نویسنده: امیرحسین باریک رو
حکایتی از ورزش، سیاست و محدودیت های جنسیتی. چگونه است که در ایران تا این حد محدودیت بین ورزشکاران زن و مرد وجود دارد. ورزشکاران و قهرمانانی در رشته های ژیمناستیک، شنا، واترپولو، بدنسازی
و دیگر رشته ها از زنان که اجازه شرکت در رویدادهای جهانی را به خاطر مشکلات پوشش و به اصطلاح حجاب اسلامی ندارند و مانع اصلی جهانی شدن این ورزشکاران کسانی همچون مهین فرهادی زاده، معاون وزیر ورزش است که به جای تمرکز بر کیفیت ورزش زنان و بهبود شرایط ورزش در بین ورزشکاران زن با توجه به تبعیض های همیشگی بین زنان و مردان به مسئله تایید و یا عدم تایید لباس وزشکاران مطابق شئونات اسلامی است. به عبارت دیگر دینداری بنای ممانعت شرکت زنان در میادین ورزش جهانی شده است و کسانی چون خانم فرهادی زاده اینطور ادعا می کنند که قصد دارند زنان ورزشکار دیگر کشورها را برای برگزاری مسابقات مطابق با استاندارهای خود به ایران می آورند و این ادعا درحالی است که در ایران هیچ زیرساخت ورزشی مطابق با استانداردهای روز دنیا وجود ندارد و صحبت های وزرا و مسئولان ورزشی در ایران مطابق با سلسله توهمات خوب انگاری زیرساختی است و اینطور فکر می کنند که دیگر ورزشکاران در کشورهای دیگر زنانی محدود و بدون پیشینه ورزشی هستند که با دیدن سالن های بی کیفیت و محقر ورزشی در ایران از خود بیخود شده و حاضر به مسابقه با زنان ایرانی با چنین شرایط تحقیر آمیزی دارند. این در حالی است که ورزشکارانی قابل در رشته های شنا و ژیمناستیک در ایران حضور دارند که به جرأت می توان آن ها را رقبایی قابل در مقابل همتایان ورزشی خود در دیگر کشورها را دانست ولی به خاطر محدودیت های مذهبی که ناشی از سیاست های محدودگرایانه سیاست مداران مرد و زن متحجّر ایرانی ست باعث می شود لباس های و نوع پوشش و آرایش ورزشکاران در مسابقات جهانی تایید نشده و سهمیه های المپیک و یا دیگر مسابقات جهانی را از دست دهند. اینگونه محدودیت ها میزان اهمیت به ورزش و ورزشکار زن در ایران را به حدی پایین آورده است که اهمیت به ورزش در بین خانواده ها برای دخترانشان تا حد بسیار زیادی کاهش یافته و این میزان در بین زنان متاهل یک رقم بسیار کم را به خود اختصاص می دهد که با بیان مسائلی چون محرومیت زنان از ورزش هایی خاص باعث دلزدگی بیشتر در آن ها می شود که این یعنی حقیقتا در ایران سیاست بر مبنای محدودسازی 100 درصدی زنان در خانه و آشپزخانه و عدم اجازه حضور به عنوان زنانی موفق است که این محدودیت باعث تربیت فرزندانی محدود نیز می شود. فرزندانی فرمان پذیر که قدرت مقابله با بی عدالتی های سیاسی و اجتماعی را نداشته و اجازه ظلم و ظالم پروری را می دهند. اینگونه است که سیاست های محدودیت زا در ایران
ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و پنج منتشر شد
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر