۱۴۰۱ تیر ۲۲, چهارشنبه

برگزاری لویه جرگه طالبان

مصاحبه نشریه ماهانه رهائی زن با ویدا ساغری در مورد

برگزاری لویه جرگه طالبان

 

پس از فروپاشی حکومت ناکارآمد و پوشالی افغانستان و روی کار آمدن طالبان با کمک لجستیکی و امنیتی پاکستان و دلارهای نفتی و لابیگری قطر. دنیا شاهد یک فاجعه انسانی دیگر در افغانستان و بخصوص سقوط مجدد موقعیت زنان به دوران قرون وسطی تحت حاکمیت امرای اسلام است. یکبار دیگر طبقات حاکم و برده داران اسلامی برای فریب افکار عمومی غرب و به اصطلاح مشروعیت دادند به ولایت امیرالمومنین حکومت اسلامی و تداوم این دیکتاتوری مذهبی اقدام به برگزاری لویه جرگه (یا شورای ریش سفیدان ضد زن) کرده اند. در اینجا در گفتگو با ویدا ساغری فعال حقوق زنان و کودکان، و ژورنالیست مردمی تلاش میکنیم نورافکنی براین تاریکخانه افکنده تا خوانندگان ما از از پس پرده باخبر گردند.

 

مینو همتی: در وهله اول تاریخچه لویه جرگه چیست و در مناسبات درونی طبقات موجود در جامعه افغانستان چه نقشی ایفا کرده است.

 

ویدا ساغری:

لویه جرگه(اجتماع بزرگ ) سازوکاری است که در نظام های امارتی و شاهی که نیاز دارند از مردم مشروعیت و بیعت بگیرند برگزار می‌شود. این جرگه ها میان ملی گرا ها، چپ گرا ها و اسلام گرا ها نقد و اختلاف های زیادی داشته و بخصوص در قسمت از پیش تعين بودگی سناریوی سیاسی آن که بر مردم عام فقیر با پول و تحریک احساسات، آنچه منافع فردی یا گروهی شان است را مهرو امضا میکنند قابل تامل و اعتراض است .

در طول تاریخ لویه جرگه که از ۱۱۶۰  یعنی سه قرن پیش آغاز می‌شود، با تدویر ۱۹ لویه جرگه، همه ی این مجالس با رهبری خارجی ها برای تامین منافع شان از طریق حکومت های ضعیف و کم اختیار با دخل دادن مردم بیسواد فقیر و نادان از نگاه سیاسی  و جهت قانونی ساختن آن منافع توسط اخذ امضا و مهر مردم گرد امده در جرگه ها، بر قرارداد ها،میثاق ها و نظام نامه هایی از پیش تعين شده، تاپه مشروعیت میزنند. طوریکه در اولین جرگه غربی ها توانستند از اقوام پشتون احمد درانی را پادشاه ساخته و اگر چه ظاهرن بر نشوزتی که بر سر قدرت میان اقوام سدوزایی، غلجایی، نورزایی، علیزایی و درانی به میان آمده بود پایان بخشند اما اساسن تهداب رقابت و خشونت میان دو طیف بزرگ قومی پشتون را تهداب گذاری و بقیه اقوام را در حاشیه برآنند.  تقریبن در همه لویه جرگه ها تلاش بر این بوده تا شاهان از بزرگان کم سواد قومی مهر تایید بر تاج خود، ولیعهدی کودکان پسر شان، تامین منافع قدرت های بادار و حاکم، و یا تدارک نظام نامه ها و کتاب های قوانین مملکت داری ناقص که عمدن بتواند خلا های آن در آینده زمینه ساز جنگ اقتصادی، از طریق ضعف در پاسخگویی به نیاز های اجتماعی مردم  و خواست گاه های سیاسی یک حکومت مرکزی مسلط، شود . در آخرین چهار لویه جرگه ها که در کابل دایر شد ناتو دخالت و حاکمیت مستقیم داشت. لویه جرگه ۱۷ هم که در کابل به ریاست حامد کرزی برگزار شد قانون اساسی افغانستان دستکاری و در آن فقران مختلف از جریان های مخالف درج شد و باعث شد هیچ گاهی گروه های متضاد فکری به یک نتیجه واحد برای نجات جامعه افغانستان نرسند. لویه جرگه ۱۸هم به ریاست حامدکرزی روی توافق نامه امنیتی آمریکا برگزار و در آن توافق صورت گرفت که افغانستان برای چند دهه پایگاه نظامی آمریکایی بوده و در بدل آن فقط به اردوی ملی نان و لباس داده شود . در لویه جرگه ۱۸ هم قرار داد صلح میان تالبان و آمریکا به ریاست خلیل زاد برگزار شد که نتیجه آنرا همه جهان شاهد اند و آخیرن به تحت نام جلسه بزرگ علما راه اندازی شد بیشتر روی چانه زنی های روس و آمریکا با ریاست تالبان، بر توافقاتی در پس پرده مهر زدند که جز خودشان مردم  در روشنایی قرار نگرفتند .

 

 

مینو همتی: نقش مذهب، و سنتهای مردسالارانه و لویه جرگه ها بر تداوم  زن ستیزی در جامعه را چگونه میبینید؟

 

 

ویدا ساغری:

در لویه جرگه ها اکثرن زنان را شامل نمی‌ سازند جز پنج لویه جرگه از جمع بیست مجلس تاریخی که دایر گردیده و زنان را به شکل سمبولیک مهمان کرده اند . آنهم زنانی که روحیه محافظه کارانه و یا موافق با رویکرد های جرگه های استخباراتی با شکل سنتی ومذهبی اش، داشته اند . در این جرگه ها شعار اصلی همان آیت(و اتصم به حب الله و لا نفرقو یا چنگ بزنید به ریسمان خدا و متفرق نشوید و ایت در شورا شور کنید غور کنید میان خود ) است که توسط حرم احاطه شده توسط مردان از بالا به پایین (مردان مافیای بزرگ قدرت، رهبران سیاسی داخلی ، ریش سفیدان قومی و مردان معمولی از روستا ها و اقشار مامور و غیر اشنا با مولفه های سیاسی ) مدیریت می‌شود، است بنابرین جوهر جرگه دین و حرکت آن توسط سنت و هدف آن تامین منافع مافیا قدرت و سرمایه است که این حلقه تک جنسی بوده و هیچ نفعی به حال زندگی، کار و آزادی های فردی و مدنی زنان چه در شهر و چه در روستا ندارد. همین است که بعد از ختم هر جرگه روند تلخ زندگی زنان در قانون اساسی، تعدیلات و اصلاحات اجتماعی و توافقات سیاسی همان است که بود که بدتر و تنگ تر هم می‌شود.  چنانچه در آخرین جرگه تالبانی هیچ زنی حضور نداشت و از پشت درهای بسته در پاسخ به جایگاه زنان کجاست ؟ گفتند : ما برادران و پدران زنان به عنوان نماینده شماها اینجا حضور داریم !! 

 

مینو همتی: بنظر می آید که پاره ای از زنان حاضرند برای دستیابی به قدرت و امکانات پای امیرالمومنین ضد زن را نیز ببوسند، این وضعیت یادآور آن تعداد محدود از سیاهپوستان است که بعنوان مباشران و فراشان برده داران سفید پوست ایالتهای جنوبی آمریکا مسئول بخط کردن و مطیع نمودن بردگان سیاه بودند، نظر شما در این مورد چیست؟

 

ویدا ساغری:

 

طوریکه در مقدمه نوشتم، طیفی از زنانی که در جرگه ها و بقیه ساز وکار دولت _حکومت داری افغانستان اشتراک سهم داده می‌شوند یا انقدر محافظه کار و مطیع اند که سیستم مرد سالار سنتی مذهبی از جانب شان احساس خطر نمیکند و یا کاملن هضم و جزاین نظام مرد سالار اند که با کل شرایط زن ستیزانه و ضد ارزشی توافق نظر دارند یا منافع مالی شان ایجاب نمیکند علیه آن عمل کنند . این طیف زنان در تجارت اسلحه، قاچاق منابع، انسان و فساد مالی اداری دست بالایی داشته و با گردانندگی بودجه های بزرگ مافیای مالی غرب برای خود سرمایه های هنگفت را بساط کرده و مجبور اند بقیه راه را نیز در خدمت سیستم اقتصاد جرمی، در لاک ضخیم مردسالاری بگذرانند . چناچه امروز ما شاهد لابیان بزرگ زنان برای منافع تالبان از بیرون مرز ها و یا زنان خاموش و متمایل به موافق به امارت اسلامی افغانستان در داخل افغانستان هستیم که آشکارا و پنهان بر جنایات و عمال ضد حقوق بشری آنان پرده می‌اندازند که دفاع هم میکنند .

 

مینو همتی: در ایران  تشکیل شوراها در جنبش های کارگری، فرهنگیان و غیره تبدیل به یک نرم اجتماعی و مبارزاتی شده است. و حتی کنگره سراسری شورا های مردمی به عنوان آلترناتیو پس از جمهوری اسلامی مطرح شده است. مایلم بدانم تاثیرات این جنبشها در فعالین مدنی جامعه افغانستان تا جه حد قابل مشاهده است.

 

ویدا ساغری:

جامعه سیاسی و مدنی در ایران نظر به سازوکار اجتماعی سیاسی در افغانستان کاملن متفاوت است. بعد از روی کار آمدن حکومت اسلامی آخوندی ایران دگر زمینه رشد دستها، گروه ها و اپوزیسیون مختلف را نگذاشتند توسط ناتو و یا هر جناح فعال دیگری مساعد شود و این باعث شده در دل آن جامعه حرکت گروه ها مشخص و حساب شده باشد که این موجب موثریت شده است

اما در افغانستان از حکومت های ملی تا اسلام گرا ها همه را غربی ها تمویل و مدیریت میکند و سالهاست کنترول میکنند تا هیچ جنبش اجتماعی در جهت تنظیم اجتماعی سیاسی ملی انسانی نتواند فعالیت کند . قاعدتن هم در کشور خلع سلاح شده ی مثل افغانستان عراق سوریه و حال اوکراین ممکن نیست روی زمینه های جنبش های مردمی کار کرد . تحلیل این مبحث دراز و پیچیده بوده که از حوصله ی این صفحه بیرون ست. همین قدر که از قدیم تا حال حاضر هر گروه یا جنبشی که سربلند کند محکوم به مرگ، شکنجه، تبعید و یا مهاجرت می‌شود انهم توسط دم و دستگاه بین المللی با ظاهر خودی .

 

 

مینو همتی: ویدای عزیز با سپاس از اینکه نظراتت را با خوانندگان ما سهیم شدید.

 


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و پنج منتشر شد

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر