۱۴۰۱ تیر ۲۱, سه‌شنبه

نسل دهه نود


بهاره شرفی 

در تمام این سال هایی که جمهوری اسلامی خانه یمان را اشغال کرده است نوجوانی ام را به خاطر می آورم..

نسل ما با یک شلوار جین آنارشیست می شد و برای یک شلوار جین از مدرسه اخراج و آینده اش نابود

ما را با یک نامه عاشقانه به معشوق خیالی در کیفمان می توانستند وارد حریق نابودی کنند تا همه روزهای آینده یمان را بسوزانند.

ما نسل سرخوشی نبودیم فقط یاد گرفته بودیم در آن  بازخوانی حماسه و درد ،چهارشنبه سوری و نوروز را از یاد نبریم.


نسلی که وی اچ اس توی شلوارش قایم می کرد تا شوی نوروز ۷۷ را از ایست بازرسی ها رد کند تا لااقل با سه ماه تاخیر خوشحال باشد که بهار لس آنجلسی با طعم ایرانی را از مرزهای ممنوعه به داخل خانه کشانده است .

جنگ با گناه در آن فضای چادرهای سیاه و سطل های پر از سوسک میدانِ ونک برای پاهای برهنه یمان که  دست آخر باید جوراب سیاه مچاله شده را از دست مامور زن می گرفتیم و پا می کردیم.

 

آیا آن کسانی که دور میدان ونک پاهایمان را در سطل پر از سوسک فشار می دادند تصور می کردند در سال ۱۴۰۱ در ایران، نسلی از دهه نود که کدخدای بالا نشین ملعون امیدش را به آنها بسته است تمام ممنوعه های مارا اکران کنند؟

آیا یادتان می آید معلمان آزاد اندیشی را که زودهنگام بازنشست می شدند و معلمان جوان با افکار خط کشی شده به سر کلاس های درس می آمدند.

نسل دهه نود از عرفان مبُتنی بر مذهب،از جعبه کتابهای نَم گرفته دهه شصت در زیرزمین ،از فلاسفه بزرگ در ذهن ما،از روشن فکران دهه پنجاه بیرون زدند.

بیرون زدند و ساده تر از آنچه فکر می کردیم تئوری خودشان را نوشتند.

تئوری آن ها ساده است آنها فقط می خواهند "زندگی "کنند.

کاری که ما برای انجامش هزاربار مُردیم و زنده شدیم.


 ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و پنج منتشر شد


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر