، محدودیت شدید و الزام حجاب برای زنان، سیاسی کردن ورزش و ممنوعیت مسابقه با ورزشکاران برخی از کشورها همچون اسرائیل، و نبود امکانات زیرساختی برای رسیدن به حداکثر موفقیتهای ورزشی و فشارهای سیاسی و اجتماعی در کشور اشاره کرد. این عوامل به خودی خود تمرکز و سرعت پیشرفت ورزشکار را تحت تاثیر مستقیم خود قرار می دهد و باعث می شود ورزشکاران در تورهای خارجی خود اقدام به پناهندگی در کشورهای دیگر نمایند. از سوی دیگر در مورد ورزش بانوان، مشکلات در پخش مسابقات آنها از تلویزیون یکی از مهمترین عوامل ضعف ساختاری در تشکیلات و تدارکات آنها می باشد و این عدم پخش برنامه ها باعث می شود زنان و رشته های ورزشی آنان به خوبی دیده نشده و مورد استقبال اسپانسرها قرار نگیرد که این مسئله یکی از عوامل مهم در عدم سرمایه گذاری های ورزشی در رشته های ورزشی دیگر و به طور خاص رشته های مرتبط با ورزش زنان است و این حقیقت که این مسئله باعث کاهش علاقه بانوان به ورود به رشته های ورزشی گوناگون می شود قابل کتمان نمی باشد. اینطور می توان گفت که دخالت بیجا هر یک از به ظاهر سیاستمداران ایران در امور ورزشی این حیطه را دچار بحران کرده است و ورزش دیگر به چشم یک حوزه رقابت سیاسی شناخته می شود که می بایست هر شخصی در ایران نظرات غیرحرفه ای و متناسب با سیاست های نادرست جمهوری اسلامی را در آن دخالت دهد و ورزش کشور را به یک صحنه ی بزرگ رقابت سیاسی تبدیل کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر