۱۴۰۱ تیر ۲۲, چهارشنبه

دونکی شوت های اسلامی و شمشیر زنگ زده ذوالفقار


http://www.rahaizan.tv/2022/07/islamic-don-quixote-orders-hijab.html

در حکومتی که شتر دزدها حکم قطع دست آفتابه دزدهای نگون بخت را صادر و اجرا میکنند، تا بخیال خود از میلیونها انسان معترض زهر چشم بگیرند و مرعوب شوند. ما شاهد افزایش پرده آخر نمایش دونکی شو ت های اسلامی با چرخاندن شمشیر زنگ زده ذوالفقار بالای سر نیمی از جامعه تحت عنوان طرح عفاف و حجاب در گرمای سوزان تابستان هستیم. البته ارائه این طرح بعد از چهار دهه تلاش ناموفق برای کردن زنان در گونی حجاب، بخودی خود، گواه شکست تاریخی حکام عصر حجر از نسل  دهه شصتی ها، دهه هفتادی و دهه هشتادی ها است و هم اکنون این نظام زیر دست و پای نسل دهه نودی ها، دونکی شوت وار عربده میکشد و به کارمندان ادارات دولتی، و مشاغل خصوصی بند کرده اند. در این راستا برخورد سرکوبگرایانه رژیم اسلامی به گردهمآئی تعدادی نوجوان شاد و پویا نشان دیگری از تعفن این نظام گندیده است. نظامی که قصد دارد نشان ضدزن ترین حاکمیت را باخود به گورستان تاریخ ببرد.

در برنامه امشب به بررسی پرده آخر نمایش زن ستیزی حکومت اسلامی، تحت عنوان طرح عفاف و حجاب با میهمان برنامه ثریا شهابی از فعالین مارکسیست و مدافع حقوق زنان و کودکان میپردازیم.

 

ثریا شهابی عزیز به برنامه رهائی زن خوش آمدید

 

مینو همتی: همزمانی گردهمائی نوجوانان بی حجاب و شاداب در شیراز  با گردهمائی طراحان متحجر مقرارات جدیدعفاف و حجاب در پایتخت، نیشخند تاریخ به فاصله نجومی ذهنیت مردم و حکام اسلامی است. بنظر شما چرا این رژیم حتی از گذشته خود درس نمی گیرد؟

ثریا شهابی:

راستش قبل از اینکه سوال این باشه که این ها چرا از گذشته اشان درس نمی گیرند مقدمتاً سوال این است که این ها چرا این کار را می کنند با وجود اینکه جنبش برای احقاق حقوق زن اینها را به لبه ی پرتگاه کشانده است با وجود شکست عظیم ایدئولوژیکی که از نسل بعد از نسل جوانان پر توقع، آزادیخواه، برابری طلب جلویشان قد کشیدند و امروز پشیزی ارزش قائل نیستند برای اوامر و اراجیف مربوط به حجابشان چرا دارند این کارها را می کنند؟چرا وقتی که توی محاصره جنبش کارگری، در محاصره جنبش زنان، در محاصره جنبش میلیونی مردم هستند که برای معیشت شان، برای رفاهشان، برای منزلتشان، این ها را به بن بست کشانده اند و نظام شان در شرف فروپاشی است چرا یک همچین احکامی صادر می کنند و چرا همچین اراجیفی می گویند؟ جایی که پشیزی کسی برایش ارزش قائل نیست؟ به نظر من جواب این هست که این ها باید ادای حکومت کردن در آورند. یک حکومت اسلامی و ضدیت با زن، ضدیت با انسان یک رکن اسلامیت و حاکمیت اسلام هست و این ها باید حکومت کنند و باید نشان دهند که دارند حکومت می کنند و صدور این اراجیف و این فرمایشاتی که امروز تا فردا دوام ندارد و گشت های امر به معروف شان بزن در رو، و بگو و در رو شده است. این ها باید نشان دهند که در حال حکومت کردن هستند. به خودشان نشان می دهند که ما هنوز جمهوری اسلامی هستیم و ما هنوز می توانیم از این اراجیف صادر کنیم و جنبه اجرایی بخواهد داشته باشد. من فکر نمی کنم که بخواهند جنبه اجرایی داشته باشد و برعکس جوان ها و میلیون ها نفر در سراسر ایران را بیشتر به خشم می آورد و بیشتر تعرضی می کند و در نتیجه این ها در بن بست امیدشان به این مراسم درون حکومتی هست که نشان دهند که ما هنوز هستیم، و هنوز می توانیم از این طره هات  بگوییم و هنوز این آخوند و این مقام و آن مقام می تواند بگوید جوان ها را صدا می کنیم، و پرس و جو می کنیم، هشدار می دهیم، تذکر می دهیم، مراعات کنید و از این دسته اراجیف بگویند. قدرت حکومت کردن ندارند. جمهوری اسلامی نه بر کارگر، نه بر زن و نه بر 80 میلیون مردم ایران دیگر قادر نیست حکومت کند و این مراسم هاو اراجیف صدور مقررات اسلامی در حقیقت بیشتر برای صفوف خودشان هست، که بگویند ما هنوز هستیم و هنوز ظاهر حکومتی که امر و نهی می کند را در می آوریم. این ها برگ برنده اشان این هست که بلکه در بازی های دیپلماسی منطقه بتوانند وقتی بخرند، بلکه در بازی های قدرت و در قطب های جهانی بتوانند فرصتی بخرند. امیدی به اعمال حاکمیت به مردم ایران ندارند و به خصوص زن ها، این ها این اراجیفی که می گویند بیشتر خود نمایی خودشان برای خودشان است، که ما هستیم و هنوز این آخوند مرتجع و اون مقام مسئول می تواند بخشنامه صادر کند و می توانند بگویند صدایشان کردیم و به آن ها تذکر دادیم و اینها. کمتر جایی را شما می توانید پیدا کنید که به این درجه و به این وسعت همه را دستگیر می کنند و یک قدم جنبش اعتراضی در ایران، جنبش برای حقوق زنان، جنبش رهایی زن، جنبش احقاق حقوق کارگر، جنبش رفاه، آزادی، معیشت و برابری زن و مرد یک قدم عقب نمی نشیند و همینطور تعرضی، متحد و متشکل در میدان است.

 

مینو همتی: آیا حکومت اسلامی با برجسته کردن قوانین و مقرارات ضد زن قصد دارد روی واقعیت تلخ فقر و فلاکت اقتصادی موجود چادر عفاف و حجاب بیاندازد، تا چپاولگران سفره مردم و سرکوبگران اعتراضات از چشم جهانیان پنهان بمانند؟

ثریا شهابی:

نه من اینطور فکر نمی کنم. فکر نمی کنم با مقررات به اصطلاح ضد زنی که این ها اینطرف و آنطرف در مورد آن صحبت می کنند و می خواهند اجرا بکنند، در واقع می خواهند به آن خواست معیشت و فقر و فلاکت سایه بیندازد. ببینید این ها دو وجه یک مبارزه هستند وقتی کارگر می گوید منزلت انسانی، یک رکن منزلت انسانی وضعیت زن است. زن بعنوان انسان چهل سال است که منزلتش لگدمال شده است. معیشت و منزلت انسانی دو وجه از یک مبارزه است و جمهوری اسلامی نمی تواند با مقررات ضد زن که این طرف و آنطرف صادر می کند، بنظر نمی آید و نمی تواند همچین منظوری داشته باشد. مقررات ضد زنی را که الآن می گوید، روی آن سایه بیندازد. چون می داند که این بازی با آتش است. هر کدام از این ها بازی با آتش است. بازی با معیشت مردم، بازی با منزلت انسانی مردم که یک رکن مهم آن منزلت انسانی است، زن در آن جامعه، که چهار نسل است لگدمال شده، برای این ها بازی با آتش و قمار است. در نتیجه همانطور که گفتم مسئله این است که باید بگویند که من هنوز حکومتم. دستگیر می کنم، زندان می کنم و فرمان علیه زنان صادر می کنم، بیشتر از این که امیدی داشته باشد که این ها به جایی می رسد، در واقع باید مقررات حکومتی اش را اعمال کند و نشان دهد که حکومت است، حکومتی که نمی تواند حکومت کند، نه بر زنان می تواند حکومت کند، نه بر  جوانان می تواند حکومت کند، نه بر کارگر می تواند حکومت کند، نه بر بازنشسته و نه بر 80 میلیون مردم نمی تواند حکومت کند و در نتیجه من فکر نمی کنم این دو قطبی آزادی یا نان دو قطبی واقعی باشد. منزلت انسانی خواست کارگر است،خواست جنبش زنان است، خواست جنبش رهایی زنان است به خصوص با توجه به اینکه نیمی از جامعه ایران منزلت انسانی اش 40 سال است از وقتی که در رحم مادرش لگدمال می شود تا وقتی که می میرد، حقش از زندگی بعنوان یک انسان کامل نیست. در نتیجه من فکر نمی کنم این به اصطلاح تلاشی باشد برای سرپوش گذاشتن بر فقر و فلاکت. این در کنار زندانی کردن رهبر کارگری، زندانی کردن رهبر معلمان، زندانی کردن زن آزادیخواه، این ها همه اش تعرض حکومت هست به مردمی که دیگر نمی خواهندش و تحمل نمی کنند و عقب نمی نشینند. چاره ای ندارند، جمهوری اسلامی در بن بست است و باید ادای حکومت کردن در بیاورد. این ها در واقع ادای حکومت کردن در می آورند و ضربه می زنند و آسیب می زنند، درست است اذیت می کند ولی هیچ امیدی ندارد به این ها که از این طریق فرجی داشته باشد و بتواند از این بن بست نجات پیدا کند.

مینو همتی:  در این طرح مسخره، به ریش و سبیل آقایان هم بند کرده اند، ضمن ابراز همدردی با این دسته از آقایان، آیا میشود انتظار داشت که تعداد هرچه بیشتری به صف زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب بپیوندند و همه باهم مراسم کف و دفن این نظام گندیده با تمامی قوانین تبعیض آمیز و ضدبشری تدارک ببینیم؟

ثریا شهابی:

دقیقا به نظر من انتظار کاملاً درستی است و انتظار تجربه شده ای است. الآن شما در ایران شاهد هستید که یک حرکت اعتراضی، یک شیوه جدید اعتراضی وقتی که سر می گیرد چطوری به سرعت شیوع پیدا می کند. کارگر هفت تپه می گوید خرد جمعی، اداره شورایی شیوع پیدا می کند. دخترهای یک محله در شیراز حجاب ها را می گذارند کنار، محله های دیگر می آیند و به سرعت شیوع پیدا می کند. مبارزه مردمی، مبارزه طبقه کارگر، مبارزه زنان، مبارزه آحاد مردم برای رفاه، برای آزادی و برای منزلت انسانی هر روز دارد اشکال جدیدی از خودش نشان می دهد و شیوع پیدا می کند. حرکاتی که شما به آن اشاره کردید حرکات اعتراضی دخترهایی که اعتراض کردند و جوان هایی که دهه 90 و دهه 80 که اعتراض کردند با حجاب سر نکردن، با شادی کردن این هم یک شکل جدیدی از مبارزه است، که خیلی خیلی تعرضی است و جلوتر از قبل آمده است و این شیوع پیدا می کند به تدریج و در هر یک از این حرکت ها حکومت عقب و عقب تر نشانده می شود و به بن بست بیشتری کشیده می شود.

مینو همتی:  در خبرها شنیدیم که سخنگویان دانشجویان حزب الهی معروف به عدالت خواه با مشاهده فساد موجود در قوه قضائیه، آنرا به فاضلاب تشبیه کرده اند، بنظر میرسد بوی تعفن نظام به مشام فرزندان دلبند نظام اسلامی هم رسیده است. شما نقش جنبش رهائی زن در پاکسازی این طویله اوژیاس را چگونه می بینید؟

ثریا شهابی:

دقیقاً همانطور که شما می گویید آنقدر بوی این فاضلاب، این گنداب، این باتلاق مشمئز کننده است که مجبورند خودشان هم این جا و آنجا به آن اذعان بکنند، که بوی آن مشام را می آزارد. فساد، فسادی در هم تنیده در سرتاپای نظام، فقر و بی حقوقی که تحمیل کرده و بن بستی که در آن قرار گرفته، این ها مجبورند به آن اذعان بکنند. این که جنبش رهایی زن چه جایگاهی دارد در خلاصی مردم ایران از جمهوری اسلامی ایران؟، جایگاه خیلی خیلی کلیدی دارد، اگر که جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی دو جبهه ی اصلی داشته باشد، یکی کارگری و دیگری زنان است، که چهل سال است نتوانسته اند آن ها را خفه کنند و چهل سال است که نتوانسته اند قوانین اسلامی را پیاده کنند، در محیط های کار، در محیط های کارخانه ها، در مدارس و در اسلامی کردن نسل بعد از نسل، جوان هایی که دسترسی به هوای آزاد و جامعه بیرون از چهارچوب اسلام را ممنوع کرده بودند برایشان، به لبه ی پرتگاه کشانده اندشان. شکست ایدئولوژیک جمهوری اسلامی اساساً تعرض جنبش حق طلبانه زنان بوده است که جمهوری اسلامی از اسلامیتش چیزی باقی نمانده است، از ممنوعیت های بی کرانی که در مورد رفتار زنان تحمیل کردند، پونز کوبیدند و  اسید پاشیدند، تا امروزی که دختران به راحتی حجاب از سرشان بر می دارند و این مبارزه هر روز ابعاد وسیعتری پیدا می کند. جنبش برای رهایی زن یک رکن سرنگونی جمهوری اسلامی است و یک رکن آزادی، رفاه، امنیت و یک رکن خلاصی جامعه ایران برای همیشه از شر حاکمیت مذهب، حاکمیت اسلام، حاکمیت استثمار و فقر و نابرابری است. این را با یک ذره تخفیف دادن، به روسری را عقب ببرید و یا خواسته های نیم بند برای رهایی زن، نمیشود از میدان به در کرد. زنان در ایران همه ی آزادی را خواهان هستند، همه برابری را می خواهند و کوتاه شدن دست کامل اسلام از زندگی و سوخت و ساز جامعه را می خواهند. برابری زن و مرد را می خواهند. برابری زن  و مرد به شدت به عدالت اجتماعی، به رفاه،  به امنیت و به آزادی گره خورده است. من فکر می کنم جنبش رهایی زن تا اینجا نقش خیلی خیلی برجسته ای داشته در به بن بست کشیدن و شکست ایدئولوژیک که به حاکمیت تحمیل کرده است، از دختر نوجوانی که به راحتی به چالش می کشد قوانین اسلام را و به راحتی می گوید" به تو چه مربوط است، دلم می خواهد اینجوری زندگی کنم ". از این بگیرید تا حرکات رقص جمعی که می بینید صورت می دهند، تا شکاندن در استادیوم ها، تا تسخیر دانشگاه ها، تا زیرپا گذاشتن تمام مقرراتی که زندگی انسانی را برای زنان جهنم کرده بود. به هرحال به سوالتان برگردم جای کلیدی دارد و تا اینجا هم نقش کلیدی بازی کرده است و از این به بعد هم به نظر من جایگاه خیلی خیلی ویژه ای دارد و به شدت درهم تنیده است با عدالت، رفاه و علیه فقر که همانطور که می شنویم شعار و صدای فریاد میلیون مردم را که معیشت و منزلت انسانی را می خواهیم، جنبش زنان یک رکن این جنبش است، یک رکن خلاصی مردم ایران از شر جمهوری اسلامی برای یک جامعه آزاد، برابر و امن است.

مینو همتی:  

ثریا شهابی با سپاس از اینکه دعوت ما را پذیرفتید و نظراتتان را با بینندگان ما سهیم شدید. 


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و پنج منتشر شد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر